. لر بزرگ‌ 50 -27ق‌/155-424م‌. اين‌ سلسله‌ به‌ نام‌ يكى‌ از نياكان‌ خود، ابوالحسن‌ فضلويه‌، به‌ بنى‌ فضلويه‌ و به‌ نام‌ دومين‌ فرمانرواي‌ اين‌ سلسله‌، نصرت‌الدين‌ هزار اسب‌، به‌ هزار اسبيان‌ نيز مشهور است‌. به‌ روايت‌ حمدالله‌ مستوفى‌ اين‌ قوم‌ كردنژاد در 00 ق‌ به‌ رياست‌ ابوالحسن‌ فضلويه‌ از جبل‌ السماق‌ در نزديكى‌ حلب‌ به‌ لرستان‌ مهاجرت‌ كردند. يكى‌ از نوادگان‌ ابوالحسن‌ به‌ نام‌ ابوطاهر بن‌ محمد - كه‌ از او به‌ عنوان‌ مؤسس‌ لر بزرگ‌ ياد شده‌ - به‌ خدمت‌ سنقر اتابك‌ فارس‌ حك 43 - 58ق‌ درآمد و سنقر وي‌ را در 43 ق‌ به‌ نبرد با حاكم‌ شبانكاره‌ فرستاد. ابوطاهر پس‌ از پيروزي‌، به‌ خواست‌ خود از سوي‌ سنقر به‌ لرستان‌ گسيل‌ شد تا آن‌ نواحى‌ را مطيع‌ اتابكان‌ فارس‌ كند، اما پس‌ از تسخير لرستان‌ 50 ق‌ از فرمان‌ سنقر سرپيچيد و خود را اتابك‌ خواند و به‌ استقلال‌ به‌ حكومت‌ پرداخت‌ و دولت‌ اتابكان‌ لربزرگ‌ از همين‌ تاريخ‌ تأسيس‌ شد.
. لر كوچك‌ 80 -006ق‌/184-597م‌. اين‌ سلسله‌ به‌ سبب‌ انتساب‌ به‌ خورشيد، يكى‌ از نياكان‌ خود و يا شجاع‌الدين‌ خورشيد، بنيان‌گذار و مؤسس‌ آن‌، «بنى‌ خورشيد» نيز نام‌ گرفته‌ است‌. امراي‌ اتابكان‌ لر كوچك‌ از طوايف‌ لر براي‌ يافتن‌ چراگاه‌ از مسكن‌ اصلى‌ خود در جنوب‌ كوهدشت‌ به‌ شمال‌ خاوري‌ آن‌ كوچيدند. اين‌ طوايف‌ تا پيش‌ از سدة ق‌/2م‌ حكومتى‌ نداشتند و تابع‌ خلافت‌ عباسى‌ و حكام‌ عراق‌ عجم‌ بودند. در 50 ق‌ كه‌ حسام‌الدين‌ شوهلى‌ از سوي‌ سلجوقيان‌ بر لرستان‌ و بخشى‌ از خوزستان‌ فرمان‌ مى‌راند، شجاع‌الدين‌ خورشيد از سوي‌ او به‌ شحنگى‌ برخى‌ از ولايات‌ لر كوچك‌ منصوب‌ شد. پس‌ از درگذشت‌ حسام‌الدين‌، شجاع‌الدين‌ به‌ استقلال‌ به‌ حكومت‌ پرداخت‌ و در 80 ق‌ در بخشهاي‌ شمال‌ و غرب‌ لرستان‌ حكومتى‌ را پى‌ريخت‌ كه‌ بيش‌ از سده‌ دوام‌ يافت‌.
اتابكان‌ لر بزرگ‌ در زمرة نخستين‌ سلسله‌هاي‌ محلى‌ هستند كه‌ در پى‌ زوال‌ دولت‌ سلاجقه‌ در ايران‌ پديد آمدند و تا پيش‌ از آنان‌ سلسلة مستقل‌ يا نيمه‌مستقلى‌ در منطقه‌ وجود نداشت‌. اتابكان‌ لر بزرگ‌ در ابتدا با پيوند به‌ خلفاي‌ عباسى‌ حكومت‌ خود را مشروعيت‌ بخشيدند، اما در آستانة تهاجم‌ مغولان‌ براي‌ حفظ حكومت‌ خود سخت‌ كوشيدند تا بى‌طرف‌ بمانند؛ اما اتابكان‌ لر كوچك‌ كه‌ روابط آنها با خلفاي‌ عباسى‌ حتى‌ پيش‌ از تهاجم‌ مغولان‌، به‌ شدت‌ تيره‌ شده‌ بود، به‌ اردوي‌ هولاكو پيوستند.
به‌ هر حال‌ اتابكان‌ لرستان‌ در دورة مغولان‌ همانند ديگر سلسله‌هاي‌ محلى‌ ايران‌ خراج‌گزار ايلخانيان‌ شدند. سرانجام‌، اتابكان‌ لر بزرگ‌ به‌ روزگار تيموريان‌ به‌ كلى‌ منقرض‌ گرديدند، اما اتابكان‌ لر كوچك‌ در دورة انحطاط تيموري‌ بر قلمرو خود افزودند و در آستانة ظهور صفويان‌ از قدرتى‌ قابل‌ ملاحظه‌ در غرب‌ ايران‌ برخوردار شدند.*