سندي مربوط بفعاليّتهاي هنري دوره تيموري در كتابخانه بايسنغري هرات دكتر احد پارسايقدس
اين سند را اولين بار در آتليه عكاسي تاريخ هنر دانشكده ادبيات استانبول مشاهده كردم. با اندكي بررسي متوجه شدم كه متن سند، گزارشي است كه از طرف رئيس كتابخانه هرات براي شخصيت بزرگي تهيه شده است. چون در آن ايام به علت گرفتاري بتحصيل مجال تحقيق و بررسي سند را نداشتم تنها به عكسبرداري از آن اكتفا نمودم تا آن را در فرصت مناسبي بطور دقيق مطالعه نمايم. پس از چند ماه كه «سالنامة تاريخ هنر» دانشكدة ادبيات دانشگاه استانبول انتشار يافت، مشاهده نمودم كه سند مورد بحث توسط آقاي م. كمال اوز ارگين[i] بررسي شده بصورت مقالة مفصلي در همان سالنامه درج گرديده است. مطالبي كه در اينجا درج ميشود با استفاده از همان مقاله تهيه شده به هنردوستان و خوانندگان علاقمند به اين نوع اسناد و مطالب تقديم ميگردد. گرچه در سند به محل نگارش و نام شخصيتي كه گزارش برايش تهيه شده اشارتي نرفته است ليكن از بررسي سند و تطبيق آن با ساير منابع معلوم ميگردد كه به دست جعفر تبريزي بايسنغري، كه از معروفترين نستعليقنويسان دورة تيموري و رئيس كتابخانه هرات بوده است، براي تقديم به شاهزاده بايسنغر ميرزا تنظيم شده است. |
همانگونه كه اطلاع داريم شهر هرات درخشانترين دورة هنري خود را در عصر تيموري گذرانده است. مخصوصاً دوران حكومت طولاني شاهرخ ميرزا (800-852) و حسين بايقرا (901-912) سالهاي پرارزشي از تاريخ فرهنگ اين شهر را بوجود ميآورد. در آن دوره نفوس شهر هرات و حومه آن، بالغ بر چند مليون نفر ميشده، كارهاي توليدي و بازرگاني در آن رونق فراوان داشته است[ii]. در اثر تشويق و حمايت پادشاهان و رجال از فعاليتهاي هنري و فرهنگي، در همه شاخههاي هنر پيشرفتهاي بزرگي ايجاد شده است، چنانكه بعد از مرگ امير تيمور، هرات بصورت مركز هنر و ادبيات آن دوره درآمد. هرات درخشانترين سالهاي هنري خود را يكبار در دوران سلطنت شاهرخ ميرزا و با محيط هنري بايسنغر ميرزا و بار ديگر با فعاليتهاي دورة حكومت سلطان حسينبايقرا و عليشيرنوايي گذرانده است.مخصوصاً در دوره دوم كه چهار سال طول كشيد آنچنان پيشرفت كرد كه بصورت مركز ادبي و هنري آن دوره درآمد و در آن اثار معماري پرارزشي با طاقها، طاقنماها و گنبدهاي مرتفع آراسته و با كاشيهاي معرق بنا گرديد. از آن جمله، مجموعة ساختمانهاي شاهرخ ميرزا، گوهرشاد خاتون، سلطان حسين بايقرا، علي شيرنوايي… قصرها، بازارها، پلها… را ميتوان نام برد. |
|||
چهرة اكتاي قاآن، مضبوط در گالري نقاشي چهرههاي امپراطوري در پكن |
در اين دوره با استفاده از عناصر اواخر دورة اويغوري و بعد از سلجوقي و سنن دورههاي قبل، هنر، عاليترين راه ترقي خود را پيمود و آثار هنري بسيار ارزنده و گرانبهايي بوجود آمد. بويژه در رشتة «هنركتابت» با فعاليت مشترك خوشنويسان، مصوران، نقاشان، مجلدان و مذهبان. . . و جز آنها بهترين آثار آن دوره و آثار مشابه دورههاي قبل تهيه گرديد. ميرعلي تبريزي و فرزند او عبدالله، جعفر تبريزي، شمسالدين محمد هراتي، مولانا اظهر تبريزي (استاداستادان) و سلطان علي مشهدي از معروفترين خوشنويسان آن دوره هستند. از مصورين: خليل ميرزا، غياثالدين نقاش، كمالالدين بهزاد هنرمنداني بودند كه آوازه نام و شهرتشان در فراسوي مرزهاي زمان و مكان گسترش يافت. بايسنغر ميرزا به تشكيل مراكز هنري و تشويق هنرمندان علاقه فراوان داشت و از دوستداران هنر و حامي بزرگ هنرمندان آن دوره بحساب ميآمد. شاهزاده علاوه بر فعاليتهاي دولتياش شاعر و خوشنويس ماهري نيز بود[i]. وي بسال 799 در شهر هرات چشم به جهان گشود. از هيجده سالگي به رتق و فتق امور دولتي پرداخت سپس به حكومت خراسان و آذربايجان رسيد و در سال 820 به ولايت عهدي منصوب گرديد. در دوران ولايتعهدياش از هرات پاي به بيرون ننهاد. پدرش شاهرخ ميرزا در كارهاي دولتي برايش صلاحيت فراوان قايل بود و گاهگاهي در جنگها، او را اجازة شركت ميداد. شاهزاده خط ثلث را نيكو مينوشت و علاوه بر زبان تركي كه زبان مادرياش بود به زبانهاي فارسي و عربي نيز تسلط داشت و بآنها شعر ميسرود. آدمي فوقالعاده ظريف، عادل و در ميدان نبرد شجاع و بيباك بود. شاهنامه را خوب ميدانست و تاريخنويسان را گرامي ميداشت[ii]. دانشمنداني چون