فرهنگ و هنر ترکمن
2- آواز دسته جمعي دختران(لاله) = لاله به اشعار ويژه اي گفته مي شود که از مضامين متنوع اما مشخص برخوردار است و اما لاله خواني به مراسمي گفته مي شود ه در آن فقط اشعار لاله به صورت آوازي و گروه خواني يا انفرادي (در داخل جمع) خوانده مي شود اين مراسم مختص زنان بوده و سرايندگان اشعار و اجرا کنندگان نيز همواره، دختران و زنان بوده اند. روايت درباره لاله : طبق روايات مردمي ، لاله نام دختري است كه بنا به تعصّبات قومي طايفه اي ، به اجبار پدر و مادر در عشق دلداده و يار خود ناکام مانده بنا به رسم ناخوشايند آن عصر ، وي به عقد فردي از طايفه ديگر در فاصله دور از ايل خود در مي آيد. لاله در دوري و فراق از يار و ديار خود و در جدايي از دلداده خود به ياد خاطرات کودکي و همبازيها و دوستان خود مي افتد و اشعار سوزناکي را زمزمه مي کند و با آن مويه سر مي دهد و با گذشت زمان ناله هاي سوزناک آن به شعر لاله معروف مي گردد و الگويي براي دختران و نوعروسان بعد از خود مي شود که غبار غربت بر چهره و داغ حسرت و فراق بر دل دارند. لاله همان بيان درد است به درازناي تاريخ زندگي زن ترکمن شيوه هاي اجرايي لاله خواني:لاله
بطور کلي به دو دسته تقسيم مي شود 1) لاله معمولي: در لاله معمولي هيچگونه
حرکت دست ، لب ، النگو و يا دست و پا مشاهده نمي شود 2) لاله همراه با
حرکات موزونلاله هاي همراه با حرکات موزون به
چهار نوع تقسيم مي شوند 1) دوداق لاله لاله با حرکات موزون لب يا لاله با
لب 2) داماق لاله (لاله با گلو در اين روش ، آواز لاله خواني با يکي از
دستان بطور چهار انگشت به گلو اصابت مي کند اين کار باعث خروج صداي خاص مي
شود . 3) آياق لاله (لاله با حرکات موزون پاها ) 4) ايخيم مبل يا اگين لاله
(لاله با حرکات موزون شانه ها) ترجمه فارسي يکي از
مشهورترين قطعات ترانه ي آواز لاله با عنوان چونگور قوّي ( چاه عميق) ذکر
مي گردد.اگر به چاهي ژرف سنگ بيندازي ، فرو رفته و گم خواهد شد مادرجاناگر به جاي دور دختر دهي ، گم خواهد شد مادرجانچه
طاقت فرسا گذر عمر در اين غريبه، جايگاهم مبهم آسايشم دست نيافتني موها!
افسار مانند و بلند و تا انتهاي کمر ، افسوس که به موقع شانه نمي شودبر روي نمد سفيد رنگ ، جايم خالي مانده مادرجاندر درون ظرف هاي متنوعت، سهم و جيره ام مانده است مادرجانسوزن و انگشتانه ي مرا ، در گوشه اي بباويز مادرجانهر گاه همبازيهاي دوران کودکيم آمدند، با جان و دل از آنها پذيراي کن مادرجانو هر گاه گل پياز پلاسيده شد ، بدان که دخترت پژمرده گشت مادرجانو ... هر گاه دوستان و همسالانم آمدند ، بگو که مرده است مادرجان انواع بازيهاي کودکان ترکمنبازيهاي
کودکان ترکمن قبل از آنکه يک بازي باشد يک درس اجتماعي است که از طرف
بزرگسالان تهيه و در اختيار نوجوانان و کودکان قرار مي گرفت. بازيها بيشتر
جنبه ي روانکاوي و روانشناسانه دارد.
