. ابن اثیر، الکامل، ص 10؛ عطاملک جوینی، پیشین، ج 2، ص 2؛ احمد قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعه الاتشاء (قاهره، ناشر، 1960) ج 5، ص 454 460 469؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، تصحیح عبدالحسین نوایی (تهران، امیرکبیر، 1366) ص 486 487، میرخواند، روضة الصفا، تصحیح جمشید کیان فر (تهران، اساطیر، 1380) ج 7، ص3279.

[4] . عطاملک جوینی، پیشین، ص 2، رشیدالدین فضل الله، پیشین، ص 237؛ ابوسلیمان داود بناکتی، روضه اولی الالباب فی معرفة التواریخ والانساب، به کوشش جعفر شعار (تهران، انجمن آثار ملی، 1348ش) ص 234؛ منهاج الدین سراج جوزجانی، طبقات ناصری، تصحیح عبدالحی حبیبی (تهران، دنیای کتاب، 1363ش) ج 1، ص297 298؛ محمد شبانکاره ای، مجمع الانساب، تصحیح میرهاشم محدث (تهران، امیرکبیر، 1363) نیمه دوم، ص 134.

[5] . ابن اثیر، پیشین، ج 9، ص 9؛ عطاملک جوینی، پیشین، ج 2، ص 2 3؛ محمد فخر رازی، جامع العلوم، به اهتمام سید علی آل داود (تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1382)، ص 61.

[6] . طغرلتکین قماروی فرزند «اکنجی بن قچقار» بوده که پدرش حکم ران خوارزم بود و در سال 490ه به فرمان برکیارق برای کمک به سپاه امیر داذحبشی بر ضد شورشیان خراسان به مرو رفته بود، اما پیش از رسیدن سپاه اعزامی، برکیارق به دست قودن و یارقطاس کشته شد (ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص 10)؛ طغرلتکین در غیاب اکنجی به مدت چند ماه حکومت خوارزم را در دست داشت. از آن جا که برکیارق پس از مرگ اکنجی، فرمان روایی خوارزم را در اختیار محمد بن انوشتگین قرار داد، بر ضد محمد خوارزمشاه شورش کرد، اما شکست خورد و گریخت: ابن اثیر، پیشین، ج 9، ص 10 11؛ طغرلتکین یکی از ممدوحان عبدالواسع جبلی بوده است، در این باره ر.ک به: عبدالواسع جبلی، دیوان، به اهتمام ذبیح الله صفا (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 2537) ص 178 180.

[7] . امیرداذحبشی در سال 490ه از سوی برکیارق حکم ران خراسان بوده و سنجر تنها بر بخشی از شهرهای خراسان امارت داشت. در نبردی که میان سنجر و حبشی و برکیارق در محلی به نام «نوشبحان» صورت گرفت، سنجر بر آنان پیروز شد و حکم رانی شهرهای خراسان را تحت انقیاد و اطاعت خود درآورد (سال 493ه )، در این باره ر.ک به: فتح بن علی بنداری، زبدة النصره ونخبة العصره، ترجمه حسن خلیلی (تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 2536) ص 312 313؛ ابن اثیر، پیشین، ج 9، ص 27 28؛

Cl CAHEN, Barkyaruk, EI 2, Vol. I, P. 5 – 1051 - 5.

[8] . عبدالرحمان بن جوزی، المنتظم، (هند، حیدرآباد دکن، 1359 1357ق) ج 9، ص 205؛ ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص 182 183.

[9] . ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص 10 11؛ عطاملک جوینی، پیشین، ج 2، ص 2 3؛ فصیح الدین احمد خوافی، مجمل فصیحی، ج 2، ص 208، 228؛ بیضاوی، پیشین، ص 128 129؛ غیاث الدین خواندمیر، مأثر الملوک، تصحیح میرهاشم محدث (تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1372) ص 131.

[10] . ابن اثیر به نقل از مشارب التجارب بیهقی، ولادت اتسز را در ماه رجب سال 490ه نوشته است (ابن اثیر، پیشین، ج 9، ص 407).

[11] . همان، ص 253 264 320؛ بنداری، پیشین، ص 238؛ عطاملک جوینی، پیشین، ج2، ص 3 4؛ میرخواند، پیشین، ج 7، ص 3281.

[12] . رشیدالدین وطواط، مجموعة الرسائل، تحقیق محمد افندی فهمی (مصر، مطبعة المعارف، 1315ق) ج 1، ص 16 17 21؛ همو، عرائس الخواطر، به اهتمام قاسم تویسرکانی (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1338) ص 126 128.

