دو اثر سقفی کاخ صاحبقرانيه نيز از جمله آثاری هستند که از شيراز يا آباده به تهران منتقل شده و در اتاق بارواتاق کناری آن در کاخ صاحبقرانيه نصب گرديده است. همچنين چندين درب لاکي در صاحبقرانيه وجود دارد که براي شناخت بهتر آثار اين دوره در ابتدا به نقوش منحصر به فرد اين دوره و شناخت مفاهيم معنوی آنها و همچنين به ترکيب بندي خاص نقاشي هاي روی چوب، در سقف های قاجار نيز مي پردازيم.


• بررسی نقوش دوره قاجار و تشخيص آن
در دوران اسلامي نقوش طبيعی حذف و نقوشی نمادين برگرفته از طبيعت که بيشتر نقوش گل و بته می باشد، جايگزين گرديد و اين روند ادامه داشت تا به تدريج حضور واقع گرايی و نقش انسان در تزئينات بناها مورد توجه واقع شد و در دوره صفويه به اوج خود رسيد.
در دوره قاجار نقوش طبيعی و انسانی دوباره رونق گرفت و در بسياری از بناها تصاوير چاپ شده از زنان اروپايی به صورت تکرار نقش و رايج گرديد. پس از قاجار و در دوره پهلوی کم کم از ارزش اين روش کاسته شده و رو به افول گذاشت. در هر دو مکتب اصفهان و شيراز نقوش گل و مرغ ترسيم گرديده که برای شناخت دوره آنها از تفاوت هايشان با يکديگر می توان بهره گرفته و از اين طريق می توان دوره يک اثر را تشخيص داد. در ابتدا برای شناسايی دوره اين نقاشی به بررسی تفاوت نقوش در دوره های صفوي و قاجاريه پرداختيم.
1- در مکتب صفويه بيشتر درخت يا درختچه ( محل استقرار مرغ ) بيرون از محور تقارن اثر واقع می شده و ترکيب بندی نقوش متحرک و فعال بوده، در صورتی که در مکتب شيراز بيشتر بر محور تقارن، اثر نقش می شده و ترکيب بندی بدون حرکت و آرام بوده است.
2- از ديگر مشخصات نقوش صفويه شناسايی نوع مرغ های به کار رفته در آثار می باشد و هيچ توجهی به روند زندگی گل وگياه نشده است، در حالی که در آثار دوره زند و قاجار اغلب مرغ ها قابل شناسايی نيستند و حيات گل و گياه مورد توجه نقاش بوده است که بيشتر جنبه مفهومی دارند.
3- اغلب آثار دوره صفويه دارای امضاء هنرمند بوده ولی در دوره بعد به دليل باورهای عارفانه نام هنرمند در پای آثار ديده نمي شوند.
با استناد به موارد بالا و مقايسه با ساير آثار مشابه می توان مطمئن گرديد که اثر ما متعلق به دوره زنديه يا قاجاريه بوده است.ضمناً به دليل شباهت زياد آثار اين دوره ها، شناسايي و جداسازی آنها بسيار دشوار که تنها از ترکيب بندي تصاوير به تفاوت آنها پی برد. نقوش استفاده شده در خانه های قاجاريه نيز اغلب بر اساس موقعيت اجتماعی فردی که در آن زندگی می کرده، نقش شده اند.


• مضامين رايج در نقاشی های دوران قاجار:
در نقاشی های دوران قاجار مضامين متعددی به كار رفته، ولی سه مضمون بر آن مسلط بوده است:
- مضمون حماسی و سياسی
- مضمون احساسی
- مضمون مذهبی و اسطوره ای
تمامی اين مضامين برای رسيدن به هدف از واسطه ها و رسانه های متنوعی بهره گرفته اند. علاوه بر مضامين قراردادی همچون درباريان و اعيان، صحنه های تاريخ، جنگ و شكار از موضوعات ديگري مانندگل، پرتره، اسليمی و مذهبی هم استفاده شده است که مضامين بسته به محل قرار گيری، انتخاب می شده است.




