شعر " آتامیئنگ " و مختصری در باره سالشمار دوازده حیوانی ترکان آنا دردی عنصری
زمان برگزاري كلاس ها درهفته يك روز تعيين شده بودكه مدرسين يادشده درنوبت خود سه قطعه شعرمختومقلي را روخواني كرده وضمن بيان شعرواشاره به جوانب فني آن ، بعض لغات ومفاهيم ومضامين دشوار را نيز توضيح مي دادند. جلسه با پرسش وپاسخ خاتمه مي يافت. هريك از مدرسين نيز درنوبت خود جزوه اي درتوضيح وتشريح سه قطعه شعر مكتوب مي كردند كه به تعداد حاضرين توزيع مي شد.
صورت سنت حسنه درقالب جلسات ديگر با عنوان «قرائت متون ادبيات كلاسيك تركمن» پيگيرانه استمرار يافت كه تاكنون نيزادامه دارد. درطول اين سال هامتون فراواني ازادبيات كلاسيك تركمن مثل اگرچند،جلسات «مختومقلي خواني» با اتمام ديوان شعر شاعردرتاريخ17/5/1385 به پايان رسيد اما به ليلي ومجنون ،گوراوغلي وگزيده اشعار شاعران كلاسيك تركمن مثل نورمحمدعندليب،دولت محمدآزادي، عبداله شابنده، شيدايي ، غايبي و . . . قرائت وتدريس شد.
آقاي آنادردي عنصري از مدرسين جلسات« مختومقلي خواني» از بين تقريرات تنظيم شده مربوط به جلسات فوق شرح وبيان شعر«آتامئنگ» راجهت چاپ دراختيار فصلنامه ياپراق قرارداده است. ايشان جهت مزيد اطلاع خوانندگان گرامي توضيح داده اند كه با توجه به گذشت حدود پنج سال از تنظيم وجيزه فوق وتحولات ايجاد شده درحوزه ي زبان وادبيات تركمن در طول اينمدت ،اصلاحاتي دردوزمينه در يادداشت فوق وارد كرده است كه عبارتنداز:
1- چاپ شعر«آتامئنگ» بصورتي كه درتقريرات سابق درنتيجه مقابله نسخ دستنويس وچاپي تهيه شده بود اكنون ديگر باوجود نسخه منقح وتصحيح شده مرحوم پروفسور نورمحمدعاشورپور موضوعيت نداشته فلذا ايشان شعر« آتامئنگ» را ازديوان تصحيح شده استاد مرحوم عيناً ثبت وبراي چاپ آماده كرده است.
2- املاي كلمات نيز براساس كليات رسم الخط تركمني مصوب گروه تخصصي زبانشناسي در خرداد 1388 –گنبدكاوس نگاشته شده است.
آتامئنگ
آلتمئش بأشده ناوروز ﮔﯚني لويئلي
توردي آجال يُولون توسدي آتامئنگ
بودﯚنيانينگ ايشي بؤيله ميش بللي
عؤمري نينگ طانابئن كسدي آتامئنگ
* * *
آغئردؤولت لره گؤنگول غُويمادي
بوجاهانئنگ عشرتيني سؤيمه دي
اسكي شال دان آرتئق ﭙﯚشش گِيمه دي
آخئرات اؤي بُولدي قاصدي آتامئنگ
* * *
دﻴﻴﯚردي دﯚنيا دورماز عؤﻤﯚرباقي يُوق
ﮔﯚنديز روزا گيجه بُولسا اوقي يُوق
ﻤﯚﻧﻜﯚر بيلمز موخلوص لارئنگ شكي يُوق
پيغمبر دستي دور دستي آتامئنگ
* * *
گؤرمه سم سؤيله من اُوي بيلن چندِن
ماقصادئنا يِتِر يئغلاغان چئندان
ياريئسي مِلِك دن يارئسي جئندان
مِجِويرسيزبُولماز اﯚستي آتامئنگ
* * *
نوقابا دور اﯚچ ﻴﯚز اِرِن اوغراشدي
چهل تن ده آتاما ناظارئم دﯚشدي
نيچه بارسام هفت تن لره غارئشدي
بولارتورور چئن پيوستي آتامئنگ
* * *
عالِم ايچره آدام غالماز آت گِزِر
بوسئرلاردان جاهان خالقي يات گِزِر
جايي جنّت ايچره گؤكده شاد گِزِر
يرده خُوشواغت ياتور پوستي آتامئنگ
* * *
ماغتئم غولي گيزلي سئرئنگ بارايچده
كأميل تاپسانگ قئل غوللوغئن سرريشته
محشرﮔﯚني البته گيرِر بهيشته
هركيم چئن دان بُولسا دُوستي آتامئنگ
قالب شعري :غُوشوق
تعداد بند : هفت بند
وزن :يازده هجايي
قافيه سالم : توسدي ،پوستي ،دوستي
قافيه ناسالم : كسدي ،دستي ،اوستي ،قاصدي ،پيوستي
رديف :آتامئنگ
نوع شعر:مرثيه .دررثاي پدر واستادخود دولت محمدآزادي سروده است.