[13] . در برخی منابع چینی از این شهر به شکل «اُو تی لا ره» یاد شده که احتمالاً نام قدیم این شهر یا شهری نزدیک آن، فاراب بوده که یاقوت از آن یاد نموده است. این شهر آخرین ولایات اسلام در بخش شمالی سیحون در نزدیک بلاساقون، مرکز حکم رانی قراختاییان بوده است (شهاب الدین یاقوت حموی، معجم البلدان، (بیروت، بی­نا، 1986) ج 4، ص 27 - 225؛ زکریا قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد (بیروت، دارالصادق 1380ق/1960م) ص 603؛ امیلی برتشنایدر، ایران و ماوراء النهر، ترجمه و تحقیق هاشم رجب زاده (تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1381) ص 366).

[14] . شبه جزیره منقشلاغ از شرق به خوارزم و از غرب به دریای خزر محدود بوده است: یاقوت، پیشین، ج 5، ص 215؛ و بنابر مجموعه منشات، امیر جمال الدین از طرف سلطان سنجر، حکمرانی آن خطه را همراه با شحنگی دهستان و شهرستان به عهده داشته است: منتجب جوینی، عتبة الکتبه، به اهتمام قزوینی و اقبال (تهران، شرکت سهامی چاپ،

1328ش) ص 84 85.

[15] . رشیدالدین وطواط، عرائس الخواطر، پیشین، ج 1، ص 16 17؛ شبانکاره ای، پیشین، ص134.

[16] . ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص 10، 309؛ جوینی، پیشین، ج 2، ص 5؛ فتوحات و پیروزی های اتسز در میان اهالی خوارزم با واکنش بسیار مثبت روبه رو شد به طوری که به مناسبت پیروزی های او، اشعاری در ستایش از وی سرودند (یاقوت، پیشین، ج 5، ص 215) و حتی در میان علما و دانشمندان خوارزمی اهمیت به سزایی یافت، چنان که ابوعبدالله محمد بن علی خوارزمی کتابی تحت عنوان فتح منقشلاغ تألیف نمود (صلاح الدین خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج 4، باعتناء دید رینغ، دارالنشر فرانزشتاینر بقیسبادن، 1959م، ص185 186).

[17] . قراختاییان از نظر نژادی مردمی مغول تبار بودند و جایگاه اصلی آنها در شمال چین و زبانشان مغولی آمیخته به تنگوزی بوده است. در حدود سال های 518 512ه فرمان روای قراختاییان به نام «توشی طایفو» ولایات قرقیز، اویغور و ترکستان، طراز، بیش بالیغ و بلاساقون را متصرف شد و دولت قدرتمندی تشکیل داده. با آن که در منابع تاریخی به نژاد مغولی آن ها تصریح شده، ولی عباس اقبال به اشتباه آنها را ترک نژاد به شمار آورده است: جوینی، پیشین، ج 2، ص 86؛ رشیدالدین فضل الله، پیشین، ج 1، ص 313 314؛ همو، رشیدالدین فضل الله همدانی، تاریخ چین، (تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1379)، ص 81 147؛ بناکتی، پیشین، ص 140؛ رنه گروسه، امپراتوری صحرانوردان، ترجمه عبدالحسین میکده، چاپ سوم (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1368ش) ص 275 – 277 - 309؛ برتشنایدر، پیشین، ص 234؛ عباس اقبال، تاریخ مفصل ایران (تهران، بی­نا، 1312ق) ج 1، ص 8 ، 10؛ همو، سه سند تاریخی، اسناد تاریخی دیوان خوارزمشاهیان، ارمغان، ش 2، س 19 (تیرماه 1317ش) ص77 78؛Spuler, GURKHAN. EI2, Vol. II, P. 1143 .

[18] . قریه ای از توابع سمرقند (ابوسعد سمعانی، الانساب، تحقیق عبدالله عمر البارودی

(بیروت، دارالجنان، 1408ق/1988م) ج 4، ص 525؛ یاقوت، پیشین، ج 4، ص 375.

[19] . بنداری، پیشین، ص 336؛ محمد راوندی، راحة الصدور و آیة السرور، تصحیح محمد اقبال (تهران، امیرکبیر، 1364) ص 174؛ ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص 323؛ ابی الفداء، پیشین، ج 3، ص 15 16.

[20] . ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص 329 330؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، تحقیق محمد عبدالعزیز النجار (قاهره، دارالغزل عربی، 1412ه / 1991م) ج 6 ، ص 728.

[21] . عطاملک جوینی، پیشین، ج 2، ص 10.

[22] . نجیب بکران، جهان نامه، ص 72؛ راوندی، پیشین، ص 179 180 184؛ جوزجانی، پیشین، ج 1، ص 262؛ مجهول المؤلف، مجمل التواریخ والقصص، تصحیح ملک الشعرای بهار (تهران، بی نا، 1318ش) (بخش الحاقی) ص 526؛ سمعانی، پیشین، 5/162، ص 202- 203؛ ذهبی، دول الاسلام، ج 2، ص 70؛ ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص385 387.

