طبق ماده ی ۱۶ قانون مدنی، ارگانهای محلی دولتی و مقامات در محدوده‌ی محل 

زندگی گروههای قومی ( ازبک ،تاجیک ،آلمانی ،اویغور و سایر ملیت‌ها) در کنار زبان

 رسمی حق استفاده از زبان مادریشان را نیز دارند. تصویب قانون «زبان رسمی جمهوری

 قرقیزستان» سهم بزرگی در توسعه‌ی زبان قرقیزی داراست و کمک شایانی به بالا 

بردن سطح آگاهی مردم قرقیزستان و افزایش اعتبار زبان رسمی کرد. 

در قرقیزستان سه نوع گویش؛ شمالی،جنوب شرقی،جنوب غربی از یکدیگر متمایز می‌شوند.

 مردم قرقیزستان را 73/16% قرقیز،14/34% ازبک،6/86%روس و سایر ملیتها مانند :

 اوکراینی،تاتار،آلمانی،و جمعیت کوچکی از قزاق‌ها،آذربایجانی‌ها،تاجیک‌ها و اویغورها 

تشکیل می دهند. در تاریخ قرقیزستان سه دوره ی زمانی وجود دارد :

۱-دوره‌ی باستان قرقیزستان (قرن ۹-۸) ، ۲- دوره میانی قرقیزستان (قرن ۱۵-۱۰) ،

 ۳- دوره جدید قرقیزستان(از قرن ۱۵) 


دوره جدید به چهار مرحله تقسیم می شود از قرن ۱۵ تا اواسط قرن ۱۸ قبایل قرقیز

 در جنوب قرقیزستان مستقر بوده و روابطشان را حفظ کردند و از اواسط قرن ۱۸ تا 

انقلاب کبیر اکتبر بيشتر دوره‌ی زمانی بود که گویش‌ها تفاوت بسیار عمیقی پیدا کردند.

 هنگام تشکیل جمهوری قرقیزستان به عنوان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی زبان

 ملی قرقیزستان شکل گرفت و پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱استقلال

 قرقیزستان تأثیر تعیین کننده‌ای در توسعه سریع زبان ملی که حاوی واژگان قرضی

 از انگلیسی و سایر زبانهای شرقی بود داشت. 


مردم و فرهنگ قرقیزستان: 


فرهنگ مردم قرقیزستان ریشه در دوران باستان دارد و قبایل ترکی که در اوایل قرون

 وسطی از آلتایی و شرق ترکستان مهاجرت کرده بودند تأثیر عمیقی در شکل‌گیری آن 

داشتند. قبل از قرن بیستم در میان قرقیزها تقسیمات قبیله‌ای وجود داشت، برخی از 

قرقیزها امروزه نیز این سنت را حفظ کرده‌اند این امر در بخش شمالی و جنوبی

 قرقیزستان نیز وجود دارد. بخش جنوبی قرقیزستان دره فرغانه و پامیر شرقی آداب و

 رسومی متفاوت از بخش شمالی قرقیزستان ساکنان تیان شان ، پریسکولیا و حاشیه 

رودخانه چو و تالاس دارند. 




ویژگی غالب شیوه زندگی ساکنین دامداری و چادرنشینی است قبایل مردسالار تأثیر 

عمیقی در فرهنگ مادی قرقیزستان داشتند. قبل از استقلال قرقیزستان و تشکیل

 امپراطوری روسیه بخش اصلی از سکونتگاه‌ها روستاها بودند که به دلیل شیوه زندگی

 عشایری،از مکانی به مکان دیگر کوچ می‌کردند اما در زمان شوروی و هنگام تشکیل 

قرقیزستان ساکن شدن تدریجی آنها منجر به تغییر شیوه زندگی بومی آنها شد و امروزه

 اکثریت قرقیزها شیوه زندگی کم تحرک را در پیش گرفتند و به شهرهای بزرگ نقل مکان

 کردند اما برخی هنوز هم در مناطق کوهستانی و روستایی این سنت را حفظ کردند. 