تقطيع وزن هجايي : 4. 4. 3
/ آلتمئش بأشدا / ناوروزﮔﯚني / لويئلي /
/ توردي آجال / يُولون توسدي / آتامئنگ
ترتيب قوافي:
آ . ب . آ . ب
آ . آ . آ . ب
تركيبات بديع :
توردي آجال ، عؤﻤﯚرطانابي ، كؤنگول غُويماق ،
آغئردؤولت ،گيزلي سئر ،اسكي شال
آرايه هاي ادبي:
تضاد . / ﮔﯚنديز،گيجه / منكر،مخلص / آخئرات اؤي ،دﯚنيا/ آدام ،آت/
مراعات نظير: ناوروزﮔﯚني،لويئلي/ آغئردؤولت ،جاهان عشرتي/ دﯚنيا،عؤﻤﯚر/ملك ،جن /
لغات دشوار
لو : تركي ،نهنگ ،اژدها
لويئلي : تركي ،بالئق يئل – سال نهنگ ،سال ماهي- سال پنجم از سال هاي تقويم دوازده حيواني تركي.
توسدي : تركي ،تلفظ قديم كلمه توتدي .جابجايي واج / س / به / ت/ به معني ،گرفتن ،سدكردن ،مانع شدن .
اسكي : تركي ،قديم ،كهنه
گيزلي : تركي، مخفي ،پنهان
غوللوق : تركي ،خدمت
نقبا: عربي . جمع نقيب . انهايي هستند كه برضمائر مردم مطلعندوآنها سيصدنفرند.
معين ج 4 ص 4783
نجبا : عربي .جمع نجيب .چهل تن اندكه اموربندگان واصلاح حال وكارآنان رابعهده دارند.
همانجا ص 4676
ابدال : عربي جمع بدل ،بديل .عده أي معلوم ازصلحا وخاصان خدا كه گويند هيچگاه زمين ازانان خالي نباشدوجهان بديشان برپاست وآنگاه كه يكي ازآنان بميردخداي تعالي ديگري رابجاي اوبرانگيزدتاآن شماركه بقولي هفت و بقولي هفتاداست همواره كامل ماند.طبقه پنجم ازطبقات دهگانه متصوفه،هفت مرد،هفت تنان .
همانجا ج 1 ص 120
بيان شعر« آتامئنگ »
گفتيم كه شعر ازنوع مرثيه بوده ودررثاي «دولت محمدآزادي» پدر واستاد مختومقلي سروده شده است . مختومقلي دراشعارديگري نيزدرباره پدرسخن گفته است .درهمه اين اشعار،مختومقلي پدر رادردرجه اول استادومعلم خودمعرفي مي كند:
دُوغاقئلسام جبروجفااكثردور
عئلم اؤگره دن اوستادقئبلام پدردور .
ايضاً
بواؤلمك آيرئلماق غاليبدوراؤنگدن
پدربيزه ميراث غُويموش بودردي .
ودرجاي ديگردرباره تخلص « آزادي»پدر،معتقداست كه اين نام از سوي رسول الله بروي نهاده شده است :
رسول الله غُويموش آدين آزادي
آتام دولت محمدمّلا حاقي اﯚچون .
همينطورشاعريك مناظره شعري بين خودوپدرتحت عنوان « اوغلوم – آزاديم » سروده است .
امّاهيچيك ازاين اشعاربه اندازه شعر«آتامئنگ »شكـوه وعظمت جايگاه معنـوي دولت محمدآزادي رابه تصوير
نكشيده است .
مختومقلي دراين شعر،رثاي پدررابه توصيف جايگاه علمي ومعنوي وي تبديل مي كند.موضوع محوري درشعر،
بيان موقعّيت تقّدس گونه دولت محمدآزادي درجامعه است .
محشرﮔﯚني غايغي سئزگيرر بهيشته
هركيم چئن دان بُولسادوُستي آتامئنگ .
