باغ ایرانی نوشته ی : خوبچهر کشاورزی
اینک از بهمن خواستار برزیگریم، تا با منش نیک بدان کار دست زنم (زردشت)

باغ ایرانی به عنوان یک فرآیند از مجموعهای بزرگ و سترگ، در خود صبحت از نیکمنشانی دارد که آنها را به وجود آوردهاند و بدین واسطه امضایی به روشنی و زلالی نیک منشی و دانایی، پای کِشتکاریهایشان میشده که اینچنین صاحب شخصیتشان میکرده است. به باور سازندگان، نیک منشی حاصل پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک است. همین عبارت کوتاه پاسخی منطقی برای این دو پرسش خواهد بود که آیا باغ باید ایرانی باشد؟ یا نگاه به باغ؟ در اینجا پرسش دیگری پیش میآید که نام و نشانهایی که از باغ ایرانی اکنون می شناسیم تا چه اندازه وامدار جهانبینی گذشتگان است؟
پیش از هر چیز لازم است وجه تسمیه نام (باغ ایرانی ـ پارادایز ـ فردوس ـ نمادی از بهشت) را بررسی کنیم. در سال های اخیر باغ های ایرانی را نشانهای ناسوتی از دنیای لاهوت نامیده و شناساندهاند. عاملی که موجب این باور شده واژهی پردیس، پارادایز و فردوس بوده است که هم اکنون به معنی بهشت شناخته میشود و در این میان، واژهی اصلی یعنی پَرَهدَئیزَه که همهی اشارات و الهامات بهشتی برگرفته از این لفظ است، گم شده است! در لغتنامه دهخدا در پانوشت فردوس آمده است که: فردوس معرب از ایرانی،در اوستا دو بار به کلمه پَرَهدَئیزَه pairir-daêza برمیخوریم و آن مرکب است از دو جزء؛ پیشوند pairi به معنای گراگرد و پیرامون، دوم daêza به معنای انباشتن و روی هم چیدن و دیوار گذاشتن.
ابن شادی همدانی (ح.۵۲۰ ه) در شرح منوچهربن ایرجبن افریدون (لابد به استناد جداینامههای عهد ساسانی) گوید: شهرها و زمین ایران که خراب گشت از (افراسیاب) و درجمله شهر ری بود که منوچهر بدین جایگاه از نو بنا نهاد و عمارت آن هیچ نمانده بود و از نو آسانتر بود کردن و آن را ماهجان (مادگان) ماهمان (مادمان) نام کرد و آن خرابه را ریبرین خواندندی... منوچهر بسیاری از شکوفهها و گل و ریاحین از کوه و صحرا به شهرها آورد و بکشت و دیوار فرمود کشیدن پیرامون آن. چون بشکفت و بوی خوش یافت آن را بوستان نام نهاد. (1)
در زمان هخامنشیان، در ایران زمین بزرگ و در برابر قلمرو آنان به خصوص در آسیای صغیر، پَئیری ـ دئزها یا فرودسها که باغهای بزرگ و باشکوه پادشاه و خَشترپاونها (استانداران و شهرداران) و بزرگان ایران بود شهرتی داشت. این محوطهها چنانکه مکرر گزنفون در کوروشنامه و انباز و پلوتارخس مینویسند: درختان انبوه و تناور داشته و آب در میان آنها روان بود. چهارپایان بسیار برای شکار در آنها پرورش مییافتند. اینگونه پارکها که در سرزمین یونان وجود نداشت، ناگزیر افکار یونانیان را متوجه خود کرد و آنان نیز همان نام ایرانی را به صورت parádeisos به کار بردند.
در اکدی متأخر paradise و در عبری pardes (پارک یا باغ) و در ارمنی pârdês (باغ) همه از ریشۀ pairir-daêza ایرانی هستند و به معنای جای محصور و دیوارکشی شده است.
منبع:www.Tavoosonline.com
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۱ ساعت 16:44 توسط محمد قجقی
|