نظر فاروق سومر در مورد آق قوینلوها در کتاب اوغوزها(ترکمنها) پرویز عادل
تنها نقش مهمی که قبایل ترک در دورهء امپراتوری عثمانی ایفا کردند این بود که از یک طرف،مردم ترک اسکان یافته آناطولی را که بر اثر تحمل بار سنگین امپراتوری خسته و کوفته شده بودند،دائم از نظر مادّی و معنوی تقویت کردند و از طرف دیگر،از تضعیف بیشتر و به خطر افتادن موجودیت آنها در سرزمینشان جلوگیری نمودند.این امر در واقع علت اصلی تحقیق در مورد قبایل ترک از جانب فاروق سومر بوده است.7
سومر در تحلیل نقش تاریخی اوغوزها به مهاجرت آنها اشاره کرده و نیروهای سیاسی گوناگونی را که به ایران آمدهاند چنین بیان میکند: 1-مغولهای اویرات علی پادشاه،2-مغولان جلایری3-مغولان چوپانی 4-ترکمنهای قراقوینلو5-ترکمنهای آق قوینلو6-ترکهای صفویه8.سومر بدین گونه آق قوینلوها را پنجمین نیروی سیاسی وارد شده از آناطولی به ایران دانسته است.9او همچنین به مفاهیم مهم قومی و اجتماعی توجه میکند که حائز اهمیت بسیاری هستند.به عنوان نمونه او به ترکمنهایی که از زندگی عشیرهای دست کشیده و به علت وابستگی به زمین در محلی اسکان میگزیدند،دیگر عنوان«ترکمن»اطلاق نکرده،بلکه آنها را«ترک»نامیده است.10به بیان دیگر،سومر به ترکمنهایی که زندگی شهر نشینی را اختیار کرده بودند واژه«ترک»اطلاق میکند و نه«ترکمن».او بدان خاطر«ترکمن»را عنصر کوچ نشین ترک معرفی میکند.11
وی همچنین گروهی از اوغوزها را که اسلام آورده بودند،ترکمن مینامد که به معنای«ترک مسلمان»است.12آن ترکمنها(اوغوزها)به نوبهء خود به قبایل و اقوام بسیاری تقسیم میشدند.یکی از آن قبایل،آق قوینلوها(بایندرها)بودند.که در طول تاریخ آناطولی و ایران نقش سیاسی قابل توجهی ایفا نمودند. ترکمنهای آق قوینلو در نیمهء دوم سدهء نهم هجری قمری در ایران به حکومت رسیدند.آنها که وارث حکومت تیموریان و قراقوینلوها بودند، به سرعت حکومت محلی خود را به یک امپراتوری تبدیل نموده، همچنین در پی کسب مشروعیت سیاسی بر آمدند.
فاروق سومر در کتاب اوغوزها(ترکمنها)،با ترسیم چند شجره نامه به اصل و نسب آق قوینلوها یا بایندرها اشاره میکند.در شجره نامه B که بر اساس فهرست سروان موراوویف طراحی شده است،بایندرها جزء ترکمنهای گوکلان محسوب شدهاند ولی در شجره نامهء C که بر اساس فهرست آرمینیا وامبری طراحی شده است،بایندرها جزء اویماق سالار آورده شدهاند.در شجره نامهء D هم بایندرها جزء قبایل گوکلان یاد شدهاند.در آن میان سومر نظر اول و سوم را دارای اهمیت دانسته و بدان معتقد است.13
همان طور که ایلخانان در درجهء اول به دو طایفهء جلایر وسولدوس متکی بودند،حکومت آق قوینلو نیز در وهله نخست به دو طایفهء پورنگ ( Purnek )و موصل لو متکی بود.به دنبال این دو طایفه،طوایف درجه دوم دیگری چون حمزه حاجیلو،قره حاجیلو،امیر لو و عز الدین حاجیلو قرار داشتند.به عقیده سومر بر اثر پیروزیهای آق قوینلو و در نتیجهء اختلاط آنها با ترکمنهای حلب،ذو القدرها و چینی( Cepni )های جنوب غربی طرابوزان،«ملت(ایل)آق قوینلو»به وجود آمده است.14