جعفرالحسيني و حافظ ابرو از حمايتش برخوردار بودند[iii]. بخاطر علاقة فراواني كه بكارهاي هنري داشت بيشتر اوقات خود را بين هنرمنداني كه در دربار مشغول بودند ميگذارند و در مجامعي كه با شركت بزرگان، ادبا، دانشمندان، هنرمندان و موسيقيدانان تشكيل ميشد شركت ميكرد. تشويق و حمايتي كه بايسنغر ميرزا از هنرمندان ميكرد راه ترقي و پيشرفت هنر را هموارتر ساخت. آثار پرارزش و بينظيري كه در نتيجة توجه بايسنغر ميرزا در مدت 10 سال بدست هنرمندان آن دوره در هرات بوجود آمد، كيفيت فعاليتهاي هنري دوره تيموري را بخوبي نشان ميدهد. وي در هفتم جماديالآخر سال 837 درگذشت[iv] و در مجموعه گوهرشاد خاتون سپرده شد. سالها بعد در همان محل بيادبودش مقبره بزرگي بنا گرديد. منابعي كه امروز ميتوانند براي شناختن و ارزيابي آثار و فعاليتهاي هنري دوره تيموري مفيد واقع شوند عبارتند از: آثار تاريخي (دستنوشتهها، مرقعات، جُنگها، لوحهها و ساير اشياء) و منابعي كتبي. دسته اول كه در مجموعه دولتي يا شخصي قرار دارند بوسيله هنردوستان ثبت، بررسي و معرفي شدهاند. متأسفانه تعداد كتابها، رسالهها، وثيقههاي دولتي و اسناد گوناگوني كه معرف واقعي هنرمندان و بيانكننده فعاليتهاي هنري آنها باشد بسيار كم است و معلوماتي هم كه بدست ميدهند از مدح و ثناي ادبي فراتر نميرود. اگر فهرست منابع كتبي را كه بتواند اطلاعاتي در مورد «هنرمندان و هنر كتاب» دورة تيموري (خط، تذهيب، تصوير، جلد و سايرين) بدست دهد جمعآوري كنيم با چنين تابلويي مواجه خواهيم شد. 1- علي يزدي، ظفرنامه، 824 ه. ق. 2- ابنعربشاه، (مرگ 854)، عجايبالمقدور 3- عبدالرزاق سمرقندي، مطلعالسعدين، 880 ه .ق 4- دولتشاه، تذكرهالشعرا، 892 ه.ق 5- خواندمير، حبيبالسير، 927 ه.ق 6- بابر، وقايع (بابرنامه)، 935 ه.ق 7- زينالدين محمود واصفي، بدايعالوقايع، 946 ه.ق 8- دوست محمد، خلعت هنروران، 9- ميرزا حيدر، تاريخ رشيدي، 955 ه.ق 10- مصطفي عالي، مناقبهنروران، 11- قاضي احمد، تذكرهالخوشنويسان و نقاشان (1015) ه.ق 12- مستقيمزاده سليمان سعدالدين، تحف خطاطان (1173) ه.ق 13- حبيب اصفهاني، خط و خطاطان (1305) ه.ق 14- دكتر مهدي بياني، احوال و آثار خوشنويسان (1386) ه.ق همانطوريكه فهرست بالا نشان ميدهد موضوع هفت جلد از اين آثار تاريخ و خاطرات و يك جلد تذكرهالشعرا است. 6 جلد ديگر رسالههاي كوچكي در شرح حال خوشنويسان و نقاشان است. معدودي از اين آثار متعلق بدوره تيموري است و بسياري ديگر، مخصوصاً آنها كه با موضوع ما ارتباط دارند، در دورههاي بعد تأليف شدهاند. در هيچيك از اين آثار موقعيت بزرگ هنرمندان و فعاليتهاي هنري آن دوره بطور كامل بيان نگرديده است. در اغلب اين آثار مطالب بشكل نارسا و با عباراتي توصيفي بيان شده است. اينجاست كه ارزش و اهميت اسناد و وثيقههاي دولتي كه در آنها فعاليتهاي هنري و فرهنگي دروهاي به ثبت رسيده است براي ما آشكار ميگردد. با اينكه جُنگ حاوي اين سند قبل از جنگ جهاني اول براي متخصصين تاريخ هنر شناخته شده بود ليكن از سال 1359 بهبعد بود كه به ارزش واقعي اين سند پيبرده شد[v]. مرحوم پروفسور زكيوليدي طوقان اولين كسي بود كه سند را مشاهده و به اهميت آن پيبرد و بعدها درباره آن به تحقيق و بررسي پرداخت. وي در چهارمين كنگرة تاريخ كه در سال 1366 ه.ق (1948م.) در آنكارا تشكيل شد آنرا به دنياي علم معرفي كرده، توجه مردم را به آن جلب كرد. معلوم نيست به چه علت پروفسور طوقان به چاپ و معرفي اين سند در نشرية يادبود كنگره كه در همان سال انتشار يافت اقدام نكرد. وي بعدها در نوشتههاي خود اظهار نمود كه نتيجة بررسيهاي خود را دربارة اين سند در نشريه “” بچاپ ميرساند ولي تا آنجا كه اطلاع دارم اين سند قبل از سال 1396 ه.ق كه در سالنامة تاريخ هنر دانشكده ادبيات دانشگاه استانبول بچاپ رسيد در هيچ نشريهاي انتشار نيافت. با ملاحظه اهميت و ارزش اين سند و به منظور آشنا ساختن هنردوستان و علاقمندان با فعاليتهاي هنري دورة تيموري و شناساندن استادان معروف آن دوره و خط و انشاء جعفر بايسنغر نشر اين سند مناسب دانسته شد. متن سند كه، بفارسي محلي قرن 15 خراسان نوشته شده است داراي كلمات و اصطلاحات نامأنوسي است كه درك مطلب را مشكل ميسازد پس از رفع كامل اينگونه اشكالات سند قاطعيت بيشتري پيدا خواهد كرد.