کليات ذکر خنجر در
ميان رقصها و آوازهاي تركمنان مشهورترين و ريشه دارترين رقص، رقص ذكر خنجر
است. ذكر خنجر، يك نوع نمايش هنرى رايج در بين تركمنهاست و مثل بسيارى از
بازيهاى محلى و بومى، ريشه در گذشته دور دارد. اين رقص كه بطور دسته جمعي و
با لباس سنتي و خنجر بر كمر صورت مي گيرد، حالتي ذكر گونه دارد و برداشتي
است عارفانه از حالت و جذبه صوفيان. اين رقص بصورت دسته جمعي توسط مردان
صورت مي گيرد. چگونگي پيدايش ساز و آواز در ترکمن هادرباره پيشينه ساز و آواز ترکمن ها، دانسته هاي اندکي در دست است موسيقي اين قوم از برخي متون هاي پراکنده تاريخي و سفرنامه هاي جهانگردان آشکار مي شود. بنا به برخي متون تاريخي در پايان سده ششم و آغاز سده هفتم ميلادي – دوره ساساني – گروهي از نوازندگان شمرقند و بخارا و کاشغر و تورفان در دربار چين به کار گماشته شدند و نوازنده اي ترکمن به نام کوشا يا قوشا بربط ترکمني را به همراه خود به چين آورده است.با توجه به اين گزارش متون تاريخي ترکمنها از ديرباز با ساز موسيقي آشنا بودند اما با توجه (روزگار فرمانروايي ترکمن ها) و با پشتيباني سلجوقيان وغزنويان موسيقي تزکمن در اوج و شکوفايي قرار گرفته در زمان هاي نه چندان دور بخش ها يا (اوزان ها) با شرکت در مراسمات مختلف ترکمن رسالتي که بر دوش داشتند را به خوبي ايفا کردند.سازهاي کوبه اي (رقص و پايي کوبي) در فرهنگ موسيقايي ترکمن وجودنداردوفقط ذكرخنجراست كه بيشتر جنبه آييني ، مذهبي و رزمي دارد.
1-سبک سالير – ساريق : در ترکمنستان، سرخس، ماري از اين سبک پيروي مي کنند. 2-سبک يموت –گوگلان: خود به چند شاخه فرعي بخش مي شود و در اين سبک داستان سرايي معمول بوده است.(چاودر-يول) هم از سبک يموت گوگلان پيروي مي کند3-سبک دامانا4-آخال تکه در اين سبک ها لهجه تفاوت دارد. سازها و آوازها يکي است . ولي تن صداي ، کشش ، غلظت، زير يا نرم بودن صدا فرق مي کند.- زبان و مضامين موسيقي سنتي ترکمنموسيقي سنتي ترکمن بازگو کننده ي باورها ، دردها، رنج ها، شادي ها، آرمان ها، آداب و سنت هاي، فرهنگ و تاريخ ترکمن است. زبان اين موسيقي بيانگر ادبيات شفاي گوياي قوم ترکمن است. سازها از زبان و دل مردم و از ادراک غم و شادي هاي آن ها مايه گرفته و بازتاب شرايط اجتماعي روزگار خود مي باشد. در مضامين موسيقي ترکمن عشق به آزادي ،آگاهي و فرمانروايي محرومين ، همبستگي ، دلاوري وبرادري آکنده است. موسيقي ترکمن از اين روي غم انگيز است که در روزگاران گذشته زندگي اين قوم در هرج و مرج و کشتار و غارت فرمانروايان گذشت موسيقي ترکمن زماني به ناله مي آمد که قدرت ها بر سر تصرف سرزمين ايران به خونريزي مي پرداختند. موسيقي ترکمن آينه ي تمام نماي فرهنگ و تاريخ قوم ستم ديده ترکمن است.-موسيقي سنتي ترکمنموسيقي لهو لعب نيست ، يعني با سازهاي آن نمي شود پايکوبي کرد ، ضد ضرب است، آهنگين نيست، در بسياري از سازهاييي که اندوهگين نيست و تغزلي است حتي نمي توان دست زد ، لذا در ميان اين قوم رقص ملي وجود نداشته است.- ويژگي هاي موسيقي سنتي ترکمنموسيقي سنتي ترکمن جزو ريشه دارترين موسيقي هاي جهان به شمار مي رود، چرا که در هيچ گونه اي از آن ، قطعات موسيقي ديگر ملت ها راه نيافته است. از دلايل منحصر به فرد بودن اين موسيقي اين ست که اين موسيقي به علت مهاجرت هميشگي ترکمن ها و گريز از دست فرمانروايان ستمگر و يکجانشين نبودن زندگي عشايري ، دست نخورده مانده است و ديگر اين که موسيقي ترکمن تنها موسيقي است که با يک مضراب ، دونت را مي شود نواخت. ويژگي جداکننده ي ديگر آن اين است که ريشه ي مضراب سازهاي ترکمن ملهم از محيط طبيعي و پيوند آن با زندگي اجتماعي وعشيرقي ترکمن مي باشد و از جاي پاي سم هاي اسب و شانه اي که بردار قالي کوبيده مي شد، الهام گرفته شده است.