به نظر سومر دولت آق قوینلو توسط قره یولوک عثمان بگ،در ناحیهء دیار بکر و به مرکزیت آمد( Amid ) تشکیل شد. این حکومت توسط نوادهء وی به نام اوزون حسن از حالت یک حکومت محلی بیگی به یک امپراتوری بزرگ تبدیل گردید.15شایان ذکر است که در این جا حکومت بیگی به معنای حکومت خود مختار محلی است.16
سومر معتقد است که آق قوینلوها در زمان اوزون حسن بر قدرت طلبی و توسعهطلبی سیاسی خود افزوده و به گسترش ارضی پرداختند. به گونهای که در آن زمان،دولت آق قوینلو تا حدود زیادی از ساختار
فاروق سومر به ترکمنهایی که از زندگی عشیرهای دست کشیده و به علت وابستگی به زمین در محلی اسکان میگزیدند،دیگر به عنوان«ترکمن»اطلاق نکرده،بلکه آنها را «ترک»نامیده است.او همچنین گروهی از اوغوزها را که اسلام آورده بودند، ترکمن مینامد که به معنای«ترک مسلمان»است
عشیرتی خود خارج شده و به ایجاد روابط با سایر حکومتهای دیگر روی آورد.بر اثر این مهم بود که آق قوینلوها با کشورها و دولتهای گوناگون مناسبات سیاسی بر قرار نمودند.
خاندان آق قوینلو از نسل بایندر خان بودند،بدان علت خود را از فرزندان اوغوز خان میدانستند.قره یولوک عثمان بگ،بنیانگذار سلسلهء آق قوینلو عقیده داشت که با خاندان سلجوقی رابطهء خویشاوندی دارد و حتی نام بانوی اول او نیز سلجوق خاتون بود.17
به نظر فاروق سومر،اوزون حسن که معروف ترین فرمانروای سلسلهء ایرانی قوینلو بود،علاقه و حساسیت زیادی نسبت به مسائل مربوط به قبیلهاش نشان میداد.18او خود را حکمران ترکهای آناطولی نامیده و بر نژاد اوغوز خانی خویش مباهات میکرد.تیرهء آق قوینلو به طایفهء بایندر( Bayindir )وابسته بود و بایندرها یکی از طوایف 24 گانهء اوغوز بودند.در همین رابطه بود که آق قوینلوها از زمان حکمرانی حمزه بگ به بعد در فرامین،پولها و پرچمهای خود نشان طایفهء بایندر را حک میکردند.سومر اضافه میکند که آق قوینلوها در احیای شعور قومی نزد خاندان عثمانی نیز نقش بسیار مهمی داشتهاند.به عنوان مثال،اوزون حسن برای انجام فرائض دینی دستور داد که قرآن را به زبان ترکی ترجمه کنند.ولی به لحاظ عدم حمایت علما و روحانیون هم عصر خود در این کار موفق نشد.19
سومر در اثنای تحلیل از اوضاع سیاسی آناطولی،به گروهی از آق قوینلو اشاره میکند که در شهرستان کوتاهیه(بخش دنیزلی)و شهرستان قره حصار صاحب یا آفیون( Afyon )ساکن بودند.اما یادآور میشود که از نظر مناسبات قبیلهای مشخص نیست که چه رابطهای بین قوم آق قوینلوی ترکمن با آق قوینلوهای کوتاهیه و آفیون برقرار است؟20
