آخونْد ، axund] واژه‌اي‌ فارسى‌ به‌ معنى‌ دانشمند، پيشواي‌ دينى‌ و معلم‌. پاره‌اي‌ اين‌ واژه‌ را مركب‌ از «آ»

مخفف‌ِ «آقا» و «خواند» از فعل‌ خواندن‌ يا مخفف‌ خداوند دانسته‌اند و بعضى‌ آن‌ را تحريفى‌ از «آرخون‌ / آرگون‌»

يونانى‌ كه‌ عنوان‌ روحانيان‌ مسيحى‌ بوده‌ است‌، پنداشته‌اند. اين‌ كلمه‌ در اغلب‌ لهجه‌هاي‌ تركى‌ به‌ معناي‌

دانشمند دينى‌ به‌كارمى‌رود و ميان‌ مسلمانان‌ چين‌ به‌ صورت‌ «آهونگ‌»، به‌ معناي‌ امام‌ مسجد آمده‌ است‌.

نخستين‌ كاربرد اين‌ كلمه‌ درايران‌ مربوط به‌ دوران‌ تيموريان‌ است‌، و در سراسر دورة صفويه‌ به‌ همين‌ معنى‌ به‌

كار رفته‌ است‌، مانند آخوند ملاصدرا و... . در عهد قاجاريه‌ بجز دانشمندانى‌ مانند آخوند خراسانى‌، بر مدرسان‌

مكتبخانه‌ها نيز اطلاق‌ مى‌شد.در دورة پهلوي‌ سياست‌ آن‌ بود كه‌ از حرمت‌ اين‌ كلمه‌ كاسته‌ شود.*