دشوار بودن نواختن سازهاي ترکمني يکي از ويژگي هاي موسيقي ترکمن است: نامگذاري باغشي در موسيقي سنتي ترکمن نوازندگان موسيقي ترکمن باغشي نام دارند، که معني آن گوناگون است در روزگار« ايغورها » باغشي به کسي گفته مي شد که خط اويغوري را مي توانست بخواند و يا در زبان چيني کلمه «باغشي» از کلمه «پاکشي» به معناي استاد و کسي که حالات «شامان» را به خود مي گرفته ناميده مي شده است و برخي نيز باور دارند«باغشي» ريشه ي آريايي داشته، به معني بخش کردن و بيشکش آمده و گروهي باور دارند که اين اصطلاحي معنوي است. باغشي ها زبان گوياي مردم ترکمن بوده و در روزگاري که نگارش نبود ، رسالت بزرگ دنبال کردن روايات ، داستان ها، نقل ها و به طور بنيادي .حرکت تاريخي –فرهنگي را مردانه به دوش کشيدند. نخستين گروه از اين راد مردان را مي توان «بابا قورقودا » قهرمان دوره ي اوغوزي و پيشگوي قوم دانست، وي با «قوپوز» خود داستان هاي عاميانه ي اوغوزها را براي ما به يادگار گذاشته با نام «اوزان » مطرح است.در خصوص تاثير و توان اعجاز دوتار روايت است که يکبار که برادر «شوکر باغشي » را خان خيوه به اسارت برده بود، او توانست با پيروزي بر نوازنده ي دربار ، برادرش را از چنگ خان نجات دهد. سويد قازانيکي ديگر از مراسم ترکمن ها در ايام خشکسالي و نيامدن باران مراسم سويد قازان است آخوندي از ميان مردم با مردمان و ياور خود که او را اصطلاحاً اشک مي خوانند به در خانه مردم رفته شعر زير را مي خوانند و صاحب خانه ضمن پاشيدن آب به روي آن ها مقداري قند يا پول مي دهد.متن شعر:سويد قازانا سويد قازان سويد قازانا ناگرگچيقم چيقم بيز گرگ آش بشرديم دو شرديم يتيم اوغلان چاغرديم دويرماني قايتمارامبيراشه جک گيترديم آنگردماني گيدمارامبيربوله جک بولوت کتيرديم يا قدرماني گيتمرامبرانينگ اوغلي بولسون برمدينگ قيزي بولسونقوت قوتيني گوردينگمي قوتا سلام بردينگميشي آي دوغان باري ياقن قارا سين کورد ينگميترجمه:«اي ديگ تو چه مي خواهي ، پارچه هاي رنگين- غذا تهيه کردم ، و آن را بين فقرا تقسيم کردم تا سير نشوند نمي روم ف ابر مي آورم تا نبارد نمي گذارم بروم اگر کسي خوش نيت باشد صاحب پسر شود و اگر نه خدا براي او دختر بدهد. »اين موضوع نمايانگر مسئله آب در زندگي ترکمن ها است.متل(چيستان)يکي ديگر از سنت هاي اجتماعي جامعه ترکمني متل يا چيستان کوئي است و گويندگان آن با طرح معماهاي پيچيده در باروري و تفکر و پرورش قواي فکري بسيار مؤثرند و هر کسي جواب معما را پيدا نکند گوينده آن آرزويي مي کند و از آن ها مي خواهد که آرزوي او را بر آورده کنند مثلاً خانه مي خواهد و اين ها مي گويند خانه فلان خان مال تو باشد حال بگو جواب چيست؟مانند نمونه: «ير آشاقنده آي گرز» جواب : آزل دمير يعني : در زير زمين ما ، گردش مي کند يعني : گاو آهن مراسم عروسيمراسمات عروسي ترکمن ها متفاوت است و سن ازدواج در بين ترکمن ها پايين است يکي از عوامل پايين بودن سن ازدواج تغيير و تحول جامعه از دوران ساده عشيرتي به دوران مالکيت خان خاني است . بعد از هم پاشيدن دوران ساده عشيرتي تقسيم آب و زمين بر مبناي تامل قرار مي گيرد به افراد مجرد سهمي از توليدات و نعم اجتماعي تعلق نمي گرفت. براي همين خان ها براي دريافت سهم زياد از توليدات اجتماعي ،فرزندان خويش را از همان دوران نوجواني زن مي دادند.
