احمد که از همان دوران کودکي از استعداد طبيعي برخوردار بود نخست در فاصله             

 سالهاي 84- 1882 از افراد باسواد خانواده خواندن و نوشتن را فرا  مي گيرد. بعد در               


1886-1891در شهر تورغاي مدرسه قزاقي- روسي را به پايان مي برد و بين سالهاي                

 1891-1895  دانشسراي تربيت معلمان شهر اورنبورگ را به اتمام مي رساند و در  

تابستان سال 1895 بعنوان معلم شروع به کار مي کند

در مدارس روستايي شهرهاي آقتوبه ، قوستاناي ، قارغالي به کار تدريس پرداخته                     

و در امور اجتماعي مردم منطقه فعالانه حضور مي يابد ، در راه برقراري عدالت سياسي و   

اجتماعي با زورگويان متمول  و دست نشاندگان استعمارگران روسيه تزاري مبارزه مي کند.         

در حين انجام کار آموزشي  تربيتي  در مدارس روستايي و شهري در زمينه هاي ادبي               

و علوم تربيتي دست به مطالعات گسترده اي ميزند  و درپي آن به نوشتن کتب درسي با 

 روش هاي نوين اقدام مي کند. براي اولين بار الفباي عربي را که نوشتار عامه مردم منطقه

بود با توجه به ويژگي زبان قزاقي تغيير مي دهد

 و از آن الفباي جديدي بنام توته جازومي سازد. در اين الفبا هر صدايي که از زبان خارج 

مي شودداراي علامتي ( حرفي ) ميشود و بدينگونه مشکل خواندن الفباي عربي به سبک     

 اوليه و اصلي در نزدعوام رفع مي شود. اين تغيير الفبايي تاثير بزرگي در نگرش ازبک ها               

و قرقيزها به مسئله الفبامي گذارد. تجديد چاپ الفباي جديد به دفعات مختلف تا پذيرش       

 الفباي لاتين و بعداً کريل روسي در قزاقستان و دوام آن تا به امروز در موارد مختلف و چاپ     

نشريه اي بنام شالقار با الفباي توته جازو  و استفاده رسمي از اين الفبا در منطقه               

سين کيانگ(ترکستان شرقی) چين از سوي اويغورها و قزاق ها نيز بيانگر تاثير 

عظيم آن در قزاقستان و آسياي مرکزي است.

بايتورسن اولو در سالهاي 15-1914 سه کتاب راجع به زبان شناسي به قصد رشد زبان قزاقي

بنامهاي آواشناسي مرفولوژي و نحو زبان تدوين نمود که در آن اصطلاحات جديد زبان شناسي 

را بکار برد که تا به امروز همچنان از دستاوردهاي او در متحول ساختن زبان قزاقي استفاده       

. مي شود از سال 1901 به موازات کارهاي فرهنگي مختلف به کار ترجمه کتب و آثار ارزنده     

جهان ، سرودنشعر و جمع آوري ميراث ادبي و فولکلوريک مردمي پرداخت و چون آباي               

را بعنوان شاعر و متفکر پيشواي قزاق ارج مي نهاد.

در شناساندن و نشر انديشه هاي وي مقالات زيادي در نشريات مختلف مناطق قزاقستان           

به چاپ رساند  تا امکان آشنايي مردم با آباي در هر منطقه اي فراهم شود. پويايي اين           

جوان پرشور ، شجاع و متفکر باعث محبوبيت وي در بين مردم شد و همين شهرت و عشق     

 مردم به او زمينه اي را فراهم آورد کهدر سال 1909 در زندان بسر برد و بعد از آزادي               

چون حق اقامت و زندگي در قزاقستان از وي سلب شده بود به اجبار به اورنبورگ مهاجرت       

نمود. در دوره حبس اجباري کوتاه مدت بيش از پيش از سياستهاي غير عادلانه و روشهاي       

غير قانوني عمال روسیه تزاري احساس انزجار نمود و مبارزه  در راه آزادي را هدف زندگي 

خود قرار داد. و در اين راستا اشعار زيادي سرود.

از بدو ورود به اورنبورگ تغييرات محسوسي در زندگي سياسي و اجتماعي اش روي داد.           

