پيدايش مناره در اسلام نوشته محمود فاضل
هنگامي ما به فن معماري اسلام پي خواهيم برد كه در ساختمانها و آثار اسلامي بررسي و تحقيق كرده باشيم. يكي از عناصر اصلي اين فن كه در اسلام جلوهگر شده و زيبائي خاصي به خود گرفته ، ساختمان گلدستهها ميباشد. گلدسته يا مؤذنه عبارتست از محلي كه مؤذن در آنجا اذان ميگويد و مردم را به نماز دعوت ميكند1 . مؤذنه داراي نامهاي ديگري نيز هست از قبيل: مناره ، منار و صومعه ، عساس و گلدسته. بطوركلي ، مؤذن از همان آغاز اسلام جايگاه مخصوصي داشته ، همچنانكه بلال در زمان پيغمبر اكرم (ص) بر بلندترين بامهاي منازل يا بر روي استوانهاي ميرفت و اذان ميگفت2 . سمهودي نيز به همين موضوع اشاره كرده و ميگويد: « قال بن زياد حدثني محمد بن اسماعيل و غيره قال . . . كان في دار عبدالله به عمر استوان في قبله المسجد- اي مسجدالرسول (ص) مؤذن عليها بلال. يوتي الهيا مأقتاب و الاستوان مربعه يقال لها «المطمار» و اسند يحيي من طريق عبدالعزيز بن عمران عن قداقه بن نافع ابن عمرقال . . كان بلال يؤذن علي مناره في دار حفصه ابنه عمرالتي تلي المسجد و كان يوتي علي اقتاب فيها»3 . در اوائل اسلام گاه بود كه مؤذن برروي باره شهر ميرفت و اذان مي گفت وبيشتر اين رسم در شهر دمشق معمول بود. اشعار فرزدق شاعر كه در عهد اموي ميزيسته بهمين موضوع اشاره ميكند:
خلاصه فكر اينكه مؤذن در محل مرتفعي اذان بگويد مسلمين را بر اين داشت تا براي مؤذن جايگاه مخصوصي كه بلندتر از مسجد و متصل يا نزديك به آن باشد بسازند تا هميشه در آنجا اذان گفته شود. و چون دولت اسلام توسعه يافت و مسلمين با كشورهاي متمدن آنروز تماس پيدا كردند ، ضرورت ايجاب كرد تا در هر شهر مسجدي و جهت هر مسجدي مؤذنهاي بسازند و در ايران نحوه ساختمان مساجد عربي بصورت و شكل بناهاي مذهبي ايرانيان درآمد. چه از همان ابتداي اسلام در[52] ايران غربي مساجد و مؤذنههائي ساخته شد به سبك ساختمان محلي و شبيه به چهارطاقها و برجهاي ساساني و بطوريكه از تواريخ بر ميآيد خلفاي عباسي از اين قبيل مساجد تعداد زيادي در شهرهاي مهم خربي بنا كردهاند5 . علت اين امر واضح است زيرا هنگاميكه ايرانيان به آئين اسلام گرويدند و شروع به ساختن مساجد كردند ، ديدند كه طرز ساختمان معابد عربي خيلي ساده است و اين امر با ذوق و سليقه ايرانيان سازش نداشت و از اينرو مساجد اسلامي را به سبك بناهاي دوره ساساني برپا نمودند و از همان روشي كه در ساختن ستونها و بناي طاق در بناهاي مذهبي و قصور سلطنتي ساساني معمول بود در بناي مساجد و منارههاي اسلامي پيروي كردند6 . ناگفته نماند كه مؤذنه در آغاز صورت سادهاي داشته و تدريجاً تكامل يافته يعني در اول مؤذنه ديواري بلند يا برجمانند بود كه مؤذن بر روي آن ميرفت و اذان ميگفت. كمكم به اطراف آن برج ديوار يا نرده اي كشيدند بروي آنها سايه باني