[23] . سمعانی، پیشین، ج 1، ص 67؛ یاقوت، پیشین، ج 1، ص 58؛ ابن اثیر، اللباب، (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق، 2000م)، ج 1، ص 18.

[24] . عطاملک جوینی، پیشین، ج 2، ص 12.

[25] . وطواط، مجموعة الرسائل، ج 1، ص 16 17 21.

[26] . همو، عرائس الخواطر، ص 18 19، 21 25، 27 28، 199.

[27] . همان، ص 123؛ ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص 407.

[28] . عطاملک جوینی، پیشین، ج 2، ص14؛ بیضاوی، پیشین، ص 129.

[29] . ابن اثیر، الکامل، ج 9، ص462، 476.

[30] . صدرالدین حسینی، اخبار الدولة السلجوقیه، به اهتمام محمد اقبال (لاهور، بی­نا، 1352ق/ 1933م) ص 162 163.

[31] .همان، ص 163 164.

[32] . ابن العبری، تاریخ مختصر الدول، (بیروت، مطبعه الکاثولیکیه- لآبائه الیسعیین، 1958م) ص 374؛ ابن اثیر، الکامل، پیشین، ج 9، ص 473 و ج 10، ص 37؛ ذهبی، دول الاسلام،

ج 2، ص 81.

[33] . تکش از نام های مردان و به معنای پایان و غایت و مرز حد هر چیزی است. (کاشغری، پیشین، ص 497)؛ درباره شکل و تلفظ صحیح این اسم ر.ک به: رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، (تهران، البرز، 1373ش) تعلیقات موسوی، ج 3، ص 2123 2124.

[34] . این نام در متون تاریخی به صورت «فوما» و «قوما» و «فرما» ضبط شده است (ابن العبری، پیشین، ص 375؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 39؛ عطاملک جوینی، پیشین، ج2، ص 17.

[35] . محمد بن اسفندیار، تاریخ طبرستان، (خاور، بی­نا، 1366)، ج 1، ص 114، ج 2، ص 113 114؛ عطاملک جوینی، پیشین، ج 2، ص 17 18؛ صفدی، پیشین، ج 8، ص 342.

[36] . منظور، سپاه قراختایی به فرماندهی «فوما» همسر دختر گورخان و قوای غوری و سلطان شاه محمود است (ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 39).

[37] . همان، ج 10، ص 39 40؛ عطاملک جوینی، پیشین، ج 2، ص 19 20؛ رشیدالدین، پیشین، ج 1، ص 344.

[38] . محمد بغدادی، التوسل الی الترسل، تصحیح احمد بهمنیار (تهران، شرکت سهامی چاپ، 1315ش) ص 14 15 32.

[39] . همان، ص 38 42 148 158 159.

[40] . همان، ص 174 175 180.

[41] . طراز یا تلاس شهری در ترکستان شرقی در مرز چین نزدیک فرغانه و طُرار (سمعانی، پیشین، ج 4، ص 55؛ یاقوت، پیشین، ج 4، ص 27؛ رشیدالدین، پیشین، ج 1، ص 40 و ج 3، ص 2042).

[42] . بغدادی، پیشین، ص 174 175.

[43] . فخر رازی، پیشین، ص 62.

[44] . بغدادی، پیشین، ص 125 131.

[45] . ابن اسفندیار، پیشین، ج 2، ص 147؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 40 41 43 45 232.

[46] . بغدادی، پیشین، ص 146 149، 153 156 165 168 191 193 198 201.

[47] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 232.

[48] . همان، ج 10، ص 163 164 178 232.

[49] . راوندی، پیشین، ص 371 373؛ ناصح جرفاذقانی، ترجمه تاریخ یمینی، به اهتمام دکتر شعار (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 2537ش) ص 423 424؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 232 233.

[50] . راوندی، پیشین، ص 375؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 233.

[51]. ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 233؛ جوینی، پیشین، ج 2، ص 32 33؛ ابن طقطقی، الفخری، (بیروت، بی­نا، بی تا) ص 324؛ رشیدالدین، پیشین، ج 1، ص 350 351.

[52] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 233؛ راوندی، پیشین، ص 376.

[53] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 238 239؛ جرفاذقانی، پیشین، ص 429؛ رشیدالدین، پیشین، ج 1، ص 407.

[54] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 239.

[55] . راوندی، پیشین، ص 383 384؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 244 236؛ ابوشامه، تراجم الرجال القرنین، ج 2، ص 17؛ ابن طقطقی، پیشین، ص 324؛ خوافی، پیشین، ج 2، ص 590.

[56]. راوندی، پیشین، ص 382.

[57] . همان، ص 385.

[58] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 252؛ ذهبی، پیشین، ج 2، ص 103.

