اِبْراهيمِ اينال جلد: 1 دانشنامه ایران شماره مقاله:170
اِبْراهيمِ اينال inal] [ebrahim-e يا
ينال مق 51ق/ 059م، برادرِ مادريِ طغرل بيك، از سران مقتدر خاندان سلجوقى
و فاتح بسياري از متصرفات اولية آنان.
نخستين مأموريتى كه ابراهيم پس از جلوس طغرل بيك بر عهده گرفت، فتح نيشابور بود. وقتى ابراهيم بر كران نيشابور رسيد، اهل نيشابور به استقبالش شتافتند. طغرل ابراهيم را به تسخير همدان، ابهر، زنجان و نواحى آذربايجان گسيل داشت. ابراهيم پس از آنكه بر بعضى از بلاد مجاور ري استيلا يافت، بروجرد را نيز تصرف كرد. در 37ق ابراهيم به فرمان طغرل به بلاد جبل، در غرب ايران، حمله برد و همدان را به تصرف درآورد و آنگاه به دينور رفت. امير اين شهر، به قرميسين كرمانشاه گريخت و ابراهيم نيز آنجا را به تصرف خود درآورد. ابراهيم بر صيمره، در ناحية پشتكوه استيلا يافت و بر كردهاي جوزقان شبيخون زد. در 39ق ابراهيم عازم قلعة كنگاور شد و آنجا را به صلح گرفت. سپس سپاهى را به گرفتن قلاع سرخاب بن عناز، گسيل داشت و خود به سوي قلعة كَلكان، در نزديكى سنندج امروزي رفت. چون اهل قلعه در برابر او ايستادگى كردند، لشكر خود را به دَزْديلويه برد. گروهى از سپاه او نيز در بَنْدَنيجين بغداد، به قتل و غارت و شكنجه دست زدند.
به تدريج گروه كثيري از غزهاي ماوراءالنهر بر ابراهيم گرد آمدند. غزان به سرداري ابراهيم به ملازگرد، ارزروم و سرانجام به طرابوزان حمله بردند. سپاه عظيمى از روم و ابخاز، در شمال غربى گرجستان، با غزان روبهرو شدند و جنگهاي شديدي ميان آنان درگرفت. در پايان پيروزي نصيب غزها بود. در اين حمله ابراهيم تا نزديك قسطنطنيه پيش رفت.
در 41ق طغرل از ابراهيم خواست تا همدان و قلعههايى را كه در ناحية جبل در تصرف داشت، به وي تسليم كند. ابراهيم از اين كار تن زد. در نبرد شديدي كه ميان اين دو برادر درگرفت، ابراهيم شكست خورد و در قلعة سرماج پناه جست و پس از چند روز ايستادگى سرانجام از قلعه به زير آمد. طغرل به وي اكرام كرد و بيشتر چيزهايى را كه از او گرفته بود، به وي بازگرداند.
در اواخر سال 48ق، طغرل سنجار را گشود و خون خلق كثيري را ريخت. ابراهيم به شفاعت برخاست. طغرل از قتل و تخريب دست بداشت و سنجار و موصل و بلاد اطراف آن را به برادرش واگذارد.
هنگامى كه طغرل سرگرم فرونشاندن فتنة ابوالحارث بساسيري سپهسالار بغداد بر ضد خليفه بود، ابراهيم به هواي قدرت و ثروت بيشتر به مخالفت برخاست. طغرل ناگزير با ابراهيم وارد جنگ شد و چون سپاه خويش را در هم شكسته ديد، از برادر زادگانش ياري طلبيد. ابراهيم در ناحيهاي به نام هَفتان بولان، يا هفتاد بولان شكست خورد و لشكريان او را به فرمان طغرل با زه كمانش خفه كردند.*
نخستين مأموريتى كه ابراهيم پس از جلوس طغرل بيك بر عهده گرفت، فتح نيشابور بود. وقتى ابراهيم بر كران نيشابور رسيد، اهل نيشابور به استقبالش شتافتند. طغرل ابراهيم را به تسخير همدان، ابهر، زنجان و نواحى آذربايجان گسيل داشت. ابراهيم پس از آنكه بر بعضى از بلاد مجاور ري استيلا يافت، بروجرد را نيز تصرف كرد. در 37ق ابراهيم به فرمان طغرل به بلاد جبل، در غرب ايران، حمله برد و همدان را به تصرف درآورد و آنگاه به دينور رفت. امير اين شهر، به قرميسين كرمانشاه گريخت و ابراهيم نيز آنجا را به تصرف خود درآورد. ابراهيم بر صيمره، در ناحية پشتكوه استيلا يافت و بر كردهاي جوزقان شبيخون زد. در 39ق ابراهيم عازم قلعة كنگاور شد و آنجا را به صلح گرفت. سپس سپاهى را به گرفتن قلاع سرخاب بن عناز، گسيل داشت و خود به سوي قلعة كَلكان، در نزديكى سنندج امروزي رفت. چون اهل قلعه در برابر او ايستادگى كردند، لشكر خود را به دَزْديلويه برد. گروهى از سپاه او نيز در بَنْدَنيجين بغداد، به قتل و غارت و شكنجه دست زدند.
به تدريج گروه كثيري از غزهاي ماوراءالنهر بر ابراهيم گرد آمدند. غزان به سرداري ابراهيم به ملازگرد، ارزروم و سرانجام به طرابوزان حمله بردند. سپاه عظيمى از روم و ابخاز، در شمال غربى گرجستان، با غزان روبهرو شدند و جنگهاي شديدي ميان آنان درگرفت. در پايان پيروزي نصيب غزها بود. در اين حمله ابراهيم تا نزديك قسطنطنيه پيش رفت.
در 41ق طغرل از ابراهيم خواست تا همدان و قلعههايى را كه در ناحية جبل در تصرف داشت، به وي تسليم كند. ابراهيم از اين كار تن زد. در نبرد شديدي كه ميان اين دو برادر درگرفت، ابراهيم شكست خورد و در قلعة سرماج پناه جست و پس از چند روز ايستادگى سرانجام از قلعه به زير آمد. طغرل به وي اكرام كرد و بيشتر چيزهايى را كه از او گرفته بود، به وي بازگرداند.
در اواخر سال 48ق، طغرل سنجار را گشود و خون خلق كثيري را ريخت. ابراهيم به شفاعت برخاست. طغرل از قتل و تخريب دست بداشت و سنجار و موصل و بلاد اطراف آن را به برادرش واگذارد.
هنگامى كه طغرل سرگرم فرونشاندن فتنة ابوالحارث بساسيري سپهسالار بغداد بر ضد خليفه بود، ابراهيم به هواي قدرت و ثروت بيشتر به مخالفت برخاست. طغرل ناگزير با ابراهيم وارد جنگ شد و چون سپاه خويش را در هم شكسته ديد، از برادر زادگانش ياري طلبيد. ابراهيم در ناحيهاي به نام هَفتان بولان، يا هفتاد بولان شكست خورد و لشكريان او را به فرمان طغرل با زه كمانش خفه كردند.*
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۶/۱۱ ساعت 7:25 توسط محمد قجقی
|