قرار دادند و پس از مدتي اين فكر پيدا شد كه بهنگام مغرب چراغي در مؤذنه روشن سازند تا هم علامت فرارسيدن وقت نماز باشد و هم مردم بدانند كه مسجد در چه نقطهاي قرار گرفته و تدريجاً روشن نگهداشتن مؤذنه سنتي شد بطوريكه در سرتاسر بلاد اسلامي در مواقع اعياد در مؤذنه چراغهاي فراواني روشن ميكرد و در مغربزمين از مساجد هنگام غروب آفتاب پرچمي در مناره برميافراشتند. تاريخ بناي منارهظاهراً مناره كمي پس از ظهور مسجد بوجود آمد و ميتوان دوران ظهور آنرا از عصر اموي دانست. و بطوريكه از متون تاريخي برميآيد ، ظاهراً اولين مؤذنهايكه به شكل منارههاي فعلي ساخته شد ، مؤذنه مسجد جامع بصره بود كه آنرا زياد بن ابيه در سال 44 يا 45 هجري در موقعيكه از طرف معاويه والي آنجا بود بنا نمود7 . دومين مؤذنهايكه در سرزمينهائيكه مسلمين آنرا فتح كردند ساخته شد مناره جامع عمرو در خطاط است كه معاويه در سال 53 هجري به والي خود مصر- مسلمه بن مخله- دستور داد تا براي مسجد مزبور چهار گلدسته بسازد. مقريزي در اين مورد چنين مينويسد: معاويه دستور داد تا صومعههائي براي اذان گفتن بسازند والي او-مسلمه- در چهارگوشه مسجد جامع چهار صومعه ساخت و از جادهايكه در خارج مسجد بود پلكاني قرارداد تا مؤذن از آنجا بالا رود و اذان بگويد. اين پلكان به همينحال باقي بود تا زمان خالدبن سعيد كه راه را عوض كرد و از داخل مسجد پلهها را قرار داد8 . سومين مؤذنهايكه ساخته شد ، منارهاي بود كه به سال 86 يا 88 هجري وليد بن عبدالملك آنرا جهت مسجد جامع دمشق وقتيكه ميخواست مسجد مزبور را توسعه دهد بنا نمود9. چهارمين مؤذنهايكه ساخته شد ، مناره مسجد پيغمبر اكرم (ص) در مدينه است كه آنرا عمر بن عبدالعزيز در سال 88 هجري هنگاميكه از طرف وليدبن عبدالملك عامل مدينه و مكه بود بنا نمود10 . مؤذنه پنجم در جامع قصبه در رمله كه از آباديهاي فلسطين است ساخته شده ، اين منارهها را هشام بن عبدالملك بنا نمود كه خراب شد و مجدداً در سال 100 هجري بنا گرديد11 . مؤذنه ششم ، مؤذنه جامع قيروان در تونس است كه آنرا هشام بن عبدالملك در سال 105 هجري به وسيله عاملش- بشربن صفوان - بنا نمود12 . مؤذنه هفتم ، مؤذنه مسجدالحرام در مكه است كه به سال 130 هجري آنرا منصور دوانيقي بنا نمود13 . هشتمين مؤذنه منارههاي باب اسلام و باب علي و مناره ضروره در مسجدالحرام در مكه ميباشد كه به امر مهدي عباسي در سال 167 هجري ساخته شد14 . مؤذنه نهم مناره جامع قرطبه ميباشد كه آنرا هشام بن عبدالرحمن در سال 180 هجري ساخته و در سال 340 هجري ناصربن عبدالرحمن آنرا خراب كرد و صومعه ديگري به جاي آن بنا نمود15 . مؤذنه دهم ، مؤذنه باب الزياره مسجدالحرام در مكه است كه به سال 384 هجري به دستور معتصم عباسي ساخته شد16 . از بناهاي فوق كه بگذريم قديميترين منارههائي كه ساخته شده در ايران و هند و آناتولي بوده در ايران منارهايكه شبيه به مؤذنههاي فعلي باشد در همان قرون اوليه اسلامي ساخته شده و در آناتولي از قرن پنجم هجري به بعد و در هندوستان از قرن هفتم هجري به بعد. اكنون به ذكر برخي از منارههاي ايران ميپردازيم: 1- مناره مسجد ساوه ،در ساوه- 453 هجري.