[59] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 252.

[60] . همان، ج 6، ص 911.

[61] . همان، ج 10، ص 252 253.

[62] . ابراهیم المؤید بالله، طبقات الزیدیة الکبری، تحقیق عبدالسلام بن عباسی الوجیه (اردن، مؤسسه امام زید، 1421ق/ 2001م) ج 1، ص 596 597 608 609.

[63] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 263؛ عطاملک جوینی، پیشین، ج 2، ص43.

[64] . جوینی، پیشین، ج 2، ص 45.

[65] . راوندی، پیشین، ص 399.

[66] . قلعه قاهره در دو فرسنگی قزوین واقع بوده است (قزوینی، پیشین، ص 292).

[67] . جوینی، پیشین، ج 2، ص 43 44؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 263.

[68] . جوینی، پیشین، ج 2، ص 45.

[69] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 263؛ سبکی، طبقات الشافعیة الکبری، تحقیق محمود محمد الطناحی و محمد الحلو، (قاهره، مطبعه عیسی البابی، 1383ق/ 1964م) ج 7، ص 296 297؛ صفدی، پیشین، ج 2، ص 522 523.

[70] . ابن اثیر، الکامل، ص 263؛ رشیدالدین، پیشین، ج 1، ص 402 403.

[71] . ابن اثیر، پیشین، ج 2، ص 232؛ تاریخ وصاف، وصاف الحضرة، تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار (تهران، 1338، بی­نا) ج 4، ص 581؛ ابن اثیر، الکامل، ج 1، ص 263 266؛ ابن العبری، پیشین، ص 392.

[72] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 266.

[73] . جوینی، پیشین، ج 2، ص 47؛ عوفی، تذکرة لباب الالباب، به اهتمام ادوارد براون (تهران، انتشارات فخر رازی، 1361) ج 1، ص 43.

[74] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 273 277 278 280 281 282؛ جوزجانی، پیشین، ج 1، ص 307 359 401 ، 360.

[75] . قراسو به معنای آب سیاه از نهرهای غربی آمودریا بوده است (ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 286).

[76] . ناحیه ای بین بلخ و مرو (یاقوت، پیشین، ج 1، ص 260).

[77] . یعنی اسلحه خانه و قورخانه (جوینی، پیشین، ج 2، ص 58 حاشیه ش 4).

[78] . ابن اسفندیار، پیشین، ج 2، ص 170 171؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 286؛ شهاب الدین نسوی، سیرت جلال الدین مینکبرنی، تصحیح مجتبی مینوی (تهران، علمی و

فرهنگی، 1365) ص 3؛ جوینی، پیشین، ج 2، ص 54 57؛ جوزجانی، پیشین، ج 1، ص 405 406.

[79] . به گفته ابن اثیر، غیر از نقش طایفه مزبور، اسماعیلیه نیز در قتل شهاب الدین سهیم بودند؛ افزون بر این، همین مورخ به نقل از برخی منابع محلی می نویسد که امام فخر رازی به تحریک سلطان محمد خوارزمشاه، سلطان غوری را به قتل رساند. جوزجانی با صراحت اسماعیلیه را مسئول اصلی قتل شهاب الدین غوری می داند (ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص303 304؛ جوزجانی، پیشین، ج 1، ص 403 404).

[80] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 304 306 308؛ جوینی، پیشین، ج 2، ص6162.

[81] . جوزجانی، پیشین، ج 1، ص 307 308؛ جوینی، پیشین، ج 2، ص 62 64.

[82] . ابن اثیر، پیشین، ج 10، ص 314 315 323 324.

[83] . همان، ج 10، ص 324 333 334؛ تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار، تاریخ وصاف، ج 4، ص 282؛ میرخواند، پیشین، ج 7، ص 3322 3323.

[84] . تاریخ بخارا، (بی­جا. چاپ سعادت، 1317)، ص 31؛ عوفی، تذکرة لباب الالباب، پیشین، ج 2، ص 385؛ نسوی، پیشین، ص 33؛ ابی الفداء، پیشین، ج 3، ص 109.

[85] . جوینی، پیشین، ج 2، ص 66 83 84.

[86] . همان، ص 66 67؛ جوزجانی، پیشین، ج 1، ص 305.

[87] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 335 337؛ جوزجانی، پیشین، ج 2، ص 71 72.

[88] . ایلامش از توابعه فرغانه در شمال «اندکان» بوده است (سمعانی، پیشین، ج 1، ص217؛ یاقوت، پیشین، ج 5، ص 8).

[89] . ابن اثیر، پیشین، ج 10، ص 338.

[90] . اوزگند آخرین سرحدات اسلامی از توابعه فرغانه در آن سوی سیحون بوده است: (یاقوت، پیشین، ص 8).