• مضامين حماسی و سياسی
يكی از اهداف اصلی مضامين سياسی در اين هنر نشان دادن شكوه حاكمان سلسله قاجار بوده که شاهان قاجار بيش از سلسله های ديگر ايرانی تلاش می كردند تا در داخل و خارج ايران قدرت خود را نشان دهند. در نمونه های سقفی از اين گونه نقوش استفاده نشده و اغلب در نقاشی های ديواری و رنگ روغن بر روی بوم در ابعاد بزرگ ديده می شود.
• مضامين احساسی
هنرهای تجسمی قاجار برای تحريك احساسات و ارضای حس زيبائی شناسی از نقوشی مانند: گل، مناظر و نقوش غير پيكره اسليمي، بهره گرفته اند که علاوه بر پرندگان، گل ها و مناظر، دختران نيز برای انسان چشم نواز بودند که اغلب پرتره های اروپايی به صورت چاپی و کلاژ بر روی اثر نصب می شده و در خانه های شاهزادگان و اعيان متناسب با كاربرد اتاق، اين تزئينات سقفی انجام می گرفت.
• مضامين مذهبیواسطوره ای
با اينکه كشيدن طرح انسان در اسلام تحريم شده بود، ولی نقاشان در پرداختن به موضوعات مذهبی اقدام و از تصاويری که شامل موضوعات مذهبی نظير كربلا، ستايش مومنان و رستاخيز بوده و نقوش اسطوره ای و حماسی، شامل نقوش مربوط به داستان های عاميانه و يا نقوش مربوط به متون کهن مانند شاهنامه فردوسی و يا ارتباط با جنگ، تخيل، صور فلکی، هندسی، خط و خوش نويسی استفاده نموده اند.از جمله نمونه های با مضامين مذهبی و اسطوره ای می توان به آثار برجای مانده از دوره قاجار در استان مازندران که به سقانفار معروف است، اشاره کرد.


• ترکيب بندی نقاشي هاي روی چوب در بناهای دورة قاجار
نقوش سقفی دارای ترکيب بندی مشخصی است و تفاوت ها، تنها در نقوش داخلی قاب های تزئينی می باشد اين قاب ها دارای محور تقارن، ترکيب بندی ايستا، نما از روبرو، استفاده از قلم گيری در محيط تصاوير، وجود سايه روشن برای عمق دهی به اثر بوده که از مشخصه های آثار مربوط به دوره قاجاريه در شيراز می باشد و در بيشتر آنها از رنگ های زنده و شفاف استفاده شده است.


• دسته بندی، شناخت و معرفی نقوش تزئينی سقف های عمارت صاحبقرانيه
نقوش سقفي صاحبقرانيه به سه دسته تقسيم می شوند:
- نقوش اسليمی با ساختار اصلی طرح ترنچ مرکزی و لچک در حاشيه ها
- نقوش پرکننده متن برگرفته از نقوش گل و مرغ
- مناظر و عمارات فرنگی و چهره های زنان قاجاری و اروپايی

- نقوش اسليمی:
كلمه اسليمی از ريشه اسلامی برای تركيب بندی، تذهيببه وجود آمدکهدرآثار قبل از اسلام ديده نشده است و در دوره‌ای كه ايرانيانمسلمان شده بودند، به کار برده شد. لذا نام اسليمی به آن داده شد. اسليمی در مفهوم كلیهمان تزئين است که به صورت نقش گياهان و يا نقوشهندسی و در هم پيچيده ترسيم مي شده است. در كل، اسليمی نقشیاست كه از گذشته های دور جهت تزئين ظروف، بافته ها، حجاريها، گچبری و نقاشی استفاده می شده، ولی در دوره سلجوقی وايلخانی به اين نام ناميده شد و به مرور زمان از نظر شكل، تكامل پيدا نموده که نوع گياهیآن دارای توازن وهماهنگی زيادي است. از نظر تاريخی، اسليمی به صورت گياه، از تصوير تاك سر چشمه گرفته است كه در آن پيچيدگیو در هم فرورفتگی برگها و ساقه ها و شاخه ها با سهولت انتزاعی شدن بصورت هایپيچيده و درهم است.اين نقوش در اثر ما در حاشيه های کناری وجود دارد و در قسمت سقف فقط در حاشيه قاب ها و برای تزئين آنها استفاده شده است.