[53] 2- مناره مسجد پامنار ، در زواره اصفهان-461 هجري. 3- مناره مسجد جمعه ، دركاشان - 466 هجري. 4- مناره مسجد برسيان ، در اصفهان - 491 هجري. 5- مناره چهل دختران ، دراصفهان - 501 هجري. 6- مناره گار ، در اصفهان - 515 هجري. 7- مناره مسجد گز ، در اصفهان - ربع اول قرن ششم. 8- مناره مسجد سين ، در اصفهان - 526 هجري. 9- مناره مسجد علي ، در اصفهان - اواخر قرن پنجم و اوائل قرن ششم. 10- مناره زيار ، در اصفهان - 550 تا 688 هجري. 11- مناره راهروان ، در اصفهان - بين سالهاي 525 تا 688 هجري. 12- مناره مسجد اردستان ، در اصفهان - عهد سلجوقي. 13- مناره مسجد امام حسن ، در اردستان اصفهان- عهد سلجوقي. 14- مناره مسجد جامع زواره ، زواره اصفهان- 530 هجري- عهد سلجوقي. 15- مناره مسجد جامع اشترجان ، اشترجان اصفهان- حدود 716 هجري. 16- مناره جنبان ، در اصفهان - 716 هجري. 17- دو مناره دارالضيافه ، در اصفهان - قرن هشتم. 18- مناره باغ قوشخانه ، در اصفهان - قرن هشتم. 19- دو مناره دردشت ، در دردشت اصفهان - نيمه دوم قرن هشتم. 20- دو مناره سردر مسجد شاه ، در اصفهان - 1025 هجري. 21- دو مناره سردر مدرسه چهارباغ ، در اصفهان - قرن دوازدهم هجري. 22- مناره خانقاه نطنز ، 725 هجري. 23- مناره نزديك شهر در خرمآباد- قرن ششم هجري. 24- مناره مسجد تاريخانه ، در دامغان - قرن ششم هجري. 25- مناره مسجد جامع ، در دامغان - قرن ششم هجري. 26- مناره مجاور مسجد جمعه ، در ساوه- 503 هجري. 27- مناره خسرو گرد ، در خسروگرد سبزوار - 505 هجري. 28- مناره حدود ، در خسروگرد - 700 هجري. 29- مناره سمنان - عهد سلجوقي. 30- مقبره و مناره عهد غزنوي ، در سنگ بست خراسان - قرن 4 هجري. 31- مناره واقع در محله پامنار ، طهران- قرن 13 هجري. 32- مناره فيروزآباد ، در خراسان - عهد سلجوقي. 33- مناره كاشان ، در كاشان - قرن پنجم هجري. 34- مناره گلپايگان - قرن ششم هجري. 35- مناره مدرسه ، در گلشن خراسان - عهد سلجوقي. 36- منارههاي مدرسه سپهسالار جديد ، در تهران - قرن 13 هجري. 37- دو مناره مسجد جامع گوهرشاد ، در مشهد - 821 هجري. 38- دو مناره مسجد دارالاحسان ، در سنندج - كردستان - 1227 هجري. 39- دو مناره بقعه مباركه حضرت رضا (ع) ، در مشهد بين 479- 551 (در زمان سلجوقي). 40- منارههاي گنبد حضرت معصومه عليها سلام ، در قم (526 هجري به دستور شاه بيگم) 41- منارههاي حضرت عبدالعظيم ، در ري ، تهران - عهد سلجوقي. 42- مناره مسجد شاه تهران. طرز ساختمان و موقعيت مؤذنهبه طور كلي مناره از چهار جزء تشكيل شده بدين شرح: 1- ۱ - پايه 2- ساقه 3- سرپوش 4- ۴- رأس. |