[91] . آغناق یا یغناق شهری از نواحی ترکستان از اعمال بناکت (همان، ج 1، ص 218).

[92] . ابن اثیر، الکامل؛ بناکتی، پیشین، ص 239؛ میرخواند، پیشین، ج 7، ص 3325 3326.

[93] . منظور امام فخر رازی است ر.ک به: منذری، التکمله لوفیات النقله، باعتناء بشار عواد معروف (بغداد، بی­نا، 1319ه / 1969م) ج 3، ص 301؛ ابن خلکان، وفیات الاعیان، تحقیق محمد عبدالرحمان مرعشی (بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1417ه / 1997م) ج 2، ص249؛ سبکی، پیشین، ج 8، ص 81؛ صفدی، پیشین، ج 4، ص 248.

[94] . مجد الدین ابوعلی یحیی بن الربیع فقیه شافعی و مدرس نظامیه بغداد بوده است (ابن اثیر، پیشین، ج 10، ص 280).

[95] . جوزجانی، پیشین، ج 1، ص 361 و ج 2، ص 302؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 280 - 308.

[96] . ابن اثیر، الکامل، ج 10 ، ص 308؛ جوینی، پیشین، ج 2 ، ص 86 120؛ ابن فوطی، مجمع الالقاب، تحقیق محمدکاظم امام (تهران، مؤسسه وزارة الثقافة والارشاد الاسلامی، 1416ه) ج 3، ص 48 49.

[97] . نسوی، پیشین، ص 42؛ جوینی، پیشین، ج 2، ص 109 198.

[98] . نسوی، پیشین، ص 38؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 366.

[99] . ابن اثیر، پیشین، ج 10، ص 286287؛ جوینی، پیشین، ج 2، ص 54 56 86 120.

[100] . رشیدالدین، پیشین، بخش اسماعیلیه، ص 174 175؛ عبدالله کاشانی، زبدة التواریخ، تصحیح محمدتقی دانش پژوه (تبریز، بی­نا، 1342) ص 214 216؛ حافظ ابرو، مجمع التواریخ السلطانیه، به کوشش محمد مدرس زنجانی (تهران، اطلاعات، 1364) ص 265.

[101] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 357؛ نسوی، پیشین، ص 20.

[102] . نسوی، پیشین، ص 21 22؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 371.

[103] . جوینی، پیشین، ج 2، ص 121؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 356 357.

[104] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 371 407؛ نسوی، پیشین، ص 5 6 1920.

[105] . جوینی، پیشین، ج 2، ص 96 97 121 122؛ رشیدالدین، پیشین، ج 1، ص470؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام (610 601ه) تحقیق محمد عبدالسلام تدمری (بیروت، دارالکتاب العربی، 1419ه / 1964م) ص 217 218؛ ابی العباس احمد ابن ابی

اصیبعه، عیون الانباء، تحقیق نزار رضا (بیروت، بی­نا، بی تا) ص 466.

[106] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 272 273.

[107] . نسوی، پیشین، ص 19 20؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 371 407؛ جوینی، پیشین، ج 2، ص 112؛ صفدی، پیشین، ج 2، ص 276.

[108] . ابن اثیر، الکامل، ص 10.

[109] . نسوی، پیشین، ص 20 21.

[110] . ابن کثیر، پیشین، ج 7، ص 35.

[111] . نسوی، پیشین، ص 32؛ ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 372.

[112] . عوفی و نسوی می نویسند سلطان محمد هنگام بازگشت به خراسان از کار خود پشیمان گشت و کوشید مناسبات سیاسی خود را با خلیفه بغداد بهبود بخشد (عوفی، جوامع الحکایات، تصحیح مظاهر مصفا (تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1370) ص 169؛ نسوی، پیشین، ص 32)؛ در حالی که به گفته ابن اثیر، سلطان محمد نه تنها پس از بازگشت پشیمان نگشت بلکه در پی فرصتی مناسب برای ادامه مبارزه با الناصر بود (ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 372).

[113] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 453؛ ابوشامه، تراجم رجال القرنین السادس و السابع، (بیروت، دارالحیل، المطبعة الثانیه، 1974م)، ج 1، ص 122؛ ابن کثیر، پیشین، ج 7، ص 72؛ ابی الفداء، پیشین، ج 3، ص 136؛ سبکی، پیشین، ج 1، ص 330؛ صفدی، پیشین، ج 2، ص 276 277.

[114] . درباره شکل صحیح و ضبط درست نام چنگیزخان رک به: رشیدالدین، جامع التواریخ، تعلیقات موسوی، پیشین، ج 3، ص 2019).