دراين بيت شاعربه دولت محمد آزادي ارزشي فراترازارزشهاي معمول انساني قائل شده است .اين تقدس واين
ارزش والاازكجا نشأت مي گيرد؟منبع آن كجا است ؟
نوقابادور اﯚﭽﻴﯚز اِرِن اوغراشدي
چهل تن ده آتاماناظارئم دﯚشدي
نيچه بارسم هفت تن لره غارئشدي
بولار تورور چئن پيوستي آتامئنگ .
ابيات فوق نشان مي دهدكه آن تقدس كبريايي،ناشي ازاتصال «آزادي» به منبع فيض الهـي است ،واين كه شاعرمقام «دولت محمدآزادي» رادرطبقات اولياء الله همچون ابدال ،نجباونقباقرارمي دهد.
براي توضيح بيشترساختارشعرراتحليل مي كنيم :
ساخت بيروني شعرازاجزاء ذيل تشكيل شده است :
الف : مطلع . شامل بند اول
ب : معرفي حيات اين جهاني (مادي ) سوژه شامل بندهاي دوم وسوم
ج : معرفي حيات آن جهاني (معنوي ) سوژه كه شامل سه بنداست :بندهاي چهارم ،پنجم وششم .
د: بند پاياني كه شامل يك بند است .بندهفتم با موضوع پيام نهايي .
حال به شرح ساخت دروني هر يك ازاجزاء فوق مي پردازيم :
الف : مطلع يا افتتاحيه شعركه شامل بند اول است .
شـاعردراين بندبا اظهاراين كه در شصت ساله گي اجـل راه رابرپـدربسته است .ضمن استفاده از بيان كنايي
براي تفهيم مرگ پدر درواقـع افتتاحيه شعـررابا طرح يك تضاد آغاز مي كند.تضادبين زندگي ومرگ واين كه
فيروزي نهايي با مرگ ونيستي جسم مادي است .
ب : شاعردربندهاي دوم وسوم كه به معرفي حيات اين جهاني(مادي)«آزادي» اختصاص داده است مفهوم تضادراازحـوزه عناصـرمرگ وزندگي به حوزه حيات اين جهاني پدرتعميم مي دهدوتضادبين آرمانگرايي ، آزادي ومظاهرمادي حيات اين جهاني رابه تصويرمي كشد.وي شرح مي دهدكه «آزادي» با پايبندي به آرمان هاي ديني خودهيچگاه درمقابل مظاهـروجلوه هاي رنگارنگ جهان مادي تن به تسليم نسپرد .شاعردر اين دوبندمظاهروجلوه هاي جهان مـادي همچون« آغئردؤولت»«جاهان عشرتي» و. . . را درمقايسه با«اسكي شال» ،« آخئرت اؤي » به عنوان عناصـر شعري درخدمت بيان اعتقادات آرماني«دولت محمدآزادي» بكارمي گيرد وبه كمك اين عناصر ،تضاد بين نظام ارزشي مادي ونظام ارزشي معنوي رابه زيبايي به تصوير مي كشد.
به اقتضاي ايده حاكم ،عناصر مورد استفاده دراين بخش نيز عناصري ميراوناپايدار هستند .همچون اسكي شال ، آغئر دؤولت ، جاهان عشرتي و. . .
ج : شـاعر پس ازمعـرفي حيات اين جهاني پدر،بطور منطقي به زندگي آن جهاني پدر مي پردازد ويك رابطه
طبيعي وقانونمند بين سلوك معنوي اين جهاني آزادي وجايگاه ومرتبه قدسي ايشان درملكوت اعلاءرابه تصويرمي كشد. شــاعر دراين قسمت از ساختارشعر دربندهاي چهارم ،پنجم وششم به تشريح مقام معنوي آزادي درميان اولياء الله مي پردازد وجان شيفته اوراشاد ومسرور دربهشت برين مي بيند.
به تناسب ايده جاري ،عناصر مورد استفاده دراين بخش عناصري ناميرا وجاودانه اند مثل : ابدال ، نجبا، نقبا،
بهشت .به بياني ديگر عنصر اساسي ومحوري دراين بخش جاودانه گي وناميرايي معنويت است .
د : شاعر دربنداختتاميه شعرجان كلام رادردوبيت بيان مي كند:
1- برخود هشدارمي دهد حال كه راهبرمعنوي (آزادي) به ديارباقي بارسفربسته است درجستجوي راهبروپيري ديگر باشدوكمر به خدمت اوبندد.