قاعده و قانون خاصي براي محل ساختمان مناره نيست. گاه هست كه در چهارگوشه مسجد مناره ميسازند مثل- جامع عمرو- در خطاط مصر و مسجد پيغمبر (ص) در مدينه. و گاه مؤذنه را در قسمت غربي و يا شمالي مسجد و يا در نيمه آخر ديوار مسجد بنا ميكنند مانند منارههاي جامع قيروان در تونس. گاهي مؤذنه را در خارج از مسجد ميسازند مثل مؤذنه جامع سامراء در عراق. و بالاخره گاهي هم در ضلع جنوبي مسجد مانند مؤذنه جامع ابن طولون. گاه مؤذنه چسبيده به درب ورودي مسجد است و زماني جدا از آن مانند بسياري از منارههاي ايران. مصالح و لوازميكه در ساختمان مناره بكار ميرود:ساختمان مساجد و منارههاي هر شهر و كشوري چه از نظر فن معماري و تزيينات و چه از نظر مواد و مصالح ساختماني به سبب زمان و مكان فرق ميكند. مثلاً در عراق چون از قديمالايام بتن آجر و گچ معمول بوده براي ساختمان مؤذنهها از آن استفاده ميكردهاند و سنگ را فقط در پايه بنا بكار ميبرده اند. مانند مؤذنه جامع نوري كه به سال 567 هجري در موصل ساخته شده. در عراق خيلي كم ديده شده كه از پايه تا رأس
مؤذنه تماماً سنگ و گچ بكار رفته باشد. در بلاد شام ، الجزيره و مصر و مغرب و آسياي صغير مصالح ساختماني مؤذنه اغلب سنگ و گاهي هم سنگ و آجر است. درايران و افغانستان بناي مؤذنهها فقط از آجر و گچ و در هندوستان سنگ و آجر است. شكل منارههادر اين مورد محققين و باستانشناسان داراي آراء مختلفي هستند خاصه مستشرقين كه چون عرب قبل از اسلام فاقد تمدن بوده لذا از فن معماري اطلاعي نداشته و براي ساختمانها به ويژه بناهاي مذهبي خود ازمعماريها و نقشههاي ايران و ديگر كشورها استفاده كردهاست. كريستول گويد: صوامع يا مؤذنههاي جامع عمرو درخطاط مصر از روي نقشه برجهاي بتخانه دمشق كه آنرا مسلمين پس از فتح تصرف كرده بودند و در مواقع از آن استفاده ميكردند ساخته شده. كوربيت گويد: مؤذنههاي اسلامي خيلي به سايهبانها و بادگيرهائيكه روي بامهاي منازل ساخته ميشده شبيه است. ديز گويد: مؤذنههائيكه در ايران و هند است از روي [55] شكل برجهائي ساخته شده كه براي ديدهبانها و نگهبانان هر شهري ميساخته اند. گودار گويد: مساجد عربي به صورت بناي مذهبي ايرانيان ساخته شده است. در هرحال اگر به آنچه مستشرقين دراين زمينه گفتهاند بتوان اعتماد كرد و مناسبت و مشابهتي ميان منارههاي عربي اسلامي و بناهاي مذهبي ايران و ديگركشورها قائل شد اين را نميتوان انكار كرد كه فن معماري مساجد و منارههاي هر كشوري داراي مشخصات و اوصاف خاصي است كه در نظر اهل فن روشن است. مثلاً مؤذنههاي مصر و شام و لبنان و فلسطين چه از نظر فن معماري و تزيينات و چه از نظر مواد و مصالح ساختماني شباهت كامل به يكديگر دارند. مساجد ايران خود داراي جهات ممتاز زيادي است كه از جمله كاشيكاريهاي بسيار ظريف و مقرنسكاريهاي زيبا است كه در بعضي از منارههاي ايران از قبيل مسجد گوهرشاد در مشهد اين صنايع به حد كمال است. |
