وی در کنار شغل معلمی، همانند دیگر روشنفکران عثمانی به سوی اندیشه آزادیخواهی متمایل گشته و تصمیم گرفت تا خود را در این جهت پرورش دهد. او برای رهایی از فشارهای پادشاه عثمانی سلطان عبدالحمید دوم و با اندیشه آزادیخواهی راهی مصر گردید. قدری ناصح که مدتی نیز در پاریس بسر برد، در جریانات سیاسی شرکت کرده و نقش فعالی بر عهده گرفت. او در این مدت، با تکیه بر نکته نظرات خود و عملکردهای سنجیده‌اش، توجه فعالین را به خود جلب نمود. به طوری که پس از بر سر کار آمدن جمعیت اتحاد و ترقی که وی نیز طرفدار آن بود، به عنوان اولین فرد، اشتباهات این جمعیت را مورد انتقاد قرار داد. وی با مشاهده اینکه جمعیت پس از بر روی کار آمدن، از شعار اصلی و دائمی خود آزادی برابری فاصله گرفته، مقالاتی در انتقاد جمعیت به رشته تحریر درآورد.

در حالیکه دوستان او به استانبول بازگشته و از جمعیت حمایت می‌کردند، قدری ناصح در پاریس مانده و در سال ۱۹۱۸ دار فانی را وداع گفت.

قدری ناصح در آثار خود موضوعاتی چون آموزش، اقتصاد و سیاست را مورد بررسی قرار داده و در این زمینه حکومت وقت را به باد انتقاد شدید گرفته است. شدت انتقاداتش در هر نوشته افزایش یافته و این روند تا آخر عمر وی ادامه داشت.

قدری ناصح در آثارش ضمن بررسی مسائل اقتصادی به مسئله اصراف و تضعیف اقتصاد داخلی اشاره کرده است. وی با ذکر این نکته که هزینه‌های بی مورد در محافل درباری، بار دولت را افزایش می‌دهد، اعطای هدایای گرانقیمت از خزانه دولت را غیر ضروری می‌شمرد.

قدری ناصح نه تنها درباریان، بلکه آن عده از روشنفکران عثمانی را که خط مشی دربار را دنبال می‌نمودند، مورد انتقاد قرار می‌داد. وی به عنوان مثال، از دو روشنفکر نامی وقت، یعنی احمد مدحت و احمد جودت پاشا انتقاد می‌کرد. هنگامی که این دو روشنفکر در نوشته‌های خود از غیر ضروری بودن رژیم مشروطه و ضرر و زیان آن بحث می‌کردند، قدری ناصح به خشم آمده و آنها را دو رویی متهم می‌ساخت. به عقیده او مهمترین موضوع سیاست، عدالت بوده و حاکم ساختن یک رژیم عادل به معنای جهانی، هدف اصلی سیاست می‌باشد. این امر نیز تنها با مشارکت همگانی مردم در سیستم اداری و از بین بردن ظلم و بی عدالتی امکان پذیر است.

قدری ناصح در زمینه آموزش نیز بسیار حساس بود. وی ضمن مطرح ساختن این ادعا که در زمینه آموزش عقب مانده‌ایم، از ناکافی بودن زیربنای نهادهای آموزشی تازه تاسیس نیز اظهار نارضایتی می‌کرد. وی حتی با اعزام دانشجو به خارج از کشور نیز مخالفت می‌ورزید.

این روشنفکر برجسته ترک، پس از اعلام مشروطیت به کشور خود بازنگشت و در پاریس ماندگار شد. وی با مشاهده اینکه حکومت جدید نیز اصلاحاتی انجام نداده، تا آخر عمر خود در پاریس به نوشتن مقالات پرداخت.

یکی دیگر از روشنفکران نامی دوره مشروطیت، موسی آق‌ییگیت از اقتصاددانان آن دوره بود.