عرضهداشتعبارت عرضهداشت كه عنوان سند را تشكيل ميدهد اصطلاحي است كه در قرن 15 معمول بوده است. در عرضهداشت، كه براي مقام بزرگي تهيه شده است، احوال هنرمندان و فعاليتهاي جاري كتابخانه گزارش شده است. نويسنده در سند بسياري از هنرمندان آن دوره را معرفي و از كتب متعددي كه موقع تحرير عرضهداشت در دست تهيه بوده، نام برده است. عبارت «عرضهداشت» كه در سطر اول بشكلي كشيده نوشته شده احتمالاً عنوان مقال است. متن، شامل يك مقدمه و سه بخش است. مقدمه با جملات متكلف و مناسب نثر آن دوره تحرير شده است. بخش اول عنوان ندارد و بصورت پاراگرافهاي چند سطري است. در اين بخش هر پاراگراف به يك يا چند هنرمند و نوع فعاليتي كه به هنگام نوشتن سند اشتغال داشته، اختصاص دارد. در 22 پاراگراف موجود در اين بخش نام 25 هنرمند و 9 كتاب ذكر شده است. در بخش دوم كه عنوانش «عمارات» است وضع 7 بناي در حال ساختمان توجيه شده است. در بخش سوم كه زير عنوان «خرگاه» تهيه شده نحوة ساختن و تزئين چادرهاي سلطنتي بيان گرديده است. بطور كلي عرضهداشت در 3 بخش و 31 ماده تدوين يافته است. (الف: 23 ماده، ب: 7 ماده، ج: 1ماده). در سند، بعضي كلمات بدون نقطه نوشته شده است و در بخش ج كلمة «بوزه» تنها كلمهاي است كه داراي اعراب است. حرف كوچك (ع) در اول سطر دوم مقدمه مخفف كلمه «عن» است كه در متون قرون وسطي بسيار مشاهده ميشود[vi]. با اينكه متن به زبان فارسي و بدون غلط املايي نوشته شده است بعلت بكار رفتن اصطلاحات محلي و هنري، درك كامل مفهوم سند، چندان آسان نيست. چاشني بيگانگي در سبك نوشته، ميتواند دليلي بر فارسيزبان نبودن نويسندة عرضهداشت باشد. به متن اصلي، مطلبي اضافه نشده و در آن هيچگونه اصلاح املائي صورت نگرفته است و از اين بابت قابل اعتماد است. از بررسي سند استنباط ميشود كه از نوع گزارشاتي است كه رئيس كتابخانه موظف بود، هر چند گاه، از اوضاع كتابخانه تهيه و تنظيم و به صاحب مقامي كه اسمش در عرضهداشت نيامده است تسليم نمايد. سند تاريخ ندارد اما در آن از آثاري سخن رفته است كه اكنون در موزههاي دولتي و مجموعههاي خصوصي داخل و خارج ايران موجود است و بررسي اين آثار در تعيين تاريخ نگارش سند بما كمك ميكند. اين آثار به ترتيب قدمت تاريخي عبارتند از: [vii] 830 : گلستان، (جعفر تبريزي)، چستربيتي 830 : رسايل، (شمس بايسنغري)، برنسون 831 : شاهنامه، (خوشنويس؟)، تهران، كتابخانه خصوصي 833 : شاهنامه، (جعفر بايسنغري)، تهران، كتابخانه سلطنتي برابر اين سند، دو اثر اول در موقع تحرير عرضهداشت در حال اتمام بوده است. سومين اثر نيمهتمام بوده، از شصت هزار بيت آن فقط 25 هزار بيتش تحرير يافته بوده است. تحرير اثر چهارم تازه شروع شده بوده است. اين مطالب نشان ميدهد كه عرضهداشت همزمان با دو اثري كه در زمان تحرير سند نزديك باتمام بودهاند نوشتهشده است. اگر فرض كنيم عبارت «گوش روزهدار بر الله اكبر» كه در مقدمه بكار رفته اشارهايست به تاريخ نگارش عرضهداشت، رمضان سال 830 تاريخ تحرير عرضهداشت خواهد بود. حال ميتوانيم مطالب را چنين خلاصه كنيم. سند در رمضان سال 830 ه.ق توسط جعفر تبريزي خوشنويس معروف دوره تيموري جهت گزارش كارهاي جاري كتابخانه هرات براي بايسنغر ميرزا تهيه شده است. منابع تاريخي ديگر نيز تأييد مينمايد كه در آن دوره جعفر تبريزي ادارة كتابخانه بايسنغري را در هرات بهعهده داشته است. وجود تشابه در شيوة نگارش و خط عرضهداشت با ساير دستنوشتههاي اين خوشنويس دليل بارز ديگري بر اين مدعي است كه متن بدست خود جعفر تبريزي تهيه شده و داراي اصالت كامل است. باين دليل اثر بدون ترديد از نظر سنديت داراي ارزش فوقالعادهاي است. در واقع اين سند درباره هنر دورة تيموري و كتابخانهبايسنغرميرزا در هرات چنان اطلاعات پرارزش و ارزندهاي بدست ميدهد كه نظيرش را در كمتر اثري ميتوان مشاهده كرد.