![]() واين گوشه اي مراسم پر رمز و راز عروسي ترکمن ها است که مختصراً بيان شد.پوشش و زيور آلات ترکمن هالباس هاي ترکمن چه زن چه مرد از ابريشم بوده ، بافت آن به عهده زنان مي باشد. لباس مردان: پوشش مردان عبارتند از بالا پوش بلند که تا زير زانوان مي رسد که به آن دون مي گويند و کلاه پوستي با پشم هاي نسبتاً دراز به نام پخور تلپک پيراهن بسيار ساده که يقه ندارد و يقه هاي آن نيز بسيار کوتاه و مدور و بي دکمه است با آستين هاي بلند به جاي دکمه ها بند مي بستند و به آن سپ يقه مي گفتند يقه ها را با سوزن دوزي هاي مفصلي از نوع جويجه بورون (نوک جوجه) زينت مي دادند. سر آستين گلدوزي شده را گلباغ مي گفتند.در زمستان از پوستين استفاده مي کنند که به آن ايچمه ک مي نامند که بهترين نوع پوستين ،«باغانا ايچمه ک » است که از پوست بره يک ماهه تهيه و با دباغي پوست ان را بصورت خوب عمل مي آوردند. از انواع ديگر پوستين «سيلکمه ايچمه ک» که از پوست بره 5 الي 6 ماهه تهيه و پس از دباغي آن را با انواع مواد طبيعي به رنگ زرد درمي آورند.از پشم شتر نيز لباس هاي مخصوص تهيه مي کنند که به آن «چاکمن» مي گويند و آن بالا پوش درازتر از کت معمولي است.لباس اصلي ترکمن ها رداي بلندي بوده که به آن «دون» مي گفتند که به رنگ ونوع بافت به دو نوع تقسيم مي شود . اگر از ابريشم که به تمام قرمز رنگ باشد«غئزيل دون» و اگر رنگ آن متمايل به زرد و بافت پارچه آن يکنواخت نباشد و پيله هايي با رنگ مختلف از درون آن عبور دهندبه آن «غار مادون» مي گويند بر حاشيه دون نوارهاي سوزن دوزي از نوع آلا جا وجود دارد که به زيبايي دون مي افزايد. بر کمر و به روي دون کمربندي از شال و يا نقره مي بستند که به آن شد هغوشان و يا ترمه شال مي گويند.شلوار مردان عبارتند از شلوار گشادي بوده و از درون ليفه آن رشته اي از پنبه بافته و هوتازهايي بر سر آن تزيين مي کردند که به آن اوچغور مي گويند.کلاه مردان: دومه تلپه ک (به ترکمني کلاه را تلپه ک مي نامند)پخور تلپه ک کلاهي بلند با پشم هاي دراز شيپرمه تلپه ک (کلاهي نه چندان بلند ک هدر بالاي آن اندکي فراضي است)با پوشش مردان:به صورت چکمه هاي بلند چرمي بوده که نوک آن برگردان بود. چوپانان از پوست گاو چارقي تهيه مي کنند که مخصوص استفاده در صحرا و خاک نرم است. قبل از پوشيدن چارق ، پارچه اي مي بافند و آنرا دور پا تا ساق مي پيچند که به آن دولاق مي گويند.از رم شتر ، پاپوش تابستاني درست مي کنند که شبيه سرپايي امروزي است به اين نوع پاپوش تابستاني چهپه ک يا يلکن مي گويند.لباس زنان:لباس زنان ترکمن بسيار متنوع و در هر دوره از سني به شکل خاصي بروز مي کند تنوع لباس علت و فلسفه خاصي دارد که با سن زنان همراه است.دختران ترکمن کلاهي بر سر مي گذارند که آن را به نام هاي مختلف چون بوريگ تا سه گ و تاخيه مي خوانند بروي اين کلاه را بصورت گرد و بدون برجستگي مي باشد. با پولک و قبک هاي نقره اي زينت مي دهند.دختران ترکمن سينه ريز درشتي بر گردن مي آويزند که به آن بقو مي گويند و بر يقه پيراهن نيز گل يقه . پيراهن هاي قرمز رنگي از ابريشم دارند که در قسمت يقه و در قسمت مچ سوزن دوزي مي شود و انتها پارچه شلوارشان نيز سوزن دوزي مفصلي دارد.شلوار زنانه بلق ناميده مي شود . نقوش سوزن دوزي پاچه شلوار زنان «اياق اورني» اسامي گوناگوني دارد از جمله دويه کله (سر شتر) سگدرمه جويجه(نقش جوجه)، واخ آرمان ، ايکي حورمان که به ترتيب از پايين تا نزديکي ساق پا را تشکيل مي دهد . علاوه بر نقوش فوق نقوشي به نام قوش غانات (لاب پرنده9 قويماق، تکه نقش، موي نقش (نقش عقرب) و بوستاني را نيز به کار مي برند.