فرهنگ ايراني برآمده از فرهنگ اقوام ايراني است و در امتداد فرهنگ هاي اقوام به پويايي نائل شده است . فرهنگ قومي تركمن نيز در بستر هزاره هاي پيشين رشد يافته و در تأسيس تمدن ايراني – اسلامي و در جهت استقلال و حفظ تماميت ارضي ايران نقش ارزنده اي ايفا نموده است .
تركمن ها در راستاي وفاق ملي و اعتلا بخشيدن به فرهنگ ايراني – اسلامي با ديگراقوام ايراني همراه و هم داستان بوده اند .زبان و ادبيات ، اعتقادات ديني و عرفاني ، شخصيت هاي ممتاز (مانند جارا… زمخشري ، بانو زمرد ملك ، شيخ محمد عبده ، مختومقلي فراغي و صدها شخصيت ديگر) ، هنرهاي بي نظير آن ها و … هر يك شاهدي بر موجوديت تاريخي آنهاست .
ايران گاهواره ي تمدن و داراي فرهنگي بس كهن است . تمدني كه قدمت آن به هزاران سال مي رسد . در ايجاد اين هويت تاريخي ، هر يك از اقوام ايراني به سهم خود ايفاي نقش نموده اند .
متأسفانه در بررسي منابع تاريخي شاهد كوششي نامبارك توسط استعمارگران و ايادي آن ها در كتمان واقعيات مي شويم . آن ها با تاريخ نگاري غلط به تفوق و برتري طلبي نژادي مهر تأييد زدند . آن ها در جهت يكسان سازي فرهنگي و ايجاد بحران هويت تلاش كردند . مسلمين را ترك و تازي ناميدند و مي خواستند به غلط اين طور القاء كنند كه تمدن ممتاز پيش از اسلام ، با ورود عرب و اسلام بر باد رفت و، وا پس ماندگي كنوني ايران و شرق ميانه ، حاصل حضور و ظهور اسلام است .
حاصل اين كوشش هاي ناميمون آن ها ، دشمني ناموجه و آشكاري است كه اينك مردم شرق ميانه را با وجود همكيشي قدرتمندشان به صورت عرب و عجم و … از يكديگر جدا كرده است . اما طبق رهنمود حكيمانه ي حضرت امام خميني (ره) : «دراسلام ، نژاد ، زبان ، قوميت و ناحيه مطرح نيست . تمام مسلمين چه اهل سنت و چه شيعي ، برادر و برابر و همه برخوردار از همه مزايا و حقوق اسلامي هستند … در اسلام كرد ، ترك ، فارس بلوچ ، تركمن و ... اين ها مطرح نيست . اسلام براي همه و جمهوري اسلامي حق همه گروه ها را با عدالت اسلامي ادا خواهد كرد » .
اساس و پايه ي فرهنگ و مدنيت هر قوم وملتي زبان آن قوم و ملت است و زبان تركمني نيز يكي از عناصر اصلي هويت تركمن هاست.
شاهكارهاي ديني ، ادبي و لغت نامه ها و … كه از نياكان پاك نهاد ما به ارث رسيده ، سطر به سطر گنج واژه هايي است كه از جويبار انديشه ي اسلامي آب خورده و سربلند قامت برافراشته و ثمر داده است .
لزوم آموزش زبان مادري به عنوان يكي از اصول اوليه و اساسي آموزشي ، توسط متخصصان علوم تربيتي و آموزشي مورد تأكيد قرار گرفته است .
خيلي از تركمن ها به آشنايي علمي و آكادميك با زبان مادري خود احساس نياز مي كنند و اين امر امكانات شايسته اي را جهت رفع اين نياز مي طلبد .
اهميت زبان با توجه به دو ضرب المثل اروپايي براي مردمان آن منطقه به قدري است كه آن ها مي گويند «هر كس زبان مادري خود را نداند يك وحشي است» ، اين يك ضرب المثل فرانسوي است ، اما روس ها مي گويند : «ندانستن زبان مادري غايت وحشيگري است» .
زبان نعمتي خداوندي و وسيله اي براي بيان افكار ، انديشه ها ، احساسات و عواطف انساني ، پيام رسان علوم و فنون و هنرهاست .
هر زباني حاصل گنجينه اي از فرهنگ و مدنيت است . در واقع با از بين رفتن هر زباني ، گنجينه ي فرهنگ و مدنيت انسان هايي كه به آن زبان تكلم مي كنند نيز از بين مي رود .
جايي كه با به خطر افتادن نسل يك گياه و يا نسل يك حيوان ، همه به تكاپو مي افتند و انجمن هاي بين المللي حفاظت از آن گياه و يا از آن حيوان تشكيل مي شود ، حفاظت از زبان ها و گنجينه هاي فرهنگ و مدنيت ، وظيفه اي خطيرتر و رسالت تك تك ماست .
تلاش مذبوحانه در راستاي يكسان سازي فرهنگي و تحقير برخي فرهنگ ها و برتر نشان دادن كاذب ديگري و ايجاد اختلاف بين آن ها و سياست «تفرقه بينداز و حكومت كن» در رژيم گذشته نمود بيشتري داشت و به بركت انقلاب شكوهمند اسلامي ايران تقريبا به زباله داني تاريخ پيوسته است .