جعفر بايسنغريتهيه كننده عرضهداشت مولانا جعفربن علي تبريزي است. در دورة تيموريان وي از معروفترين خوشنويسان و رئيس كتابخانه بايسنغري بود. نام كامل استاد، كمالالدين (فريدالدين) جعفر بايسنغري است[viii] استاد در تبريز چشم به جهان هستي گشود. از كودكي استعداد خود را در هنر خوشنويسي نشان داد، پيش شمسالدين مشرقي قطابي (812 ه) و عبدالله پسر ميرعلي تبريزي به تمرين خوشنويسي پرداخت. در خط نستعليق بعضي جعفر را شاگرد مستقيم ميرعلي تبريزي دانستهاند[ix]. مولانا اظهر تبريزي (استاد استادان) و سلطان علي مشهدي (قبلهالكتاب) از شاگردان معروف جعفر تبريزي بحساب ميآيند[x]. قديميترين اثري كه از وي در دست است داراي تاريخ 816 ه.ق است احتمالاً جعفر در سال 823 بخدمت بايسنغر ميرزا كه والي آذربايجان بود درآمد و برياست كتابخانه بايسنغري هرات كه بعد از سال 823 تأسيس شد منصوب گرديد و بخاطر حمايتي كه از بايسنغر ميرزا ديد نسبت بايسنغري بخود گرفت. در اين كتابخانه معروف هنرمندان آثاري بوجود آوردند كه اكنون زينتبخش موزهها و مجموعههاي هنري جهان است. جعفر نيز كه خود رئيس كتابخانه بود به خلق آثار بسيار گرانبهايي موفق شد. بعد از مرگ بايسنغر ميرزا (837) ديگر معلوم نيست استاد به نوشتن چه آثاري توفيق يافته و به كجاها سفر كرده است. سال مرگش هم بروشني معلوم نيست بعضي آنرا 860 و بعضي ديگر 862 ه. ق. ثبت كردهاند. آثاري كه با خط زيباي او تهيه شده، عبارتند از: [xi] مخزنالاسرار : نظامي گنجوي، يزد، 820 خمسه : نظامي گنجوي، ؟ ، 823 خسرو و شيرين : نظامي گنجوي، هرات، 824 ديوان : حسن دهلوي ، هرات، 825 جُنگ : - - - 827 گلستان : شيخ سعدي، هرات، 830 شاهنامه : فردوسي طوسي، هرات، 833 كليله و دمنه : ابوالمعالي نصرالله، هرات، 834 كليات : - - - 835 ديوان : حافظ شيرازي، هرات، -
كتابخانههاي بايسنغري در هراتشهر هرات گرچه در دورة تيموريان داراي كاخهاي فوقالعاده باشكوهي بود ليكن كاخ بايسنغر ميرزا كه به «باغ سفيد» معروف بود شكوه و جلالي ديگر داشت. اين كاخ بيرون از شهر و در سمت شمالي آن بنا گرديده بود. ديوارهاي كاخ با اشكال و تزيينات بسيار جالبي آرايش شده و با سنگهاي يشمي كه از چين وارد كرده بودند تزيين يافته بود[xii]. در اين باغ بايسنغر ميرزا كتابخانهاي داشت كه در كارگاه هنري آن هنرمندان معروف آن دوره به فعاليتهاي هنري مشغول بودند. متأسفانه امروز آثاري در دست نيست كه دربارة كتابخانه هرات اطلاعات كافي در اختيار ما بگذارد. روي آثار موجود نيز تحقيقات و بررسيها لازم انجام نگرفته است. بايسنغر ميرزا از خردسالي به هنر كتاب علاقهمند بود از سال 823 كه كتابخانة هنري خود را در هرات تأسيس كرد هنرمندان هميشه دوروبرش را ميگرفتند. وي از كاركنان و هنرمندان كتابخانه حمايت ميكرد و براي برپا نگاه داشتن كتابخانه از هيچگونه تلاش و كوشش دريغ نميكرد. تشويق از كارهاي هنري و حمايت از هنرمندان به فعاليتهاي هنري آن دوره تحرك ميبخشيد. در زمان حيات او در اين كتابخانه برگزيدهاي از خوشنويسان، مذهبين، مصورين، مجلدين و نقاشان به فعاليت مشغول بودند و از كتابهايي كه در اختيارشان گذاشته ميشد استنساخ ميكردند. اين فعاليتهاي پرثمر تا مرگ بايسنغر ميرزا (837) ادامه داشت و اگرچه چند سال بعد از مرگ او نيز ادامه يافت ليكن ديگر رونق اوليه را نداشت. تعداد هنرمندان و دستيارانشان كه در كتابخانه سرگرم فعاليت بودند گاهي از صدها نفر تجاوز ميكرد. عدهاي