[115] . عمده ترین علل هجوم مغولان به ممالک خوارزمشاهی را می توان چنین برشمرد: الف) تمایل مغولان برای سلطه بر سرزمین های آباد و ثروتمند خوارزم، ماوراء النهر و ایران که از موقعیت خاص سیاسی، جغرافیایی و تجاری برخوردار بودند (و.و بارتولد، ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز (تهران، انتشارات آگاه، 1366) ج 2، ص 835)؛ ب) تحریم سیاسی

و اقتصادی مغولان از طریق بستن راه های اصلی و گذرگاه های تجاری و کنترل آنها از طرف خوارزمشاه که شاهرگ حیاتی آنها را در معرض خطر جدی قرار می داد (ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 401 402؛ سبکی، پیشین، ج 1، ص 330 331؛ (موریس پرشرون، چنگیزخان، ترجمه علی اقبالی (تهران، انتشارات جاویدان، 1369) ص 183؛ یواخیم بارکهاوزن، امپراتوری زرد چنگیزخان، ترجمه اردشیر نیک پور (تهران، زوار، 1349) ص8 10؛ برتولد اشپولر، تاریخ مغول در ایران، ترجمه محمود میرآفتاب، (تهران، علمی و فرهنگی، 1365) ص 25 26)؛ ج) هم جوار شدن حوزه فرمان روایی چنگیزخان با ممالک خوارزمشاهی که دیر یا زود باعث اصطکاک دو قدرت فرمان روای بلاد شرقی که هدفشان توسعه ارضی و جهانگشایی بوده، می شد و تصادم میان دو نیرو را اجتناب ناپذیر می ساخت (ابن اثیر، الکامل، پیشین، ج 10، ص399؛ ابن العبری، ص 398 399).

[116] . برخی مورخان جدید بدون هیچ گونه سند و دلیل نقش خلیفه بغداد در برانگیختن مغولان بر ضد سلطان محمد خوارزمشاه را منتفی می دانند (با سورث، «تاریخ سیاسی و دودمانی ایران»، تاریخ ایران کیمبریج، گردآورنده جی آ، بویل، ترجمه انوشه (تهران، امیرکبیر، 1371ش) ج 5، ص 199؛ بارتولد، ترکستان­نامه، پیشین، ج 2، ص 834 1092 1093؛ همو، خلیفه و سلطان، ص 44؛ کاهن، «اوضاع ترکان در فاصله برافتادن سلجوقیان و برآمدن مغولان»، سلجوقیان، ص 228 229)؛ بر خلاف نظر آنان، مورخانی چون ابن اثیر، ابوشامه و ابن کثیر نوشته اند که الناصر عباسی با تحریک و فراخوانی مغولان علیه ممالک خوارزمشاهی، می خواست از لشکرکشی محمد خوارزمشاه به بغداد جلوگیری کند ر.ک به: ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 453؛ ابوشامه، پیشین، ج 1، ص 122؛ ابن کثیر، پیشین، ج 7، ص 72؛ ابی الفداء، پیشین، ج 3، ص 136.

[117] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 409.

[118] . نسوی، پیشین، ص 70؛ جوینی، پیشین، ج 2، ص 116 117؛ ذهبی، دول الاسلام، پیشین، ج 2، ص 122؛ رشیدالدین، پیشین، ج 1، ص 509 510.

[119] . نسوی، پیشین، ص 37 38 59.

[120] . همان، ص 67 68، 84؛ درباره تلاش ها و مبارزات یازده ساله سلطان جلال الدین در مقابل مغولان ر.ک به: دبیر سیاقی، سلطان جلال الدین خوارزمشاه، ص 77 82 137 142 178 180 189 192؛ ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ترجمه ابوالقاسم حالت، چاپ دوم (تهران، امیرکبیر، 1366ه) ، ص 65 214 220.

[121] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 436 437.

[122] . همان، ص 443 444 463.

[123] . همان، ص 436.

[124] . همان، ص 447 448 476.

[125] . همان، ص 443 444 476.

[126] . همان، ص 444 445.

[127] . همان، ص 462 463 477 490.

[128]. نسوی، پیشین، ص 200 201.

[129] . همان، ص 201 204.

[130] . حسین کاشفی، فتوت نامه سلطانی، (تهران، انتشارات بیناد فرهنگ ایران، 1350)، ص72 (مقدمه ویراستار).

[131] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 484 485 486 488 490؛ نسوی، پیشین، ص 219، 220، 226 227.

[132] . ابن اثیر، الکامل، ج 10، ص 490 491، 495.

منابع

- ابن ابی اصیبعه، ابی العباس احمد، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، تحقیق نزار رضا (بیروت، بی­نا، بی تا).

- ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، تحقیق یوسف الدقاق، الطبعة الثالثه (بیروت ، دارالکتب العلمیه، 1998م).

- ، اللباب (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420ق، 2000م).

- ابن اسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، چاپ دوم (تهران، انتشارات خاور، 1366ش).