- نقوش گل ومرغ:
نقوش پرکننده اثر ما تصاوير گل و مرغ بوده که از زمان های پيش از تاريخ همواره به صورت تجريدی و انتزاعی جزء جدا نشدنی زندگی بشر به حساب می آمده است. در نوشته های گذشتگان به وجود باغ های پر گل و درخت در کاخ ها اشاره شده که مي توان به علاقه ايرانيان به گياهان از ديرباز پی برد. نقاشی گل و بته از دوره صفويه به شکوفايی رسيد و به تدريج نقاشی روی قلمدان ها، قاب های آيينه، تابلو، جلد های روغنی و... رايج گرديد. اهميت نقاشی گل و بته در دوره زنديه در تزئينات اصلی بنا ديده شده که لطفعلی صورتگر يکی از نقاشان صاحب نام اين دوره می باشد وتا دوره قاجار اين سبک ادامه يافته تا دوره پهلوی که به دليل صنعتی شدن و تحولات شديد اين هنر روبه افول گرائيد.
يكي از نقوش مهم در آثار دوره زند و قاجارنقش زنبق است كه به نوبه خود نوعي نقش گل و بته به شمار مي آيد .اين نقش يکی از شاخص های مهم در مکتب شيراز می باشد که اين شاه گل در آثار نقاشی دارای مکان و موقعيتی احترام برانگيز می باشد.
شيوه ترکيب بندی اين نقش از محل رستن تا بالاترين نقطه بوته اش، همانند درخت زندگی نمادي يکه وستايش انگيز دارد که دارای سه گلبرگ شعله مانند رو به آسمان است و سه گلبرگ ديگر به همان شکل، رو به زمين دارد و روشنايی از درون گلوگاه گل زنبق به بيرون می تابد. نقاشان اين دوره جايگاه گل زنبق را در ترکيب بندی های پيچيده، همراه با گل سرخ و صد برگ کاملاً حفظ نموده وحتی در آثار آنها گل های ديگر در دو طرف و پائين تر از شاه گل ترسيم شده است.
مناطق زندگی بيشتر نقاشان تصويرگر گل و مرغ، شهر های اصفهان و شيراز می باشند که به دليل وجود شرايط جغرافيايی مناسب برای رشد گلسرخ و صدبرگ که دارای طيف رنگ های سرخابی، ارغوانی، گلبهی وصورتی می باشد، تصويری طبيعی از نقوش را به ارمغان آورده است، اين گل از نشانه های نمادين در مفاهيم ادبی و هنری مانند پيروزی، رشادت، لطافت و... می باشد.
همچنين اين گل با سايه روشن های متنوع و گلبرگ های درهم پيچيده يکی از نشانه های فصل بهار و نماد زيبايی به شمار می آيد.
مرغ ترسيم شده، مضمون اصلی و احاطه کننده نقوش گلها به حساب می آيد و نشانی از اهميت مرغ تنها است که تصوير نمودن بوته گل سرخ برای قرارگاه مرغ نشانی از اهميت اين دو عنصر مهم در آثار دورة زند و قاجار می باشد.