هنرآموز جوان نيز در اين كتابخانه مشغول هنرآموزي بودند. جعفر تبريزي نيز در اين كتابخانه مشغول هنرآموزي بودند. جعفر تبريزي مدير كتابخانه و سرپرست كلية امور آن بود. نسخهاي از شاهنامه كه در سال 830 همزمان با عرضهداشت براي بايسنغر ميرزا تهيه شده است و متعلق به يك مجموعه خصوصي در تهران است تصوير خود بايسنغر ميرزا و ساير هنرمندان كتابخانه بايسنغري را نشان ميدهد[xiii]. كتابخانة هرات در واقع مركز هنر آن دوره بود. عدهاي از متخصصين تاريخ هنر، اين كتابخانه را «آكادمي هنر بايسنغري» ناميدهاند[xiv]. در اين مركز هنري عدهاي دور هم جمع شده به كارهاي خوشنويسي، تذهيب، تصوير و جلدسازي مشغول بودند. در آنجا كتابهاي خطي، جُنگ، مرقع، لوحه، و ساير آثار هنري متداول و باب آن زمان بدست هنرمنداني بزرگ تهيه ميشد. تأسيس اين كتابخانه براي پيشرفت هنر نقاشي امكانات وسيعتري فراهم ساخت. در ساية فعاليتهاي مداوم و خستگيناپذير هنرمندان اين كتابخانه هنر كتاب راه ترقي و تكامل پيش گرفت. آثار بسيار گرانبهايي كه حاصل دسترنج هنرمندان پرارج آن دوره است امروز زينتبخش موزههاي بزرگ دولتي و مجموعه خصوصي جهان است. عرضهداشت جعفر تبريزي برشي از فعاليتهاي هنري همان دوره است و دربارة فعاليتهاي هنر كتابخانه هرات و محصولات بينظير آن اطلاعات بسيار مفيدي بدست ميدهد. در عرضهداشت از چهار نوع فعاليت هنري سخن رفته است: تهيه كتاب، تزيين و تذهيب اشياء، امور ساختماني و احداث چادرهاي بزرگ سلطنتي. جعفر تبريزي به همه اين فعاليتها نظارت داشته است. در بخش «هنر كتاب» به نام 24 استاد و 75 نفر دستيار اشاره شده است. اما تعداد هنرمنداني كه بكار معماري و احداث چادر مشغول بودهاند معلوم نگرديده است. با توجه به عرضهداشت نام استاداني را كه در كتابخانه بايسنغري هرات سرگرم فعاليتهاي هنري بودند ميتوان چنين رديف كرد: حاجي: مذهب روي كشتي كار ميكرد. ميرحسن، خواجه: طراح طرحهاي تزييني را روي زين نقش ميكرد. خليل، امير: مصور با تصويرهاي گلستان مشغول بود. خطاي: مذهب روي كشتي كار ميكرد. دولت، خواجه: استاد صدفكار در تزيينات روي زين كار ميكرد. دولت يار، مير: مذهب خود در كتابخانه كار نميكرده بلكه از طرحهاي او استفاده ميشد. سعدالدين، مولانا: ؟ روي صندوقچة بيگم كار ميكرد. سيفالدين استاد: ؟ خستگياش برطرف شده بود. شمسمولانا: خوشنويس رسايل خواجه را استنساخ ميكرد. شمسالدين امير: صدفكار در تزيين زين كار ميكرد. شهاب مولانا: مذهب روي گلستان كار ميكرد. عبدالصمد: مذهب روي يك كشتي كار ميكرد. عبدالرحيم خواجه: طراح به طرحهاي مجلدان، مذهبان، خيمهدوزان و كاشيتراشان مشغول بود. عطاء خواجه: ؟ گلستان را تمام كرده روي لوحههاي تاريخ صدرالديني كار ميكرد. عطائي خواجه: جدولكش كار جدول تاريخ صدرالديني و ديوان خواجو را تمام كرده با شاهنامه مشغول بود. علي مولانا: مذهب، مصور در شاهنامه كار ميكرد. غياثالدين خواجه: مصور با تصويرهاي رسايل و گلستان كار ميكرد. قوامالدين مولانا: مجلد با جلد شاهنامه مشغول بود. قطب مولانا: خوشنويس تاريخ طبري را استنساخ ميكرد. محمود: مصور، مذهب با لوحههاي ديوان خواجو مشغول بود. محمود حاجي: مجلد جلد رسايل را حاضر ميكرد. محمود خواجه: مجلد روي جلد رسايل خواجه كار ميكرد. محمد مولانا: خوشنويس شاهنامه را استنساخ ميكرد. بقيه 75 نفر دستيار نقاش روي خرگاه كار ميكردند. حال با استفاده از عرضهداشت ولي از زاويهاي ديگر به بررسي فعاليتهاي كتابخانه