استقرار حكومت كمونيستي با مصائب بسيار زيادي همراه بود . بين سالهاي 1959 ـ 1926 تلفات سنگيني در نتيجه ی اشتراكي كردن اجباري اموال ؛بر دامها و جمعيت قزاق وارد آمد. بنا به حكايت مدارك گوناگون، نيمي از نفوس دچار هلاكت شده و تعداد بسياري از مردم به كشورهاي همجوار همچون چين، مغولستان، افغانستان، تركمنستان و ايران كوچيدند. از جمله حدود پانصد خانوار از قزاقهاي ساكن استان منقشلاق (مانغيستائو)، واقع در غرب قزاقستان (ساحل درياي خزر ) در سال 1313 هجري شمسي از طريق تركمنستان به ايران پناه آوردند. از علل عمده اين آوارگي ستم گريهاي شديد رژيم كمونيستي، مخصوصاً در دوران استالين بود كه ايادي وي با افراط گريهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي نظام معيشتي ديرينه مردم را از هم پاشيده موجبات نفرت عمومي را فراهم آورده باعث فقر و فلاكت بسيار و وقوع قحطي مرگبار شدند. در نتيجه، بنا به اقرار مقامات مربوطه، تقريباً سه ميليون (به عبارت ديگر نيمي از جمعيت قزاق) يا دچار هلاكت شدند و يا به ممالك ديگر پناه بردند. قزاقهاي پناهنده به ايران ابتدا در بين تراكمه دشت گرگان و شمال خراسان سكونت اختيار كردند و با از سرگذراندن چندين سال فقر و فاقه سخت، بتدريج با اشتغال به زراعت و امثال آن امرار معاش نمودند. آنان به مرور زمان در شهرهاي گنبد قابوس، گرگان و بندرتركمن گرد آمده محله خاص خود را برپا كرده اند. آنان ابتدا مخصوصاً از سوي تركمنها، بليش ناميده شده بودند كه به معني آشنا مي باشد. در حال حاضر قزاقها، عموماً به همان نام اصلي خود مورد خطاب قرار مي گيرند. در اوايل حكومت رضاخان، قزاق ها با آمدن به تركمن صحرا، سكونت در شهرهاي گنبد كاوس، گرگان و بندرتركمن با اهالي اين منطقه مألوف و مأنوس گشتند. آنان در مدت 60 سال به اصالتهاي قومي خويش پايدار ماندند، از قضاي روزگار، قزاقها نيز مثل ديگران طعم بيگاري را از دست رضاخان ميرپنج قزاق چشيدند و به همين خاطر عده اي از مهاجرين، ظلم شوروي را بر جور پهلوي ترجيح داده در گيروداراشغال اين مناطق توسط متفقين به همراه سربازان ارتش سرخ به قزاقستان باز گشتند

آمار دقيقي از جمعيت قزاق جمهوري اسلامي ايران در دست نيست. جمعيت شناسان قزاقستان جمعيت قزاقها را در سرتاسر جهان ده ميليون نفر اعلام داشته و مي گويند از اين تعداد حدود سه ميليون در خارج از قزاقستان سكونت دارند و با اغراق تمام ادعا شده است كه حدود پانزده هزار قزاق در ايران اقامت دارند وليكن احتمالاً قريب هفتصد الي هزار خانوار در سه شهر گنبد كابوس، گرگان و بندرتركمن با جمعيتي حدود چهار تا پنج هزار تن سكونت دارند. از جهت ديگر استقلال كشور قزاقستان در دهة اخير و روابط همه جانبة سياسي، اقتصادي و فرهنگي با ايران پديده اي نوظهور و قابل توجه مي باشد. البته جهت تعميق اين روابط شناخت متقابل از اولويت ويژه اي برخوردار است. در يكي دو سال اخير حدود يكصد خانوار، پس از استقبال جمهوري تازه استقلال يافته قزاقستان، مبادرت به بازگشت به وطن اجدادي خود نموده اند. از خصوصيات عمده جمعيت قزاق جواني آن است. در واقع تقريباً نيمي از مهاجرين قزاق به سبب شرايط نامساعد اجتماعي و اقتصادي ايران در هنگام مهاجرت به ايران تلف شدند و به همين لحاظ خانواده هاي فعلي قزاق بالنسبه پر اولاد مي باشند. عليرغم احترامي كه به ريش سفيدان قزاق گذاشته مي شود، ايشان به علت محروميت از آموزش و پرورش رسمي، به خاطر اشتغال به تأمين امرار معاش خانواده، روز به روز از نفوذ معنوي خود بر نسل جوان محرومتر مي گردند. اكثريت قريب به اتفاق جوانان، مخصوصاً پسران، از تحصيلات متوسطه برخوردارند. عده اي نيز فارغ التحصيل مدارس عاليه و دانشگاه ها بوده به عنوان كارمند اداري، دبير، آموزگار، بهيار و پزشك يا ساير خدمات مشغول كارندنسل ميانه كه پس از سكونت قزاقها در حومه شهرهاي مذكور به حمل و نقل توسط ارابه و گاري اشتغال داشت در حال حاضر داراي انواع كاميون باري بوده و از اين طريق شخصاً يا توسط فرزندان خود امرار معاش مي كنند. زنان نيز با خانه داري و هنرهاي دستي به اقتصاد خانواده كمك مؤثري مي نمايند. دختران تحصيلكرده نيز رو به افزايش اند.


با اينهمه آنچه دلها را آزار مي دهد احساس نوعي عدم حمايت از فرهنگ اصيل قزاقي است. به عنوان مثال زبان قزاقي بتدريج به فراموشي مي رود. آداب و رسوم خاص قزاق كمتر مراعات مي شود. باري اگر قزاقها با ادبيات ملي خود آشنا بودند، مي توانستند يكي از مؤثرترين وسائل ابلاغ پيام نظام جمهوري اسلامي به مسلمانان و ساير اتباع گوناگون جمهوري تازه استقلال يافته قزاقستان باشند كه اتفاقاً تشنه دريافت پيغامهاي جديد جهت شناخت راه نجات خويش دردنياي پر تلاطم فعلي هستند.

منبع: ایران قازاق www.kazalash.blogfa.com