اغلب آثار عمارات شيراز توسط لطف علي شيرازی ملقب به صورتگر از نقاشان نيمه هاي عصر قاجار کشيده شده اودر چهره سازی و آراستن مجالس چند صورته با آبرنگ و رنگ وروغن، چيره دست بود ولي بيشتر اهميت و ارزش کارش در گل و مرغ سازي هاي اوست. استادي کار وی در نقش بندی گل هاي زنبق، سنبل، نرگس و پرنده سازي و در آثار او استفاده از سايه روشن لطيف و دقيق در پردازش نقوش عيان مي باشد. لطفعلي صورتگر در طرح های گل وبته، گل ومرغ صاحب ابتکار مي باشد.
- تصاويرنقوش سقفي:
تصاوير نقوش سقفی به دودسته تقسيم می شوند :
1- منظره سازی در نقوش دورة شيراز و دوره قاجار در سقف های چوبی بسيار مشاهده می شود که اغلب دورنمای بناهای اشرافی، مناظر غروب دريا و قايق می باشد که تصاويری اکسپرسيونيستی است، گاهی به صورت تک رنگ و گاهی چند رنگ ترسيم شده و اين تصاوير با بستر سازی خاص و در برخی قسمت ها، مستقيماً بر روی چوب کشيده شده است.
2- شامل تصوير چهره و حرکت های انسانی که به دو صورت اجرا شده است. يکي مستقيم بر روی چوب و ديگری که در بيشتر سقف ها ی قاجار به کارگرفته شده تصاوير چاپی چهره هاي زنان اروپايی است که زمينه آن کاغذ می باشد و به صورت کلاژ چسبانده شده، تکرار برخی نقوش بر روی سطح بزرگ، آن را به نقش تزئينی تبديل نموده که برگرفته از دست بافته های دوره ساسانی می باشد.


فن شناسی کلي نقاشي هاي روی چوب
تابلوهای نقاشی از لايه های متنوعی تشکيل شده اند که هر لايه ماهيت خاص خود را داردو با گذشت زمان هر يکاز اين لايه ها رفتاری جداگانه ازخود نشان می دهند و دچار گونه ای متفاوت ازآسيب ديدگی می شوند.
برای درمان نقاشی ها ی روی چوب ابتدا بايد لايه ها را به خوبی بشناسيم تا بتوانيم گام های استوارتري براي مرمت آنها برداريم. در برش عرضی آثار چوبي لايه ورنی، لايه رنگ، لايه تدارکاتي، لايه بستر، تکيه گاه چوبی و تکيه گاه سقف گچی قابل مشاهده می باشند.



ولی لايه تدارکاتي در همة آثار وجود ندارد و در يک اثر ممکن است در زير برخي از رنگ ها از لايه تدارکاتي استفاده شده باشد، بايد توجه نمود. لايه تکيه گاه اصلی لايه سقف گچی می باشد که اثر ما بر روی آن نصب گرديده به همين دليل ما تکيه گاه سقف را در نظر نگرفتيم و تکيه گاه نقاشی مان را، چوب در نظر گرفتيم.