- ابن بکران، محمد، جهان نامه، به اهتمام محمد امین ریاحی (تهران، انتشارات تابان، 1342ش).

- ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم (هند، حیدرآباد دکن، 1359 1357ه).

- ابن خلکان، شمس الدین، وفیات الاعیان فی انباء ابناء الزمان، تحقیق محمد عبدالرحمان مرعشی (بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1417ه / 1997م).

- ابن طقطقی، محمد، الفخری فی الآداب السلطانیه والدول الاسلامیه (بیروت، بی­نا، بی تا).

- ابن عبری، غریغوریوس، مختصر تاریخ الدول (بیروت لبنان، مطبعة الکاثولیکیه لآبائه الیسعیین فی بیروت، 1958م).

- ابن فوطی، عبدالرزاق، مجمع الآداب فی معجم الالقاب، تحقیق محمدکاظم امام (تهران، مؤسسه وزارة الثقافة والارشاد الاسلامی، 1416ه).

- ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایة، تحقیق محمد عبدالعزیز النجار (قاهره، دارالغذ لعربی، 1412ه / 1991م).

- ابوالفداء، اسماعیل، المختصر فی اخبار البشر (مصر، مطبعه حسینیه، بی تا).

- اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمه محمود میرآفتاب، چاپ دوم (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1365ش).

- اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، (تهران، بی­نا، 1312ش).

- امین رازی، احمد، هفت اقلیم، تصحیح جواد فاضل (بی­جا، طبع علی اکبر علمی و ادیب، بی تا).

- انوری، محمدحسن، اصطلاحات دیوانی دوره غزنوی و سلجوقی، چاپ دوم (تهران، انتشارات سخن، 1337ش).

- بارتولد، و.و، ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز، چاپ دوم (تهران، انتشارات آگاه،

1366ش).

- ، خلیفه و سلطان، ترجمه سیروس ایزدی، چاپ دوم (تهران، انتشارات امیرکبیر، 1377ش).

- بارکهاوزن، یواخیم، امپراطوری زرد چنگیزخان و فرزندانش، ترجمه اردشیر نیک پور (تهران، زوار، 1349ش).

- باسورث، ک. ا، تاریخ سیاسی و دودمانی ایران، تاریخ ایران کیمبریج، چاپ دوم، گردآورنده جی آ، بویل، ترجمه حسن انوشه (تهران، امیرکبیر، 1371ش).

- برتشنایدر، امیلی، ایران و ماوراء النهر در نوشته های مغولی و چینی، ترجمه و تحقیق هاشم رجب زاده، (تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، 1381ش).

- بغدادی، محمد، التوسل الی الترسل، تصحیح احمد بهمنیار (تهران، شرکت سهامی چاپ، 1315ش).

- بکران، نجیب، جهان­نامه، به اهتمام محمد امین ریاحی، (تهران، انتشارات تابان، 1342ش).

- بناکتی، ابوسلیمان داود، روضة اولی الالباب فی معرفة التواریخ والانساب، به کوشش جعفر شعار (تهران، انجمن آثار ملی، 1348ش).

- بنداری، فتح بن علی، زبدة النصره ونخبة العصره، ترجمه حسن خلیلی (تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 2536ش).

- بیانی، شیرین، دین و دولت در ایران عهد مغول (تهران، مرکز نشردانشگاهی،1367)ج1.

- بیضاوی، عبدالله، نظام التواریخ، تصحیح میر حسینی محدث ارموی (تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1382ش).

- پرشرون، موریس، چنگیزخان، ترجمه علی اقبالی (تهران، انتشارات جاویدان، 1369ش).

- جبلی، عبدالواسع، دیوان، به اهتمام ذبیح الله صفا (تهران، دانشگاه تهران، 1339ش).

- جرفاذقانی، ناصح، ترجمه تاریخ یمینی، به اهتمام دکتر شعار (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 2537ش).

- جوزجانی، منهاج الدین سراج، طبقات ناصری، تصحیح عبدالحی حبیبی (تهران، دنیای

کتاب، 1363ش).

- جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، تصحیح عبدالوهاب قزوینی، چاپ سوم (تهران، بامداد، 1367ش).

- جوینی، منتجب، عتبه الکتبه، به اهتمام قزوینی و اقبال (تهران، شرکت سهامی چاپ، 1328ش).

- حافظ ابرو، مجمع التواریخ السلطانیه، به کوشش محمد مدرس زنجانی (تهران، اطلاعات، 1364ش).

- حسینی، صدر الدین، اخبار الدوله السلجوقیه، به اهتمام محمد اقبال (لاهور، بی­نا، 1352ه / 1933م).

- خواندمیر، غیاث الدین، ماثر الملوک، تصحیح میر هاشم محدث (تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1372ش).