2- به تاكيد گواهي مي دهدكه انكس كه حقيقتا ًدوستي پدر(دولت محمدآزادي)رابرگزيندهر آينه روزمحشرجايش دربهشت برين خواهد بود.
ودرپايان دواشاره :
الف : مختومقلي دراين شعررابطه خود با«دولت محمدآزادي» را از«پدري وفرزندي» به «مريد ومرادي» ارتقاء مي دهد وساخت مضموني شعررامبتني براين ايده تنظيم مي كند.
ب : وديگراينكه اجزاء متشكله شعر( هفت بند)رابه تناسب وزن موضوعي به ترتيب ذيل سازه بندي مي كند:
1- براي مقدمه وافتتاحيه شعر يك بند
2- براي معرفي حيات اين جهاني پدربه تناسب اهميت ،دو بند
3- براي معرفي حيات آن جهاني پدر به تناسب اهميت محوري سه بند
4- براي پيام پاياني نيز يك بند.
مختصري درباره سالشمار دوازده حيواني تركان
تاريخچه به نقل از«ديوان لغات ترك » :
يكي ازخاقانان ترك اراده كرد كه تاريخ يكي ازنبـردها ي سال ها پيش ازخود را بداند. درتعيين تاريخ وقوع آن نبردمورخان به اشتباه افتادند.ازاين روخاقـان دراين كاربا مردم خود مشورت كردودركنگره أي گفت «همانگونه كه مادرتعيين اين تاريخ سهو كرديم پس ازما نيزآينـدگان دراشتباه خواهند بود. پس بهتراست كه ما اكنون به شمار برج هاي دوازده گانه ي آسمان وماه هاي دوازده گانه ، سال هارانيـزبه همين ترتيب نامگذاري كنيم وتقويم خودراباسپري شدن اين سال هابه نظام آوريم واين چونان يادگاري جاودانه درميان ما بماند».
مردم از اين پيشنهادخاقـان استقبال كردندوآن راپذيرفتند پس آنگاه خاقـان به شكار بيرون آمد وفرمان دادكه حيوانات وحشي رابه سوي رودخانه «ايلاسو» روان سازند.وآن رودي بزرگ است .مردم حيوانات را وادار ساختندكه به سوي آن آب درآيند.چندي ازحيوانات راشكاركردندوگروهي نيزبه داخل آب پريدند.دوازده گونه ازحيوانات از آب گذشتند.نام اين حيوانات هركدام به سالي نهاده مي شود.نخستين اين حيوانات سيچغان «موش » بود.چون او پيش ازهمه حيوانات ازآب گذشته بود. نخستين سال از آغاز گردش سال هارا « سئچغان يئلي » سال موش ناميدندوسپس نام حيواناتي راكه به ترتيب ازآب عبور كرده بودندبربازپسين سال ها نمودند.بدينگونه :
اود يئل سال گاو يوند يئل سال اسب
بارس يئل سال يوزپلنگ قُوي يئل سال گوسفند
تاويشغان يئل سال خرگوش بيجن يئل سال ميمون
نك يئل سال تمساح تقاغو يئل سال مرغ
ييلان يئل سال مار ايت يئل سال سگ
تُونگوز يئل سال خوك
چون به سال تونگوز « خوك » رسند برگردند ديگرباره ازسال سيچغان « موش » آغازكنند. تركان گويندكه درهريك ازاين سال هاحكمتي نهفته است .به آن تفأل مي كنند وآن رافرخنده ومبارك مي شمارند.مثلا وقتي سال گاوواردمي شدنبردها وقهرماني ها فزوني مي يافت .زيرا كه گاوان به هم فراوان شاخ زنند ودرستيـزند.درسال مرغ ،طعام فراوان گردد ، اما ميان مردمان تشويش ونگراني ا فتد و به هم ريزند. چنانكـه مرغ نيزبه دنبال جستجوي دان پيوسته خرده ريزه هارازيرورومي كندوبه هم مي ريزد.چون سال تمساح درآيد.باران هازيادشوندوفراواني رخ نمايد.زيراتمساح درآب زيست مي كند.هنگامي كه سال خوك درآيد،برف وسرما بيشترشودوآشوب پيدا آيد.بدينگونه تركان اعتقاددارندكه درهرسالي اتفاق خاصي رخ مي دهد.درميان تركان روزهاي هفته فاقدنام است .زيراكه هفته خودبااسلام شناخته شده است .امادرباره نام هاي ماه ها درشهرها،نام هاي عربي به كارمي رود.تركان كوچگروغيرمسلمان سال رابه چهاربخش تقسيم كرده اندوبه هركدام نامي داده اند.هرسه ماه ازآنهانامي داردكه با آن گذشت سال رامحاسبه مي كنند.