شكل منارهها و جفت و قرينه بودن آنها و تزيينات كاشيكاري و يا تذهيب آن نيز از مختصات منارههاي ايران است همانطوركه گوستاولوبون گويد: معماري ايراني استقلال خود را هيچوقت از دست نداده و كاملاً شيوه مخصوص خود را هميشه حائز است. طرز زينت مؤذنهها:كيفيت زينت مؤذنههاي اوليه اسلام معلوم نيست ، زيرا اثري از آنها باقي نمانده و كتيبه و سند زنده ايكه بيان اين موضوع را بنمايد در دست نيست. در منارههائي كه آثار آنها موجود است عمده زينت مربوط به قسمت سرپوش مؤذنه يعني همان جائي است كه مؤذنه درآن اذان ميگويد ، مثل مؤذنه جامع قيروان در تونس. ظاهراً زينت دادن و زيبا و منقش و رنگين نمودن منارهها از نيمه قرن سوم هجري به بعد معمول گرديده و از اين دوره به بعد بدنه و كليه قسمتهاي خارج مناره را با آجر يا گچ و يا كاشيهاي رنگي با استفاده ازآيات و احاديث نبوي (ص) زينت ميدادهاند. البته اين امر را كه بي اندازه مورد توجه خاص مسلمين قرار گرفته ميتوان از شاهكارهاي صنعت ايراني دانست. |
|||
ميل خسروگرد – سبزوار – 505 هجري |
منابع:1- لسانالعرب ج 16. 2- سيره ابن هشام ج 2. 3- وفاه الوفاه به اخبار دارالمصطفي ، تأليف سمهودي ج 1. 4- تاريخ طبري ج 2. 5- تمدن ايراني نوشته چند تن از دانشوران ايرانشناس اروپا ، ترجمه جواد محبي. 6- گنجينه آثار تاريخي اصفهان ، تأليف دكتر لطفالله هنرفر. 7- آثار ايران ، تأليف آ. گدار ، ترجمه سيد محمد تقي مصطفوي مدير كل سابق باستانشناسي ايران. 8- مقاله مايرون بمنت سميث ضميمه كتاب فوق ج 2. 9- فتوح البلدان بلاذري. 10- المعارف ابن قتيبه. 11- خطاط مقريزي. 12- البلدان ابن فقيه. 13- حسن التقاسيم في معرفته الاقاسيم مقدسي. 14- ميراث اسلام ،ترجمه مصطفي علم. 15- تاريخ تمدن اسلام و عرب ،گوستاولوبن ،ترجمه فخرداعي. 16- ايرانشهر ج 2 ، نشريه يونسكو در ايران. [56]
“پاورقيها“1- لسانالعرب . ج 16. ماده – اذن ي 149. چاپ مصر . 1303 هجري. 2- سيره ابن هشام . ج 2. ص 130. چاپ مصر. 125 هجري. 3- ر.ك وفاه الوفاه باخبار دارالمصطفي. تأليف سمهودي. ج1. ص 375. 4- تاريخ طبري . ج 2. حوادث سال 96. ص 1302. چاپ بريل. 5- تمدن ايراني مقاله آ. گدار. ص 275و310. 6- گنجينه آثار تاريخي اصفهان. ص 61. 7- فتوح البلدان بلاذري. ص 343. المعارف ابن قتيبه. ص 563. 8- خطاط مقريزي. ج 4. ص 7و8. 9- البلدان ابن فقيه. ص 108. المعارف ابن قتيبه. ص 565. 10- وفاء الوفاء سمهودي . ج 1. ص375. 11- احسن التقاسيم في معرفته الاقاسيم. ص 165. 12- المغرب. ص 23. 13- المعارف ابن قتيبه. ص 560. 14- المعارف 560. 15- نفح الطيب من غصن الاندلس الرطيب. ج 2. ص 98. 16- كتاب ميراث اسلام. ترجمه مصطفي عالم. فصل معماري و ساختمان. |