ولي محمد خان فرمانرواي تركستان در دربار شاه عباس كبير دكتر لطف الله هنر فر
هنگاميكه ولي محمدخان بر سرير سلطنت ماوراءالنهر و تركستان جلوس كرد برادرزادههاي خود امامقلي سلطان و ندر محمدخان فرزندان دينمحمدخان را به ترتيب به حكومت سمرقند و ولايات واقع در جنوب رودخانه جيحون منصوب نمود ولي مدتي نگذشت كه آثار خلاف بين آنها ظاهر شده و پس از مدتي جنگ و كشمكش ولي محمدخان از امامقلي سلطان برادرزاده خود هزيمت يافته با فرزندش رستممحمد سلطان از معبر چهارجو به قلعه چهارجو آمده و با سيصد نفر از همراهان متوجه مرو شد. محرابخان حاكم مرو جريان ورود خان ازبك را به اطلاع شاه عباس رسانيد و از فرمانرواي تركستان به گرمي پذيرايي كرد وليمحمدخان از مرو متوجه مشهد شد و پس از بيست روز توقف آهنگ عراق كرد. از بسطام تا سمنان و خوار فريدون خان حاكم گرگان مأمور پذيرايي بود و در خوار علي قلي بيك خان ايشيك آقاسي باشي شاملو كه از اصفهان رسيده بود مهمانداري خان ازبك را به عهده گرفت. وقتي به خطه كاشان رسيدند اهالي كاشان ميدان شهر را چراغاني كرده و مقدم او را تهنيت گفتند و خان ازبك پس از سه روز توقف در كاشان در آغاز سال 1020 هجري عازم اصفهان پايتخت شاه عباس شد. به دستور پادشاه قرار شد مراسم استقبال رسمي و تشريفات لايق از ولي محمدخان به عمل آيد. روز ورود وي از شهر اصفهان تا قرية دولت آباد بيست هزار تفنگچي در دو صف ايستادند و چهار بازار اطراف ميدان نقش جهان و قيصريه و قهوه خانهها و خانات را آيين بندي كردند و شاه عباس با امراء و اركان دولت از آن جمله الله وردي خان و الله قلي بيك و قورچي باشي و ندر محمدخان مُهردار به استقبال رفته و چون به ولي محمدخان رسيد از پياده شدن او ممانعت كرده سواره با وي مصافحه كرد. در منزل دولتآباد آقا كمال دولتآبادي از بزرگان قريه استدعا كرد كه پادشاه به اتفاق مهمان خود لحظهاي براي استراحت به منزل او فرود آيند. از جاده تا منزل وي با فرشهاي عالي مفروش شده بود و وي بهطور شايسته و بايسته به لوازم ضيافت پرداخت. در شهر اصفهان منازل عالي جهت سكونت خان تركستان و همراهان وي اختصاص داده شده بود و عليقليخان طبق دستور به مهمانداري وي تعيين شده بود. شعراي آن زمان درباره ورود ولي محمد خان به اصفهان اشعار مرغوب در سلك نظم كشيدند و از آن جمله خواجه شعيب جوشقاني چنين گفته بود: چون ز گردشهاي چرخ منقلب گشت پيدا در بخارا انقلاب شاه تركستان وليخان آنكه هست زيب بخش دولت افراسياب رهنمون شد دولت او را تا نهاد رو به درگاه شه مالك رقاب شاه عباس قدر قدرت كه هست كامران و كامبخش و كامياب اين قران سعد را تاريخ جو گشتم از انديشه قدسي خطاب ساخت روشن شمع مجلس را و گفت ماه شد مهمان بزم آفتاب و ديگري به نام محمد صالح برادرزاده اسكندر بيك تركمان مؤلف تاريخ عالم آراي عباسي چنين سروده است: عباس شه آن سپهر احسان كز پرتو اوست زيب ايران آمد به درش ز روي اخلاص بر دست گرفته تحفه جان قاآن زمان ولي محمد اورنگ نشين ملك توران جستم ز خرد چو سال تاريخ گفت آمده پادشاه توران شاه عباس به افتخار مهمان خود ولي محمدخان جشنهاي[45] شاهانه ترتيب داد و مطربان خوش آهنگ و نوازندگان تيز چنگ به نواي دلگشا زنگ زداي خواطر گشته حوروشان عراقي و خراساني به رقاصي درآمده خرامش و جلوه گري آغاز نهادند: در آن فرخنده بزم و محفل خاص همي بودي ز شادي زهره رقاص به هر گوشه خرامان دل ستاني به هر طرفي روان آرام جاني بهشتآسا در آن رشگ گلستان به خدمت ايستاده جور و غلمان مؤلف تاريخ عالمآراي عباسي نوشته است كه از طرف پادشاه به دفعات مراسم آتشبازي و چراغاني در ميدان نقش جهان به افتخار ولي محمدخان ترتيب داده شد و از جملة آتشبازيهاي عجيب از فيل بزرگي صحبت مي دارد كه در حين آتش دادن و توپ انداختن از آن كوه پيكر آتشخوي زمين نورد بادپا حركات عجيب و حملههاي مهيب مشاهده ميشد و موجب انبساط خاطر خان تركستان و حاضران بساط اقدس ميگرديد. |