- شناخت تکيه گاه چوبی وخصوصيات آن:
لايه تکيه گاه در حقيقت همان استخوان بندی اثر است که بستر و لايه رنگ را نگه مي دارد. از شيوه های مهم مرمتی اتصال بين چوب و نقاشی است که يک مرمتگر با تحليل شرايط و آشنايی با ساختار فيزيکی چوب به عنوان ماده سازنده و هماهنگی با رفتار چوب بعد از گذاشتن لايه رنگ بر روی آن را در نظر گرفته، همچنين تغييرات فيزيکی را که با تغيير رطوبت، دما و همچنين کشش و کنش ايجاد شده در چوب، را همراه با شناخت ترکيبات ساختاری آن بررسی نموده و بهترين روش حفاظتی را عرضه می نمايد. يکي از روش های معمول برای شناخت تکيه گاه های چوبي، دندروکرونولوژی است که به وسيلة آن سن درختي که تخته چوبي از آن تهيه شده است تخمين زده مي شود.
- لايه بستر
برای مسطح کردن و ايجاد سطحی يکنواخت برای حرکت قلم مو و مرحلة رنگ گذاری بايستی لايه ای بر سطح تکيه گاه افزوده شود که لايه بستر نام دارد. اين اولين لايه بر روی تکيه گاه می باشد که با نفوذ درخلل و فرج تکيه گاه سطح را برای پذيرش لايه های ديگر، آماده می سازد.
در حقيقت واسطة بين لايه رنگ و تکيه گاه و نگهدارنده لايه رنگ بوده و جنس آن اغلب بر روی چوب از يک ماده متشکل از بست و پرکننده می باشد. همان اندازه که رنگ پرکننده روی ظاهر بستر تأثير مي گذارد، نوع بست وخواص آن نيز روی خواص و رفتار بستر اثر گذار است. تا نيمة قرن 16 فقط از بستر هاي سفيد استفاده مي شده است.
اغلب از پودر مل يا گچ سوخته و در برخی از آثار از آهک به همراه بست سريشم در اين دوره استفاده شده و ضخامت آن در آثار، متفاوت است. گاهي بر روی لايه بستر يک لايه تدارکاتي مي زدند که مرمت گران توسط تکنيک های شيمی تر و تجزيه دستگاهیFTIRنوع بست لايه تدارکاتی را تخمين می زنند.
بستر های رنگي اغلب حاوی روغن های خشکانه به همراه سريشم مي باشد و نشان مي دهد که در آنها مخلوط بست هاي آبي و روغني استفاده شده است. رنگدانه های اخرای زرد و قرمز و قهوه اي، دودة چوب، استخوان و در قرن 17 لاجورد فرنگی مورد استفاده بودند.
در بررسي نمونه آثار سقفي بر جای مانده از دورة قاجار اغلب لايه هاي بستر از روغن کتان، گچ يا آهک استفاده شده که در برخی از آثار چوبي، ورقه های طلا بر روی لايه بستر چسبانده شده و سپس لايه رنگ بر روی آن قرار مي گرفته است، در برخی از آثار دورة قاجار نيز به جای طلا از ترکيب مس و روی به عنوان بستر لايه رنگ استفاده گرديده است. سفيد آب شيخ از قرن 17 و در طي قرون 19 و20 ميلادي از سفيد آب روي، باريت و سفيد تيتان استفاده مي شده است.