موسی در یکی از خانواده‌ای ترک غازان دیده به جهان گشود. وی که در مدارس روس آموزش دیده و به اندیشه ترک‌گرایی علاقمند شده بود، بعد از اتمام تحصیلاتش در اولین فرصت به استانبول آمده و زندگی خود را در این شهر سپری نمود.

رمان او تحت عنوان "ملا حسام‌الدین" که در سنین جوانی به قلم گرفته بود، با واکنش منفی مردم روبرو شد. اما با اینحال صفحه جدیدی در ادبیات ترک گشود.

آق‌ییگیت بعد از پایان تحصیلاتش در استانبول، علاوه بر آموزش اقتصاد، در جهت ترویج عقاید خود روزنامه و کتاب نیز منتشر می‌ساخت. وی به دلیل مخالفت با افکار و عقاید رایج، مدت طولانی تنها مانده و در تبعید بسر برد.

آق‌ییگیت حتی با اندیشه اقتصاد بازار آزاد نیز مخالف بود. در آن روزها تنها اندیشه اقتصادی که در کشور عثمانی اعتبار داشت، متعلق به محمد جاوید بود. اندیشه‌های محمد جاوید که بعد از اعلام مشروطیت تا مقام وزارت ارتقا یافت، در راستای تئوریهای اقتصاد کلاسیک بود، ولی شامل جزئیات نمی‌شد. به عنوان مثال، حمایت وی از اقتصاد بازار آزاد، مثبت مشاهده گردیده، ولی عدم مشاهده ضرر و زیان حاصله از اجرای این سیستم در امپراتوری عثمانی که فاقد زیربنای اقتصادی بود، یک کمبود محسوب می‌شد.

موسی آق‌ییگیت نیز با مشاهده چیزی که جاوید و دیگر روشنفکران در این زمینه متوجه آن نبودند، علم مخالفت با اقتصاد بازار آزاد را برافراشته و این امر را در نوشته‌هایش منعکس ساخت.

او معتقد بود که اقتصاد بازار آزاد، یعنی گشودن گمرکات به کشوری که اقتصادش در پی جنگهای متوالی تضعیف گردیده و در باتلاق بدهی فرو رفته، ضربه خواهد زد. صنایع داخلی تضعیف شده، بدهی های خارجی افزایش یافته و استثمار اقتصادی آغاز خواهد شد.

آق‌ییگیت در مقابل اهمیتی که اقتصاددانان به اقتصاد بازار آزاد قائل می‌شدند، منافع ملی را مطرح می‌ساخت.

وی با نظر اقتصاددانان آزاد مبنی بر اینکه اقتصادهای بسته موجب بروز نزاع میان کشورها می‌شود، مخالفت می‌ورزید.

آق‌ییگیت همچنین ادعا می‌کرد اقتصاد بازار آزاد به نفع کشورهای پیشرفته بوده و ضرر و زیان حاصله را نیز کشورهای عقب‌مانده از نظر اقتصادی متحمل خواهند شد. به عقیده او کشوری که اقتصادش متکی بر کشاورزی باشد، همواره به کشورهای صنعتی وابسته خواهد ماند.

نباید فراموش کرد این اندیشمند که جنبه‌های منفی و مثبت اقتصاد بازار آزاد را به نحوی درک کرده بود، از کشور خود با اقتصادی ضعیف، دفاع می‌کرد. او وضعیت حساس دولت عثمانی را به خوبی درک می‌کرد. دولت عثمانی به هنگام فروپاشی زمانی به درستی گفته‌های آق‌ییگیت پی برد که بعد از بسته شدن روزنامه‌اش در خاموشی فرو رفت.

اقتصاددانان جمهوری جوان ترکیه نیز که بر روی خاکسترهای عثمانی بنا گردید، ضمن دنبال نمودن خط‌ مشی آق‌ییگیت، زیربنای مستحکمی تاسیس نموده و سعی کردند تا به وضعیت مشابه دچار نشوند.

 منبع: ت.ر.ت فارسی