چنانكه بعداز ينگي گون= نوروزبه آغازبهار،« اوُغلاق آي» يعني ماه بزغاله ،سپس ، « اولوغ اوُغلاق آي » يعني ماه بزغاله بزرگ گويند.زيراآن درماه دوم بزرگ مي شود.پس ازآن اولوغ آي يعني ماه بزرگ گويند.زيراكه وسط تابستان شمرده مي شود وماهي پرنعمت است .حيوانات بزرگ مي شوند،شيرفراوان مي شود.
شيخ محسن فاني درشرحي كه درنسخه چاپي خودذيل شعر«آتامينگ »آورده ،سال هاي تركي رابه ترتيب ذيل نوشته است :
1- كسكو= سيچغان = سال موش 8- قُوي = قويون = سال گوسفند
2- اوت = اوكوز= سال گاو 9- بيجين = مايمون= سال ميمون
3- پارس =بارس = سال پلنگ 10- تاووق = طاووق = سال مرغ
4- تاووشقان = طاوشان= سال خرگوش 11- ايت = كوپك = سال سگ
5- لوي = سال اژدها 12- تُونغوز= طُوكوز = سال خوك
6- يئلان = سال مار
7- يوند = قيصراق = سال اسب
شيخ محسن فاني به نقل ازدانشمندي فرانسوي مي گويدتقويم سالشمار تركي علاوه بر اقوام ترك در ميان چيني ها،ژاپني ها وجميع اقوام ساكن درآسياي مركزي وشرقي عموميت يافته است .
مشاهده مي شودكه باگذشت قرون متمادي اسامي برخي حيوانات سال تغييراتي داشته است امااين تغييرات نيزاساسي نبوده است .بدين معني كه «سال اود» دريكي «گاو» ودرجايي «گاونر» معني شده است .ياجايجايي «لوي »نهنگ با«نك» تمساح و«باليق » ماهي كه به تعبيري هرسه جانورآبزي اند. وقس عليهذا.اماجالب است كه بعدازاين همه سال ترتيب تقدم تأخرآن هيچگونه تغييري نداشته است .
تقويم دوازده حيواني تركي درتقويم ايراني نيزبه دليل حضورتركان درقدرت حاكمه تاپايان حكومت قاجاريان كاربردرسمي داشت ومطبوعات دوره قاجاردرسر ستون هاي خودازتقويم تركي بهره مي برده اند.
درحال حاضردرميان اقوام ترك ساكن درايران بنظرمي رسد تنهاتركمن هاازاين تقويم استفاده مي كنند. تقويم دوازده حيواني رايج درميان تركمن هادر حال حاضرچنين است :
1- سئچان يئل =سال موش 7- آت (يئلقي )يئل = سال اسب
2- سئغئريئل =سال گاو 8- غُويون يئل =سال گوسفند
3- بارس يئل =سال پلنگ 9- بيجين يئل = سال ميمون
4- تاوشان يئل =سال خرگوش 10- تاووق يئل = سال مرغ
5- بالئق يئل = سال ماهي 11- ايت يئل = سال سگ
6- يئلان يئل = سال مار 12- دُونگنگوز(غاراكِييك)يئل = سال خوك
شاعران خوش قريحه تركمن براي يادگيري آسان اين تقويم شعرهايي سروده اندكه دونمونه تقديم مي شود:
يئل باشي سئچغان سئغئربارس وتاوشان لويئلان
يئلقي قُوي بيجين تاووق ايت دُونگوز بُولدي تمام
* * *
سئچان سئغئربارس وتاوشان
بالئق يئلان گليب غاوشان
يئلقي غُويون بيجين تاووق
ايت دُونگوز دورگليب يابشان
منابع :
1. ديوان لغات ترك كاشغري. محمودبن حسين كاشغري-ترجمه حسين محمدزاده صديق . نشر
اختر.چاپ اول 1384 ص 222
2. مخدومقلي ديواني .شيخ محسن فاني1340ه .ق استانبول ص 33
3. منظومه رونق الاسلام – تصحيح عبدالجبارآخوند نيك نهاد. ص 54
4. ديوان مختومقلي فراغي-متن انتقادي- تصحيح نورمحمد عاشورپور. انتشارات مختومقلي فراغي-
1388 صص 331-333
۵- فرهنگ معین - محمد معین- انتشارات امیر کبیر - چاپ هشتم ۱۳۷۱