سپانلو با اشاره به تحلیل‌های تاریخی احسان نوروزی در نگارش سفرنامه اروپا گفت: کسی که این کار را می‌کند و اینگونه می‌نویسد باید اطلاعات تاریخی هم داشته باشد که گاه در کار نوروزی برخی مواقع این دیده نمی‌شود مثلا از بیسمارک با عنوان امپراطور آلمان یاد می‌کند در حالی که او صدراعظم بوده است و یا نویسنده می‌گوید از زمان رضاشاه، پارک شهر مد شد در حالی که ناصر‌الدین شاه این پارک‌ را به سبک اروپا ایجاد کرد.

این شاعر ادامه داد: برخی مواقع هم شاید باید گفت می‌توانسته نگاهش را بیشتر تحلیلی کند و گاهی جای برخی نگاه‌های تحلیلی در کارش خالی است.

سپانلو با توصیه خواندن کتاب احسان نوروزی گفت: من برای اینکه بگویم کتاب احسان نوروزی را بخوانید باید بگویم کتاب‌های دیگری را هم بخوانید مثلا سفرنامه ابراهیم بیگ نوشته زین‌العابدین مراغه‌ای.

سپانلو با اشاره به بخش‌هایی از کتاب احسان نوروزی گفت: احسان نوروزی توانسته هر شهری از اروپا را به آدمی تشبیه کند، مثلا می‌گوید پاریس مثل زن زشتی است که سعی کرده خودش را با آرایش زیبا کند. او از خاطره‌نویسی و گزارشگری خارج می‌شود و شرایط را در منظری تاریخی نگاه می‌کند. من این کتاب را خیلی راحت خواندم.

او افزود: آمده‌ام نه تنها درباره اهمیت کتاب که درباره اهمیت این ژانر صحبت کنم. در سفرنامه نویسی باید هوش انتقادی و محفوظات خود را به کار گرفت.

در ادامه احسان نورزوی بخش‌هایی از مقدمه و متن کتاب را خواند و بعد از او محمد رضایی راد با اشاره به اهمیت کتاب «سفر با حاج سیاح» گفت: مهم‌ترین اتفاقی که در این سفرنامه رخ می‌دهد همسفری مسافر امروز با مسافری از دیروز است. چیزی که به این سفرنامه وجه دراماتیک می‌دهد. نویسنده با روحی از 190 سال پیش همسفر می‌شود.

در ادامه رضایی راد سفرنامه احسان نوروزی را با سفرنامه «سایکل بست» دوست ویرجینا ولف که او در زمان رضاشاه از ایران دیدن کرده، مقایسه کرد. رضایی راد ادامه داد: سایکیل بست وقتی به ایران می‌آمد کتاب الکساندر دوما در ایران منتشر شد اما او داشت «خاطرات از یاد رفته» مارسل پروست را می‌خواند.

هر دوی این سفرنامه‌ها با امر زبان شروع می‌کنند. سایکل بست از ناتوانی زبان برای انتقال تجربه سفر می‌گوید که زبان نارسا است و تجربه انتقال‌ناپذیر است و همین انتقال تجربه از راه زبان را دشوار می کند. مقدمه نوروزی هم از تشبیه سفرنامه به ترجمه و بحرانی‌کردن زبان مقصد به بحرانی کردن سفرنامه و سرزمین می‌رسد. مسافری که انتلکتوئل و کمی آنارشیست است سعی می‌کند مثل یک ولگرد سفر کند و در آن سوی جهان، زبان را نارسا می‌یابد که به دلیل بحرانی شدن، امر زبان مقصد و سرزمین مقصد است.

او ادامه داد: دومین امر بحرانی‌ای که می‌شود از دل این سفرنامه کشف کرد، تاکید بر سفر به مثابه کشف و شهود است. نوعی عریان کردن سفر است که اکنون به توریسم تقلیل پیدا کرده است و احیای سفرنامه‌نویسی است. در واقع چیزی را که ما در کتاب‌های تاریخ پیدا نمی‌کنیم می‌توانیم در سفرنامه بیابیم.

ما گاه با یک نوستالژی از تهران در عصر ناصری و رضا شاه مواجهیم اما وقتی سفرنامه ریچارد را می‌خوانیم می‌بینیم تهران در آن زمان یک مخروبه بوده است اما توریسم نمی‌تواند سفرنامه بنویسد سفر یک امر وجودی است هر لحظه از سفرنامه سفر با حاج سیاح، شناخت است، اما توریسم با فراغت پیوند دارد، اما سفر 50 روزه احسان نورزوی به فراغت ربطی ندارد.

توریسم و فراغت با هم ارتباط دارند سرمایه‌داری نه تنها زمان کار که فراغت را هم اشغال می‌کند. ما در توریسم با توهم دیدار یادمان‌ها مواجهیم .

آنچه در توریسم رخ می‌دهد فرو کاستن هر چیز به گرفتن عکسی در مقابلش است اما احسان نوروزی به هر چیزی معنا می‌دهد با پرداختن به روابطش با انسان‌ها. در توریسم شما رابطه با انسان‌ها را نمی‌بینید آیین‌ها از معنا تهی می‌شود و سماع صوفیان با بهای بلیتی ممکن می‌شود حتی می‌توان جادوگران آفریقا را هم دید.

اما ابن بطوطه سفر را که آغاز می‌کند 20 ساله است و در زمان بازگشت مردی 50 ساله است. سفر برای او دیدن چیزی نیست برای مکاشفه با جهان است و مواجهه با نحوه‌ای از زیستن.

او ادامه داد: نکته این کتاب تبدیل سفر به تجربه زیستن است. چیزی که در این سفر است مفهوم سفر با ریاضت و مرارت است. اکنون دوران مکاشفان و سیاحانی مانند مارکوپولو و ابن بطوطه باقی نمانده است Google earth یا رسانه‌های ماهواره‌ای و اینترنتی شاید جایی پنهان در عالم نگذاشته‌اند. اما جای پنهان مواجهه با سبک‌های زندگی است و از طریق آن بحرانی کردن زبان و سرزمین است. اینکه مسافر نمی‌خواهد راحت سفر کند و سفر را به زایر توصیف می‌کند، در کوچه پس کوچه‌های عالم.

ایسنا