ميپردازيم. در كتابخانه كارهايي كه جعفر تبريزي بنظارت آنها مشغول بود عبارتند از: الف: هنر كتاب به هنگام تحرير عرضهداشت، در كتابخانه چهارده تن از هنرمندان به تهيه 9 كتاب مشغول بودهاند كه چهار جلد از آنها تا روزگار ما باقي مانده است: ديوان خواجو: كه خواجه عطايي جدولكش جدولهايش را ميكشيد (الف 10) و محمود مذهب و مصور از ده لوحه كتاب هفت لوحه را تمام كرده با بقيه آن مشغول بود (الف 7). مولانا شمسمذهب يك كشتي از آن تمام كرده و يك لوح را از ديوان ببوم رسانيده بود. (الف 16). گلستان (شيخ سعدي شيرازي): خواجه عطاء كارش را روي آن باتمام رسانيده بود (الف 12). از مصورين امير خليل دو موضع دريا را موج آب كرده بود (الف 1) خواجه غياثالدين روي بخشي از آن كه ابطال شده بود كار ميكرد (الف 3). مولانا شهابالدين مذهب به طلا نهادن ديباچه و چهار لوح و شرف ديباچه و تحرير كردن هشت نعل شمسة ميان ديباچه آن مشغول بود (الف 4). اين نسخه خطي نزديك باتمام بود. نزهتالارواح (حسين سادات): استاد جعفر تبريزي نوشتن آن را آغاز كرده بود (الف 22). رسايل (الف): روي چند تصويرش خواجه غياثالدين مصور كار ميكرد و دو عدد از آنها را باتمام رسانده بود (الف3). جلدش را كه حاجي محمود مصور حاضر ميكرد. در حال تمام كردن بود (الف 8). رسايل خواجه (ب): مولانا شمس خوشنويس از آن استنساخ ميكرد. فقط يك جزءاش مانده بود (الف 6) خواجه محمود مجلد به حاضر كردن جلد آن مشغول بود (الف 9). اين نسخة خطي نيز در شرف اتمام بود. تاريخ سعدالدين: داراي سه لوحه تاريخي بود. خواجه عطا روي آنها كار ميكرد دو لوحه آنرا باتمام رسانده بود (الف 12). خواجه عطايي جدولكش جدولهاي آنرا كشيده و تمام كرده بود (الف 10). شهنامه طوسي (الف): مولانا محمد خوشنويس 25 هزار بيت از متن آنرا نوشته بود (الف 13). خواجه عطايي جدولكش جدولهاي آنرا كشيده و تمام كرده بود. (الف 10). شهنامه طوسي (ب): جعفر تبريزي بايسنغري خوشنويس و مدير كتابخانه به نوشتن آن شروع كرده سه جزء و نيم آنرا باتمام رسانده بود (الف 22). تاريخ طبري: مولانا خوشنويس به استنساخ آن مشغول بود (الف 11).
ب- تزئين اشياء: مطابق عرضهداشت عدهاي از هنرمندان در بخش ديگري از كتابخانه به تزيين اشياء، صدفكاري و منبتكاري مشغول بودند. به هنگام تحرير عرضهداشت شش اثر در دست تهيه بود: صندوقچة بيگم، زين يك اسب و چهار كشتي. مولانا سعدالدين (نجار ظريفكار) روي صندوقچه كار ميكرد (الف 15). طرح تزيين زين تمام شده و صدفكاري آن هم در دست تهيه بود (الف 21). چهار مذهب هم به كشتيها حل كاري ميكردند (الف 17 و 18).
ج- معماري: در عرضهداشت از هفت بناي در حال ساختمان نيز سخن رفته است. اين بناها عبارتند از: كاخ، قصر قديم، كتابخانه، استخر، باغچه نو، باغچه ميدان، و كلنگ خانه. هنگام تحرير عرضهداشت كتابخانة تازهاي براي نقاشان و خوشنويسان در حال ساختمان بود. هنرمنداني كه تا سال 830 هجري قمري در بناي قديمي مشغول بكار بودند در تابستان همان سال، به ساختمان جديد خود انتقال يافته به فعاليتپرداختند. اگر در عرضهداشت مطالب بيشتري دربارة كتابخانه و هنرمندان نوشته ميشد امروز ما با كارگاههاي هنري آن زمان بيشتر از اين آشنا ميشديم. در اين بخش بنام هنرمندان اشاره نشده است.
د- خرگاه: عرضهداشت درباره چادر زيبايي نيز كه از طرف خيمهدوزان، مذهبين و نقاشان در دست تهيه بود معلوماتي بدست ميدهد. در اين بخش هم بنام هنرمندان اشارتي نرفته است.