کفش زنان را هنرمندان محلي مي دوختند ، کفش هاي نظير گل ميخ لي قرمه کوش با نوک برگردان و پاشنه اي بلند مشهور بود.وقتي دختر ترکمن عروسي مي کند ، به جاي کلاه دخترانه بوريگ پيشاني بندي به شکل نيم تاج با آويزه اي از طلا و نقره بر سر مي گذارند .دختران براي دوران عروس شدن ، نيم تنه مخصوصي درست مي کنند که پر از سوزن دوزي و آويزه هايي از سکه و پولک هاي نقره اي است که به آن چاووت مي نامند .روسري بر دو قسم است يکي نسبتا ضخيم با سوزن دوزي مفصل که به آن گورته مي گويند و ديگر بافته اي از ابريشم نازک که به آن قينگاچ مي گويند. در بين يموت ها روسري هايي به نام چاشو نيز استفاده مي کردند که خود بر چند قسم است از قبيل ارش چاشو ، المينچه چاشو ، آطلا زچاشو ، غارتمه چاشو مي باشد. اسامي برخي زيور زنانه 1-آچار باغ – گردنبندي نقره اي با آب طلا 2- گل يقه-به يقه پيراهن مي بندند 3-قولاق حالقه: گوشئاره است که انواع مختلفي دارد مانند آيلي حالقه ف تومار چالقي حالقه 4-بيله زيگ: دستبندي است که بر مچ دست مي بندند. تمامي زيور هاي فوق توسط زرگران ترکمن درست مي شد. صنايع دستي :ترکمن
ها در شکوفايي هندي که يادگارهاي فراواني از آن به جا گذاشته اند ، تاثير
عميقي داشته اند و با الهام از محيط زندگي خود آفرينش هاي مادي فراواني را
به دوران ما منتقل نمودند. اساس آفرينش هاي هندي ترکمن در قالي و نمد بافي ،
سوزن دوزي و صنعت چوب وآهن الهام از محيط زندگي و مناظر طبيعي است. قالي ترکمن قاليبافي در بين ترکمن ها سابقه اي بس طولاني دارد ، از دوراني که دامداري در ميان ترکمن ها رواج يافته همزمان با آن نيز قاليبافي شکل گرفته است. در چند سال گذشته از زير يخ هاي پازيريک سيبري قطعه اي از قالي ترکمني کشف شده است که قدمت آن به دوران اوائل ميلاد مسيح مي رسد.براي تهيه قالي از پشم استفاده مي شود و از رنگ هاي گياهي مانند پوست انار ، انواع گياهان صحرايي (چوب بويا) خاکستر چوب(ازدار) زرد چوبه، روناس و نيل استفاده مي کردند.دارقالي ترکمني زميني و خوابيده است و از چند قطعه تير و تخته تشکيل مي شود. بافت قالي فقط بر عهده زنان ترکمن مي باشد ، بافندگان زن ترکمن بافت قالي را از روي ذهني مي بافند گره قالي بر دو نوع ترکي و فارسي است که در نوع گره ترکي از دو رج پود را عبور مي دهند که در ترکمني به آن «دووآ» مي گويند و در گره فارسي پود را فقط به يک رج گره زده از زير و يا بالاي رج بعدي عبور مي دهند که در ترکمني به آن «يارا» مي گويند.زيبايي قالي ترکمن در تزيين حاشيه هاي آن است که حاشيه از چند قسمت تشکيل شده است مانند «الم» ، «قره» ، «اولي توپراق» ،« اولي قره» . گلهاي مرکزي را به ترکمني «گول» مي نامند. گول به ترکمني برگه اب را مي گويند.منشا و سرچشمه نقوش قاليمظاهر طبيعت و آنچه در محيط زندگي ترکمن ها وجود داشته به عنوان منشا نقوش قالي ترکمن شده و به دوران ما رسيده است. نقش شاخ قوچ که نشاني از قدرت و باروري است همواره در نقوش قالي ترکمن تکرار شده است. در حاشيه قالي نقوش عقرب به عنوان نشان دفع شر نقش بسته است ، پرندگان نظير قو و حيواناتي نظير اسب نيز در نقوش قالي وارد شده است. لاله هاي وحشي ، برکه هاي آب ، در آسمان ستاره و ماه در نقوش ترکمن مشهور است نقوش قالي هندسي شکل مي باشد و قرينه سازي نقوش از ويژگي هاي قالي ترکمن مي باشد. مظاهر مشخص قالي ترکمن 1-نقوچوق» مشتق از قوچ که گاه به صورت «قرق قوچوق» (چهل شاخي) ديده مي شود. |
منبع: پایگاه اطلاع رسانی فرمانداری شهرستان آق قلا |