در بين سالهاي 18- 1913 وي در نشريه قزاق بعنوان سردبير در کنار مبارزان و روشنفکران 

بارز یهمچون مير يعقوب دولت اولو، عليخان بوکيخان الو و مصطفي ارازاوي صاحب نشريه 

توانست در مسائل اجتماعي  سياسي مردم مقالات انتقادي زيادي بنويسد و در آن از  

 مشکلات حياتي آنها مطالبي را در بعد روشنفکري عرضه نمايد و مردم را در راه ترقي و           

رشد فکري به کسب علم و هنر تشويق کند. نشريه قزاق بخاطر شرايط ناامن سياسي ،   

مشکلات مادي براي انتشار بي وقفه نياز به همت والا داشت بهمين خاطر احمد بايتورسن         

نه تنها خود و دوستانش شبانه روز صادقانه کار مي کردند بلکه همسر و دخترش نيز در امور 

ويراستاري امور تکنيکي چاپ ، پخش نشريه و تأمينات مادي آن مسئوليت هاي سنگيني بر            

دوش داشتند. با اينکه جهت گيري سياسي نشريه به ظاهر طرفدار سياست هاي روسي                

بود مع الاسف بايتورسن چندين بار در طول سالهاي انتشار مجله بازداشت و مورد بازخواست     

قرار گرفت. با اين حال خط مبارزه او و دوستانش براساس مشي سياسي بود نه مشي  .

 مسلحانه .در اين راه آنها به مسئله رشد و تکامل زبان قزاقي براي  بيداري مردم قزاق اهميت 

 خاصي  قائل بودند و بر آن بعنوان اهرام اساسي رشد اينده مردم تاکيد  بسيار داشتند.

بايتورسن در يکي از آثار خود در اين باره مي نويسد : نبايد فراموش کنيم فقط ملتي                 

حق زندگي مستقل  خواهد داشت که بتواند ادبيات جهان را به زبان خود برگرداند.

او فعاليت هاي سياسي خود را از سال 1912 بهمراه گروهي از روشنفکران بعنوان عضو             

در اتحاديه ملي ازامات(عظمت) آغاز نمود

در دوره فعاليت جنبش آلاش از اوائل سال 1919 در رأس آن در رديف سران حزب کارهاي

ارزنده اي را به انجام رساند. بعدها در باور به حزب بلشويک ها(کمونیستها) با بسياري                

 ازمبارزان و روشنفکران قزاق براي کسب استقلال قزاقستان وارد شده و در کميسيون             

آموزش خلق ، کميته اجرايي حزب عضو مي شود.( 1926- 1920 )

در امور فرهنگي علاوه بر سرپرستي مرکز آکادمي قزاقستان با درجه علمي پروفسوري در

دانشگاههاي تاشکند و آلماتي به کار تدريس مي پردازد.

در دوره حکومت خونين استالين در سال 1929 و در پی تصفیه های خونین و پاکسازی 

قومی که حدود 6 میلیون قزاق کشته می شوند.دستگير و به زنداني در شهر تومسک روسيه 

روانه مي گردد. بعد از تحمل شکنجه هاي طاقت فرساي دژخيمان کمونيستي در سال 1936  

به درخواست پيشکووا همسر ماکسيم گورکي از زندان آزاد مي گردد. ولي در سال 1936     

دوباره تبعيد و در سال 1938 تير باران مي شود.

در لحظاتي که با مرگ رودررو بود چنين زمزمه کرد :

 من اگر بميرم ، با منطق خويش خواهم مرد

مرگ بجز تنم چه خواهد ستاند

با مرگم در گور دفنم خواهند کرد

من نيست نمي شوم در گور تنم دفن خواهد شد

تن دفن مي شود ، انديشه من به گور نمي رود

انديشمنداني چو من در انديشه يکروز نيستند.

مردم اگر درک نکنند ، بگذارچنان باشد ، غمزده نمي شوم

مردم براي امروزند و کار من براي فرداست که مي آيد.


برچسب‌ها: احمد بایتورسون الو آلاش اوردا

منبع: سایت ایران قازاق