- ذهبی، شمس الدین محمد، دول الاسلام، تحقیق فهیم محمد شلتوت و محمد مصطفی ابراهیم (مصر، الهیئة المصریه، 1974م).

- ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری (بیروت لبنان، دارالکتاب العربی، 1419ه / 1998م).

- راوندی، محمد، راحة الصدور و آیة السرور، تصحیح محمد اقبال، چاپ دوم (تهران، امیرکبیر، 1364ش).

- سبکی، ابی نصر عمر، طبقات الشافعیه الکبری، تحقیق محمود محمد الطناحی ومحمد الحلو (قاهره، مطبعه عیسی البابی، 1383ه / 1964م).

- سمعانی، ابی سعد محمد، الانساب، تحقیق عبدالله عمر البارودی (بیروت لبنان، دار الجنان، 1408ه / 1988م).

- شبانکاره ای، محمد، مجمع الانساب، تصحیح میر هاشم محدث (تهران، امیرکبیر، 1363ش).

- صفدی، صلاح الدین خلیل، الوافی بالوفیات، ج 2 باعتناء دیدرینغ دارالنشر فرانزشتاینر بقیسبادن، 1401ه / 1981م؛ ج 4 باعتناء دیدرینغ، 1959م؛ ج 8 باعتناء محمد یوسف

نجم، دیدرینغ، دارالنشر، فرانزشتایر بقیسبادن، 1391ه / 1971م).

- عوفی، محمد، تذکره لباب الالباب، به اهتمام ادوارد براون (تهران، انتشارات فخر رازی، 1361ش).

- ، جوامع الحکایات ولوامع الروایات، تصحیح مظاهر مصفا (تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1370ش).

- فخر رازی، محمد، جامع العلوم، به اهتمام سید علی آل داود (تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1382ش).

- قزوینی، زکریا، آثار البلاد و اخبار العباد (بیروت، 1380ه / 1960م).

- قلقشندی، احمد، صبح الاعشی فی صناعه الانشاء (قاهره، 1342ش / 1960م).

- کاشانی، عبدالله، زبدة التواریخ، تصحیح محمدتقی دانش پژوه (تبریز، بی­نا، 1343ش).

- کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، ترجمه و تنظیم الفبایی دکتر محمود دبیر سیاقی (تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1375ش).

- کاهن، کلود، اوضاع ترکان در فاصله برافتادن سلجوقیان و برآمدن مغولان، سلجوقیان، ویراستار باسورث و دیگران، ترجمه یعقوب آژند (تهران، مولی، 1380ش).

- گروسه، رنه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمه عبدالحسین میکده، چاپ سوم (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1368ش).

- مجهول المؤلف، مجمل التواریخ والقصص، تصحیح ملک الشعراء بهار (تهران، بی­نا، 1318ش).

- محمد خوافی، احمد، مجمل فصیحی، تصحیح محمود فرخ (مشهد، بی­نا، 1329ش).

- مستوفی، حمد الله، تاریخ گزیده، تصحیح عبدالحسین نوائی (تهران، امیرکبیر، 1366ش).

مقدسی، ابوشامه، تراجم رجال القرنین السادس والسابع، تصحیح محمد زاهد الکوثری، الطبعة الثانیه (بیروت، دارالحیل، 1974م).

- منذری، محمد، التکمله لوفیات النقله، باعتناء بشار عواد معروف (بغداد، بی­نا، 1319ه / 1969م).

- المؤید بالله، ابراهیم، طبقات الزیدیه الکبری، تحقیق عبدالسلام بن عباسی الوجیه (اردن، مؤسسه امام زید، 1421ه / 2001م).

- میرخواند، محمد، روضه الصفا فی سیره الانبیاء والملوک والخلفاء، تصحیح جمشید کیان فر (تهران، علمی و فرهنگی، 1365ش).

- وطواط، رشیدالدین، عرائس الخواط وابکار الافکار، به اهتمام قاسم تویسرکانی (تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1338ش).

- ، مجموعه الرسائل، تحقیق محمد افندی فهمی (مصر، مطبعه المعارف، 1315ه ).

- همدانی، رشیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، تصحیح محمد روشن و مصطفی موسوی (تهران، نشر البرز، 1373ش).

- ، جامع التواریخ، تصحیح بهمن کریمی (تهران، اقبال، 1338ش).

- یاقوت حموی، شهاب الدین، معجم البلدان (بیروت لبنان، 1986م).

- CAHEN. Cl. BARKYARUK, EL2, vol. I.

- Spuler B, Gurkhan, EI2, vol. II.

-Togan. Zekivelidi, kharazmian glossary of the mugaddimat Aladab (Istanbul universitisi Edebiyat fakultesi yayin larindan) ist, 1957.

منبع: پرتال علوم انسانی و اسلامی