لباس قرقیزها: 


لباس سنتی قرقیزی باگذشت زمان تغییرات زیادی کرده است. به عبارت دیگر فرهنگ 

مادی در لباس قرقیزی از طریق ویژگی‌های آن مجزا می‌شود. هر یک از گروههای قومی

 و قبیله‌ای، لباسهایشان ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که آن رااز هم و نيز لباس‌هاي

 عشایر اين كشور متمایز می کرد. لباس‌های دوخته شده از پارچه‌های پشمی درشتِ

 تولیدِ خانگی که از پوست حیوانات خانگی و وحشی دوخته مي‌شد و همچنين نمد

 مورد استقبال گسترده‌ای قرار می‌گرفت. 

لباس سنتی قرقیزی شامل کلاه سفید نمدی است که مشخصه‌ی لباس زنان و مردان 

است و سایر پوشاک سنتی قرقیزی شامل بالاپوش آستین دار نمدی و چکمه‌های سفید

 نمدی است. زنان متأهل نيز دامن‌های کمری به نام "بیلدمچی" که به صورت طبقه‌ای است

 می‌پوشیدند. در میان مردان و زنان ، خفتان – چاپان با یقه ایستاده رواج زیادی داشت.

 لازم به ذکر است که در بین لباس‌هایی که مورد استفاده زنان قرار می‌گرفت، پیراهن

 دست دوز زنانه‌ای که با نخ دوخته می شد به نام ژاک و کلاه زنانه مخروطی شکل

 سنتی که در موقعیتهای مهم کاربرد داشت بيشتر استفاده مي‌شد. 

مردان نیز شلوارهایی از پوست و چرم جیر که با نامهای چالبار،کانداگای و ژاک شیم

 معروف بود می‌پوشیدند و متداولترین کفش قرقیزی چکمه‌ای با ساق بلند و باریک بود.

 اما در دهه‌های اخیربا پیشرفت تکنولوژی درعصر ارتباطات به جای لباس‌های سنتی قرقیزی

 لباس‌های اروپایی در میان جوانان و میان سالان مورد استقبال بیشتری قرار گرفته و آنان 

ترجیح می دهند طبق مد جهانی لباس بپوشند. 



خانواده و ازدواج: 


خانواده و ازدواج در نزد قرقیزها ارتباط تنگاتنگی با زندگی مردسالارانه آن‌ها دارد . قرقیزها 

همه در کنار هم زندگی می‌کنند خانواده‌های کوچک در کناریکدیگر خانواده‌های بزرگ را 

تشکیل می دهند یعنی تمام اقوام در کنار یکدیگر و در یک مکان زندگی می‌کنند که با

 بزرگان خانواده آغاز و با کوچکترین عضو آن خاتمه می یابد. 

در گذشته عقد ازدواج پیش از خواستگاری اتفاق می افتادو چنین مرسوم بوده است که

کودکان خردسال را خواستگاری می‌کردند یا در مورد ازدواج نوزادی که هنور متولد نشده بود

 به توافق می رسیدند. قرقیزها نیز مانند بسیاری از کشورهای شرقی مهریه را برای عروس

 لازم می‌دانستند و حتی امروزه نیز هنوز به این سنت پایبند هستند. 

تا اوایل قرن بیستم قرقیزها را با قزاقها یکی میدانستند زیرا که هم از نظر پوشاک و فرهنگ

 وهم از نظر نژادی و زبانی فرق آنچنانی با یکدیگر ندارند. چناکه روسها سالها برای اینکه

 قزاقهای اسلاو تبار دشتهای اوکراین با قزاقهای ترک تبار و مسلمان قزاقستان اشتباه 

نگیرند قزاقها را قرقیز و قرقیزها را قره قرقیز مینامیدند.(متاسفانه هنوز هم در ایران 

قزاقهای ترک تبار قزاقستان را با سربازان خشن روسی که به قزاق معروف بودند و

 رضاخان میرپنچ از همین هنگها به قدرت رسید اشتباه میگیرند )

بعد از استقلال دو کشور قزاقستان  و قرقیزستان، آرامترین مرزها در آسیای میانه 

متعلق به اين دوکشور میباشد. 

منبع:www.kazalash.blogfa.com