سومر در تحلیل انحطاط و سیر قهقرایی سلسله آق قوینلو بر این باور است که علت انحطاط و انقراض آق قوینلوها همانا درگیریهای سلطنتی آن خاندان بوده که موجب تضعیف ارکان دولتی و سرنگونی آن دولت شده است.آن درگیریهای سلطنتی با جنگ جانشینی سلطان یعقوب در سال 896هـ .ق.آغاز گشته است.صفویان نیز در جنگ داخلی دولت آق قوینلو شرکت داشته و طرفدار رستم بگ بودند.تا اینکه نزاع خانگی مذکور در سال 905هـ.ق سبب شد که مملکت آق قوینلو به دو بخش مجزا تقسیم گردد.بر اساس این تقسیمبندی آذربایجان،ارّان و دیار بکر به الوند بگ واگذار گردید و فارس،کرمان،عراق عرب و عجم نیز به مراد فرزند یعقوب داده شد.در پی این درگیریهای داخلی بود که مملکت آق قوینلو ویران شده و مردم پریشان حال گشتهاند.21دلیل این مهم آن است که در تاریخ دنیای ترک،از یک سو به علت عدم وجود یک قانون مشخص در مورد وارث سلطنت و از سوی دیگر بر اساس این دیدگاه ترکها که«حق با زورمند است»،بر این اساس با آن که امکان داشت شخصیتهای نیرومندی در رأس قدرت حکومتی مستقر شوند،در عین حال آن امر عامل مهمی نیز در سقوط و تضعیف آنها به شمار میرفت.به حدی که این مهم در سقوط دولت آق قوینلو به راحتی قابل مشاهده است.بدین گونه بود که حکومت آق قوینلوها در سال 906 یا 907هـ.ق.طی شکست در حومهء نخجوان منقرض گردید.22
بدین شکل سومر علت اصلی سقوط آق قوینلوها را ضعف داخلی یا انحطاط درونی آنها ذکر میکند که بر اثر ستیزهای خاندانی و نزاع قبیلهای بروز کرده بود.این نزاعهای خاندانی باعث گردید دولت آق قوینلو از درون فرسوده شده و به قهقرا بگراید در نتیجه آق قوینلوها در مقابل صفویان تاب مقاومت نیاورده و شکست را پذیرا گشتند.
هر چند دولت آق قوینلو در ایران سقوط کرده بود اما در سدهء یازدهم هجری قمری و در پایان قیامهای جلالی،بقایای قدیمی آق قوینلوها به نام بوزاولوس به ناگهان در آناطولی مرکزی ظهور کردند.23ولی نتوانستند قدرت سیاسی را از آن خود کنند.لازم به یاد آوری است که بوزاولوس از سه شاخهء ترکمنهای دیار بکر،قبایل ذوالقدر و ترکمنهای حلب تشکیل میشده است که در آن میان ترکمنهای دیار بکر،بقایای قوم قدیمی آق قوینلو بودهاند.24
پینوشتها:
(1)-سومر،فاروق،اوغوزها(ترکمنها)،ترجمهء آنادردی عنصری،تهران:انتشارات حاجی طلایی،1380،ص یازده.
(2)-همان.
(3)-همان،ص 314.
(4)-همان،ص یازده.
(5)-همان،ص هشت.
(6)-همان،صص سه تا پنج.
(7)-همان،ص 288.
(8)-همان،ص 232.
(9)-همان،ص 222.
(10)-همان،ص 235.
(11)-همان،ص 206.
(12)-همان،ص 97.
(13)-همان،فهرست ضمیمه شده در پایان کتاب.
(14)-همان،صص 24-223.
(15)-همان،ص 222.
(16)-همان،ص 240.
(17)-همان،ص 246.
(18)-همان،ص 289.
(19)-همان،ص 223.
(20)-همان،ص 265.
(21)-همان،صص 26-225.
(22)-همان،صص 27-226.
(23)-همان،ص 276.
(24)-همان،ص 259.
فاروق سومر در زمینه مطالعات ترکشناسی و ترکپژوهی بیش از هفتاد مقاله و کتاب منتشر کرده است و در آن بین کتاب«اوغوزها» (ترکمنها)شاهکار آثار او محسوب میشود.
منبع:www.ataturkmen.com