- لايه رنگ
مهمترين لايه تشکيل دهنده نقاشی بر روی تکيه گاه های مختلف لايه رنگ است که شامل يک ماده چسبنده (بست)ورنگدانه می باشد. در ابتدا از زغال چوب، استخوان سوخته، گل اخرای قرمز و زرد استفاده می نمودند که از اولين رنگهای مورد استفاده بشر بود. بعداً براده های رنگين فلزی از جملهمس، قلع، سرب، آهن، کبالت را که با سنگ برهای نرم می بريدند و به صورت خمير مايه استفاده می کردند. رنگدانه ها به سه گروه اصلی تقسيم می شوند که از آن جمله مي توان به رنگدانه هاي گياهي ، حيواني و معدني اشاره کرد.از رنگدانه های گياهی و حيوانی اغلب در دوران ايران باستان استفاده می شده که در برابر تابش نور خورشيد و تأثير مواد معدنی رنگ باخته ولي برخی از آنها مانند ريشه رناس، قرمز دانه در محيط مناسب ساليان سال باقی می ماندند.
رنگدانه های معدنی اغلب شامل اکسيد ها، سولفيد ها، کربنات ها، فسفات ها، کرومات، سولفات و سيليکات ها و فلزات سنگين بوده مانند طلا، آلومنيوم و رنگدانه ها منشأ معدنی يا سنتزی و رنگينه ها منشأ آلی دارند و در بست کاملاً محلول می باشند. تکنيک رنگ روغن استفاده شده بر روی اين نقاشی باعث شده روغن خشکانه موجود در ترکيب رنگ با گذشت زمان و جذب اکسيژن از محيط سخت شده و رنگدانه را به سطح تکيه گاه بچسباند.
خصوصيت اصلی يک بست روغنی، خشک شدن سريع آن و تبديل لايه نرم به لايه ای سخت می باشد. روغن ها توسط تبخير حلال خشک نمی شوند بلکه توسط يک تغيير شيميايی در ماهيت( اکسيداسيون ) سخت می شوند. روغن هنگام خشک شدن به خاطر جذب اکسيژن هوا ابتدا افزايش حجم يافته و سپس کاهش وزن می يابد.اغلب رنگدانه های استفاده شده در آثار سقفي دورة قاجار از نوع معدني بوده وتنها در سقانفارهای شمال ايران از رنگدانه هاي آلي نيز استفاده شده است.
- لايه ورنی:
آخرين لايه اثر که پس از خشک شدن لايه رنگ به اثر، برای محافظت از لايه رنگ و عمق و بازتاب يکنواخت بخشيدن به اثرجلوه ای مناسب می بخشد، لايه ورنی می باشد و در حقيقت يک پوشش محافظ شفاف بر روی لايه رنگ می باشد.
ورنی ها شامل: روغنی، ورنی های رزينی، ورنی های رزينی+ روغنی، ورنی های لاکی می باشند. در نقاشی های قديمی بيشتر از ورنی های روغنی _ رزينی و لاکی استفاده می شده است. بسياری از رزين های طبيعی به صورت ماده مترشحه از درختان و حشرات به دست می آيند. تعداد زيادی از درختان به طور طبيعی ماده ای چسبناک و محلول در آب را دفع می کنند که در اصطلاح بدان رزين گويند و برخی ديگر از گياهان امولسيون آب و روغن ترشح می کنند که خاصيت فيلم شوندگی خوبی دارد و لاک طبيعی ناميده می شوند. اين مواد به دليل شفافيت و پوشش دهندگی خوبی که دارند به عنوان جلا استفاده می شوند. از جمله رزين های طبيعی می توان به: دامار، ماستيک، کلوفان، شلاک، کهربا، روغن هاو مواد آلکيدی و.... اشاره نمود.
ماستيک اولين رزين طبيعي مورد استفاده بود که ساليان سال از آن برای جلادهي تابلو هاي نقاشي استفاده مي شده است. اين رزين بسيار شکننده مي باشد، اين نقص با افزودن روغن هاي خشکانه برطرف مي گردد ولي در دراز مدت باعث زرد شدن لايه مي گردد، هنگام پاک نمودن آن مي توان از خاصيت شکنندگي آن استفاده نموده و با تراشيدن لايه، آن را پودرنموده و از سطح برداشت.
براي اولين بار مرمتگران آلماني دامار را به عنوان ماده اي با دوام تر از ماستيک استفاده نمودند که برای پاک نمودن آن بايستي ازحلال هاي قطبي تر مانند استن استفاده نمود. برای رقيق شدن آن اغلب از تربانتين استفاده مي شود که در دراز مدت باعث زردی لايه ورني مي شود.
رزين کلوفان توسط حرارت يا بدون حرارت و با ترکيب شدن با روغن مورد استفاده قرار مي گرفت که به دليل ارزان بودن جاي رزين ماستيک را برای جلا دهي به آثار گرفت. چسب هاي متشکله از کلوفان عمر طولاني ندارند و در مرمت اغلب استفاده نمي شوند.
از قرن نوزدهم از شلاک به عنوان جلا برای آثار چوبي استفاده مي شده است، اين رنگينه به لاک معروف بوده و پس از خشک شدن براق و دارای چسبندگي و استحکام خوبي مي باشد. برای شناسايي آن مي توان از طيف زير قرمز1 استفاده نمود که در اغلب آثار لاکي از اين ماده به عنوان پوشاننده نهايي استفاده مي شده است.
ورنی های سنتی شامل: روغن بزرک، گردو، خشخاش و روغن کمان می باشد و رزين شامل سندروس، کهربا، ماستيک، دامار و گاهی موم می باشد که دو رزين اول پر مصرف ترين رزين در تهيه ورنی می باشند که جزء ورنی های سخت می باشند. اما ورنی های نرم شامل دامار و ماستيک می باشد که پس از خشک شدن و جذب اکسيژن توسط روش های معمول آزمايشگاهی قابل شناسايی نيستند.
در برخی آثار قاجاريه از روغن کمان به عنوان محافظي برای لايه رنگ و يا قبل از بستر سازی بر روی تکيه گاه چوبي استفاده مي شده است. ورني هاي سنتي مانند روغن برزک به عنوان لايه محافظ مناسب نبوده و جاذب رطوبت وگرد وغبار مي باشند به همين دليل استفاده از آن امروزه توصيه نمي شود.
• آثار سقفي نقاشي روی چوب قوس دار
نمونه های مشابه در خانه های قاجاری شيراز نيز دارای شرايط مشابه مي باشد،يکي از اين آثار مجموعه سقف نارنجستان قوامکه احداث آن توسط علیمحمد خان قوام الملک در سال 1267-1257 شروع شدهو در دوره ناصر الدين شاه قاجار تکميل گرديده است.
سقف طبقه دوم باتيرهای چوبی و تخته های منظم پوشيده شده و دارای نقاشی های زيبا و بسيار نفيسی است. در اين نقاشيها گل و بوته و طرحهای اسليمی و تابلوهای متعدد از شكارگاه، چهره زنان، تصاويری از قصرهايی به سبكاروپائیکه اين نقاشيها شباهت زيادی به نقاشی های سقف ايوان و اتاقهای عمارت ديوانخانه قوامالملكی يا باغ قوام كه اثر لطفعلی خان صورتگر است، دارد.


