اَبوالْخِيْرْخان‌ِ اُزْبَك‌ ozbak] xan-e [ab-ol-xe(a)yr 15 - 73ق‌/412- 468م‌، بنيان‌گذار سلسلة شيبانيان‌ در آسياي‌ مركزي‌ و ماوراءالنهر كه‌ از 32ق‌/429م‌ تا اوايل‌ سدة 1ق‌/7م‌ در اين‌ سرزمينها فرمان‌ راندند. نسبت‌ ابوالخيرخان‌ با واسطه‌ به‌ چنگيزخان‌ مغول‌ د 24ق‌/227م‌ مى‌رسد.
ابوالخير ظاهراً تنها پسر دولت‌ شيخ‌ اوغلان‌ بوده‌ است‌. او در جوانى‌ يك‌ چند در خدمت‌خان‌ ديگري‌ از خاندان‌ شيبان‌، به‌ نام‌ جَمَدوق‌خان‌ مى‌زيست‌. وقتى‌ اين‌ خان‌ در شورشى‌ كشته‌ شد، ابوالخير اسير شد، اما طولى‌ نكشيد كه‌ رهايى‌ يافت‌. به‌ گفته‌اي‌، ابوالخير در آغاز مطيع‌ بُراق‌خان‌، يكى‌ از خوانين‌ اردوي‌ سفيد بود. با كشته‌ شدن‌ براق‌ در 31ق‌/428م‌، ابوالخير كه‌ بيش‌ از 7 سال‌ نداشت‌، فرمانرواي‌ واقعى‌ استپهاي‌ توران‌، در كنار نهر تورا در سيبريه‌ شد.
ابوالخير پس‌ از دفع‌ مدعيان‌ و تثبيت‌ قدرت‌ خود بر استپهاي‌ توران‌ و مطيع‌ ساختن‌ قبايل‌ ازبك‌ و به‌ دنبال‌ آن‌ قبايل‌ قزاق‌، به‌ فكر توسعة قلمرو خويش‌ افتاد و از آن‌ پس‌، تاريخ‌ سلطنت‌ وي‌ تا سالها بعد، بيش‌ و كم‌ شامل‌ مخاصمات‌ يا روابط نسبتاً صلح‌آميز وي‌ با واپسين‌ فرمانروايان‌ تيموري‌ است‌.
نخستين‌ مواجهة ابوالخيرخان‌ با تيموريان‌ به‌ تصرف‌ خوارزم‌ و غارت‌ شهر اورگنج‌، پايتخت‌ آن‌ انجاميد. تاريخ‌ اين‌ حمله‌ را به‌ تفاوت‌ 34ق‌/431م‌ و 39ق‌/435م‌ ذكر كرده‌اند. مهم‌ترين‌ دورة حضور ابوالخيرخان‌ در رويدادهاي‌ دوران‌ اولاد تيمور، مداخلة او، در رقابتها و برخوردهاي‌ خصمانه‌ ميان‌ عبدالله‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ شاهرخ‌ حك 54 - 55ق‌/ 450-451م‌ و پسر عموي‌ او، ابوسعيد بن‌ محمد بن‌ ميرانشاه‌ است‌ كه‌ با كمك‌ ابوالخيرخان‌ به‌ ابوسعيد، سمرقند به‌ تصرف‌ وي‌ درآمد.
ابوالخيرخان‌ 0 پسر داشت‌ كه‌ از ميان‌ آنان‌ شيخ‌ حيدر قائم‌مقام‌ او گرديد. مهم‌ترين‌ مشخصة حيات‌ سياسى‌ ابوالخيرخان‌ تاخت‌ و تازها، چپاولگريها و دست‌اندازيهاي‌ مكرر وي‌ به‌ بلاد مجاور قلمرو خود بود. از اين‌ گذشته‌، ابوالخير مؤسس‌ سلسله‌اي‌ بود كه‌ شاخه‌هاي‌ آن‌ به‌ مدت‌ چند قرن‌ تاريخ‌ سياسى‌اجتماعى‌ آسياي‌ مركزي‌ و ماوراءالنهر و خراسان‌ را تحت‌ الشعاع‌ قرار دادند.