انتشار سندعرضهداشت جعفر تبريزي كه در اينجا به نشر آن اقدام ميشود در داخل جُنگي كه امروز به آلبوم فاتح معروف است قرار دارد. بنا به اظهار مرحوم پروفسور طوقان اين جُنگ به «يعقوب بيگ» حكمران آق قويونلو (883-895) متعلق بوده و به «جُنگ يعقوبي» معروف بود كه امروز باشتباه به آلبوم فاتح معروف شده است. در تعيين تاريخ و محل تنظيم اين جُنگ كه محتوي قطعات با ارزشي مانند ميناتور، خطوط زيبا، تكههاي مذهب، اشعار، اسناد و غيره است هنوز بررسيهاي لازم بعمل نيامده است. «جُنگ يعقوبي» در حال حاضر در كتابخانة توپقاپو در استانبول تحت شماره 2153 نگهداري ميشود. چون عرضهداشت با جُنگ مذكور مستقيماً رابطهاي ندارد از اين روي به معرفي و توصيف جُنگ در اينجا لزومي مشاهده نگرديد. براي اينكه قطعات جُنگ از گزند مصون بماند اكنون برگهاي آن به چهارچوبه گرفته شده است. سند مورد بحث ما در برگ (a 98) جُنگ قرار دارد. عرضهداشت روي كاغذ به ابعاد 460*135 ميليمتر و برنگ كرم روشن تحرير يافته است. احتمال ميرود كه كاغذ آن هم ساخت هرات باشد[xv]. بعلت الصاق بودن آن به آلبوم خصوصيات آن بيش از اين قابل توجيه نبود. تمام متن با مركب سياه و به خط نستعليق زيبايي نوشته شده است. ظاهر سند چهار بخش جداگانه را نشان ميدهد (مقدمه، هنر، كتاب، عمارات، خرگاه). در اين بخشها نام هنرمندان و كيفيت فعاليتهايشان در واحدهاي مختلف كتابخانه قيد شده است. بخشهاي اول و سوم آن كه به «هنر كتاب» و كارهاي معماري اختصاص دارد در سه ستون كنار هم نوشته و تنظيم شده است. در بخش اول براي هر هنرمند و فعاليتش و در بخش دوم براي هر واحد ساختماني پاراگرافي اختصاص يافته است. هر پاراگراف با پاراگراف ديگري كه در سمت چپ آن قرار گرفته است ادامه مييابد. در سومين و آخرين بخش كه در يك ستون نوشته شده وضع خيمههاي سلطنتي باختصار بيان شده است. تحرير متن سند بشكل ستونهاي متعدد شيوه نگارش دوره تيموري را بخوبي نشان ميدهد. متن شامل 57 سطر است. چهار سطر آن مقدمه، سي و دو سطر آن بخش اول، دوازده سطر آن بخش دوم و نه سطر آن بخش سوم و آخر را تشكيل ميدهد. بعضي از كلمات متن بدون نقطه تحرير شده و كلمه «بَوزه» تنها كلمهاي است كه در متن داراي حركه است. عرضهداشت تذهيب و جدولكشي نشده و تاريخ تحرير ندارد. با خط نفيس و املايي صحيح نوشته شده است. نه مطلبي به متن اضافه شده و نه املاي كلمهاي از آن اصلاح گرديده است. وضع فعلي سند هم خوب ميباشد[xvi]. به اين مقاله فتوكوپي اصل عرضهداشت نيز ضميمه شده است. تا به محققيني كه علاقمند به بررسي بيشتر سند باشند امكان لازم را بدهد. در ضمن براي اينكه مراجعه به قسمتهاي مختلف متن سند آسانتر باشد يكبار هم سند در يك ستون نوشته شده و به پاراگرافهاي هر بخش شماره و رديف منظور گرديده است.
عرضهداشت مقدمه عن خاك بر گرفتگان و ملازمان كتابخانه ميمون كه ديده ايشان در انتظار غبار سم سپند همايون چون گوش روزهدار بر (اللهاكبر) است و از غايت بهجت و سرور فرياد (الحمدالله الذي اذهب عناالحزن ان ربنا لغفور شكور) بر ذروة فلك ميرسانند.
(الف) 1-امير خليل دو موضع دريا را از گلستان موج آب تمام كرده برنگ نهادن مشغول خواهد شد. 2- مولانا علي روز تحرير عرضهداشت بطرح ديباچه شهنامه مشغول شد و چند روز چشم او درد ميكرد. 3- خواجه غياثالدي ن از رسايل دو موضع بجهره رسانيده و يك موضع ديگر نزديكست و حالي بيك موضوع عمارت كه از گلستان باطل كردهاند مشغول است. 4- مولانا شهاب ديباچه و چهار لوح و شرف ديباچه صورتگري را طلا نهاده و هشت نعل شمسه ميان ديباچه را تحرير كرده و حالي بيك موضعي ديگر از عمارت گلستان مشغول است. 5- مولانا قوامالدين روي جلد شهنامه را حاشيه اسليمي مكمل كرده و عيش تماشاي متن جلد را بقلم گرفته و قريب دو دانگ بوم شده است و پشت و سر و گردن چسبانده و طريق كشيده شده است. 6- مولانا شمس را از نقل رسايل خط خواجه عليهالرحمه يك جزو مانده است. 7- محمود از ده لوح ديوان خواجو هفت لوح را ببوم رسانيده بمابقي مشغول است. 8- حاجي محمود جلد نقل رسايل را متن روبوم و تحرير شده بگزار مشغول است. 9- خواجه محمود جلد رسايل خط خواجه را پشت و رو مكمل