• خانه شفيعی اردکانی از بناهای مسکوني در بافت قديم شيراز مي باشد که اتاق شاه نشين دارای نقوشی مشابه ولی ساده تر بوده که ابعاد آن 80/3 در20/6 متر مي باشد که بر اثر آسيب های وارده بخصوص شکستگي در برخي رديف هاي چوبي، در سال86 مرمت گرديد.

خانة فروغ الملک در بافت قديمي شيراز در محلة سنگ سياه قرار دارد. اين خانه در سال 1327 توسط اسماعيل قوامي به فرهنگ شيراز هديه شد. اين نقاشي سقفي نسبت به ساير آثار آسيب بيشتري ديده که احتمالاً به خاطر استفاده از مواد نامرغوب بوده است. نقاشي هاي اين سقف شامل نقوش اسليمي مي باشد و از ساير نقوش استفاده نگرديده است.



فهرست منابع:
1. اينانلو، جهان _ صدرالسادات، مهران_ گل وبته در هنر اسلامی، آستان قدس رضوی، سال1367،چاپ اول
2. بياني، سوسن، تاريخچه لاک سازي ، موزه ها ، شمارة 15 ، بهار 1374
بهادری، رويا، شيمي آلي، مباني وکاربرد در حفاظت و مرمت آثار تاريخي، تهران: سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي وگردشگري،پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاريخي-فرهنگي 1385
3. تقی‌نژاد، عفت ؛ استاد راهنما علي‌رضا بهرمان ؛ استاد مشاور محمدکاظم حسن‌وند؛ بررسی فنی و آسيب‌شناسی نقاشی‌های روی چوب سقانفارهای منطقه شمال ( مازندران ) » شقانفار هندوکلا «‬[پ‍اي‍ان‌ن‍ام‍ه‌کارشناسی ارشد ) ؛ مرمت اشياء فرهنگی و تاريخی‬ دانشگاه آزاد اسلامی ( تهران مرکزی ). دانشکده هنر و معماریتهران، ۱۳۸۴
4. سی.وی.هوری مواد مورد استفاده در مرمت، ترجمه ابوالفضل سمنانی، فرهمند بروجنی.- تهران : دانشگاه هنر1378
5. فرهمند بروجني، حميد، مواد مورد استفاده به وسيله نگارگران ايراني در سده‌هاي ميانه، مجله هنرنامه، شماره 7
6. Suhr, William - The Restorasion Of The Merode Altarpiece -1957 - The Metropolitan Museum of Art



تحقیق و گردآوری: واحد حفاظت و مرمت مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران


تاريخ و ساعت ارسال: 1390/10/11 12:11:52
منبع خبر: روابط عمومی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران

www.niavaranmu.com