كرده بسر و گردن مشغول است. 10- خواجه عطاي جدولكش تاريخ مولانا سعدالدين و ديوان خواجه را تمام كرده بشهنامه مشغول است. 11- مولانا قطب از تاريخ طبري ده جزوه كتابت كرده است. 12- خواجه عطاء اجزاي گلستان تمام كرده و سه لوح تاريخي كه مولانا سعدالدين كتابت كرده دو لوح را ببوم رسانيده به تتمه مشغول است. 13- مولانا محمد مطهر از كتابت شهنامه بيست و پنج هزار بيت تمام كرده است. 14- خواجه عبدالرحيم بطروح مجلديان و مذهبان و خيمهدوزان و كاشيتراشان مشغول است. 15- مولانا سعدالدين سر صندوقچه بيگم را تمام كرده و يك پهلوي او به پرداخت رسيده است و طبقه در كه مانده بود پانزده روز ديگر تمام ميشود. 16- مولانا شمسيك كشتي تمام كرده و يك لوح را از ديوان خواجو ببوم برسانيده است. 17- دو كشتي ديگر را حاجي و خطاي بحل كاري رسانيدهاند. 18- يك كشتي ديگر را عبدالسلم نزديك آورده كه تمام كند. 19-نقاشان با جمعهم هفتاد و پنج خوب خرگاه را برنگآميز و شستمان مشغولاند. 20- استاد سيفالدين بسلامتست و زحمت او بصحت مبدل شد. 21- طرح مير دولتيار بود جهت زين، خواجه مير حسن نقل كرد و مير شمسالدين پسر خواجه مير حسن و استاد دولتخواه بصدف تراشي مشغولاند. 22- بنده كمتر و ذره احقر سه جزو و نيم از كتابت شهنامه تمام كرده، آغاز كتاب نزههالارواح كرده است. 23- بر دعاء اختصار خواهم كرد و از دعا به چه كار خواهم كرد دولت مخلدباد. بحمد و آله. |
175_50_1 |
(ب) عمارات خاصه شيدالله اركانه الي يومالخلود 1- درگاه سنگتراشي تمام شده و از كاشيتراشي كتابه و كنگره مانده و دركارند. و فرش مَّمر تمام شده و در دندان صورت خانه نشانده شده و مخارجه نهاده. 2- قصر قديم قبه و با دامن تا زير مقرنس نقاشي شده ستون جانب شرقي از نو نهاده شد. 3- كتبخانه كه جهت نقاشان بنياد نهاده تكميل يافته نقاشان و كاتبان نزول كرده. 4- سنگتراشان بكار حوض مشغولاند. 5- باغ جديد ديوار كه ششداي فرموده، بعضي چهارداي و بعضي سهداي شده و در كارند، ايوان و دالان بنياد شده شاه بل پيش ايوان تراشيده بر كار خواهند نهاد. 6- باغ ميدان ديوار قبلي سهداي شده و كاشيتراشان كه از درگاه سنگ دست خالي ميكنند بكار ايزاره باغ مذكور مشغول خواهند شد. 7- كلنگ خانه را كه كل سقف و گچ خاك و آهككاري تمام شده. (ج) خرگاه 1- تبه ترلق چهارده قطعه و بَوزه هفت قطعه از جمله اين بيست و يك قطعه شش قطعه تمام شده است. 2- ونعلهاي قطعه بتمامي دوخته شده. 3- وشمسهاي ميان قطعهاي خط كه صورتگريست از جلمه بيست و يك عدد شش تمام شده. 4- و شرف و محبس و حاشيها را قريب يك دانگو نيم كار دوخته شده. 5- كار بيرون خرگاه كه اصل او مثقالي است و نقش او صندلباف و تحرير او زر حقه قريب يك دانگ و نيم كار دوخته شده به تتمه مشغولاند. 6- دولت مخلدباد. |
||
“پاورقيها”1- Temurlu sanatina ait eski bir belge, Tebrizli Ca’Fra’in bir Arzi, M. Kemal Ozergin, Sanat Tarihi yilli VI, Istanbul 1976, pages 471-518. 2 - م. كمال اوز ارگين، همان مقاله، ص 472. 3 - زكي وليدي طوقان، دايرهالمعارف اسلامي، مادة بايسنغر، ص 429. 4 - زكي وليدي طوقان، دايرهالمعارف اسلامي، مادة بايسنغر، ص 429-430. 5 - زكي وليدي طوقان، دايرهالمعارف اسلامي2، مادة بايسنغر، ص 430. 6 - زكي وليدي طوقان، دايرهالمعارف اسلامي2، مادة بايسنغر، ص 430. 7 - م. كمال اوز ارگين، همان مقاله، ص 477. 8 - م. كمال اوز ارگين، همان مقاله، ص 487. 9 - همان مقاله، ص479. 10 - م. كمال اوز ارگين، همان مقاله، ص 480. 11 - خانبابا بياني، شاهنامه بايسنغري و حافظ ابرو، بررسيهاي تاريخي سال 6 شمارة 3 ص162. 12 - دكتر محمد عبدالله جغتايي، خط نستعليق در پاكستان و هند، (ترجمه محمدجعفر جوان) هنر و مردم شماره 151، ص 30. 13 - م. كمال اوز ارگين، همان مقاله، ص 481. 14 - زكي وليدي طوقان، دايرهالمعارف اسلامي511 مادة هرات، ص435. 15- L. Binyon, J. V. S. Wilkinson, B. Gray, Persian Miniature Painting, London, 1933, p. 69. 16 - زكي وليدي طوقان، دايرهالمعارف اسلامي2، مادة بايسنغر، ص429. 17 - م. كمال اوز ارگين، همان مقاله، ص 88-487. 18 - م. كمال اوز ارگين، همان مقاله، ص488. |