اما متأسفانه در موارد نادري نيز برخي از نشخواركنندگان پس مانده هاي اين افكار مسموم از آن ها دنباله روي كرده و مي خواهند بين امت اسلامي آگاهانه و يا ناآگاهانه ايجاد شكاف نمايند كه خيال باطلي است . آن ها با اتكا به مباني نژاد گرايانه و غير انساني ديدگاه هاي خود ، در راستاي توهين و تحقير زبان و فرهنگ اقوام از هيچ كوششي فروگذار نيستند .
خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد (سوره روم آيه شريفه 22) : «از نشانه هاي خداوند تبارك و تعالي آفريدن آسمان ها و زمين و مختلف بودن زبان ها و رنگ هاي شماست و بدرستيكه در آن نشانه هايي براي دانايان است» طبق فرمايش خداوند عزوجل زبان ها نيز از نشانه هاي پروردگار يكتاست . اگر زبان ها از نشانه هاي پروردگار يكتاست ، تحقير نشانه هاي خداوند توسط اين به ظاهر فرهنگ دوستان چگونه قابل توجيه است ؟ مشيت الهي اين بود كه زبان ها مختلف باشند .
جامعه چون گلستان رنگارنگ است و شادابي آن بسته به رنگارنگي آن دارد و اگر يك رنگ بودن آن بر مبناي خواست و سليقه ي باغبان درست بود ، باغبان هستي خود به اين كار تواناتر بود .
در نتيجه ي القائات افكار مسموم تفرقه افكنان ، متأسفانه بي توجهي به زبان مادري در بين برخي كودكان اقوام مختلف و حتي در بين برخي دانشجويان نيز رواج يافته است . اين افراد دچار بحران هاي متعددي مي شوند كه متأسفانه بازتاب منفي آن متوجه جامعه مان است .
صاحبان افكار نژادپرستانه و غير انساني توجه به فرهنگ اقوام و تدريس و ترويج آن ها را تهديدي براي امنيت ملي به حساب مي آورند . حفظ آداب و رسوم ، فرهنگ ، زبان و تاريخ اقوام و حتي سهيم كردن آن ها در لايه هاي حاكميت و ايجاد فرصت هاي شايسته براي آن ها ، نه تنها امنيت ملي را تهديد نمي كند ، بلكه حق طبيعي و قانوني و انساني آن هاست و راهي است تا بدينوسيله غبار ساليان ستمشاهي از چهره ي زيباي شاهد آن هر چه بيشتر زدوده شود .
آن چه كه امنيت ملي را تهديد مي كند ، افكار بيمارگونه اي است كه فرهنگ و اقوام غيرفارسي را جولانگاه افكار مسموم خود قرار داده است .
آن ها با تكلم اقوام به زبان مادري خود و با تدريس و ترويج زبان آن ها مخالفت مي كنند ، در صورتيكه خداوند متعال با توجه به زبان اقوام (بلسان قومه)، پيامبري را مبعوث كرده است (سوره مباركه ابراهيم آيه 4) ، و زبان ها را وسيله ي ارتباطي بين خود و رسولش واقوام قرار داده است .
در كشورمان براي حفظ و گسترش زبان فارسي و پالايش آن از واژه هاي خارجي كلي انرژي و هزينه صرف مي شود وحتي از ماليات ترك زبانان و ساير اقوام به جاي آموزش زبان مادري آن ها ، كتاب هاي فارسي به ساير كشورها صادر مي شود و هر سال انواع و اقسام سمينارهاي ادبيات فارسي برگزار مي شود ، با اين وجود نه تنها هيچ صحبتي از تهديد و غيره در بين غيرفارس زبانان نمي شود ، بلكه بالعكس همه اقوام مشاركت مي كنند و زبان فارسي را همچون زبان مادري خود محترم شمرده و ارج مي نهند و آن را ميراث معنوي خود و از گنجينه هاي اين مرز و بوم به حساب مي آورند . بايد يادآور شويم كه مسئله امنيت ملي كشور عزيزمان دغدغه ي همه اقوام ايراني است و همين اقوام بودند كه در راه استقلال ، تماميت ارضي و امنيت ملي ايران از بدو طلوع انقلاب شكوهمند اسلامي و درطول جنگ تحميلي جان فشاني ها كرده و شهداي زيادي را تقديم اسلام و انقلاب كردند و لذا ، احترام به اقوام و زبان فرهنگ آن ها از شعائر جمهوري اسلامي ايران است و پايه هاي جامعه اسلامي مبتني بر كرامت و ارزش هاي والا و انساني ، ديگر پذيري ، تفاهم ، آزادي هاي فردي و اجتماعي ، جزو اصول و معيارهايي است كه جهان امروز همه بر آن تأكيد دارند .
چگونه است كه دانشكده هاي توركولوژي و رشته هاي وابسته به آن ، در اروپا و بعنوان مثال در كشور آلمان در دانشگاه هاي متعددي همچون دانشگاههاي بامبرگ ، گيسن ، گوتينكن ، هامبورگ ، ماينتس ، مونيخ ، برلين و … در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا ارائه مي شود و چگونه است كه جمعيت چند هزار نفري در كشورهاي اروپايي از امكانات فراواني برخوردارند و به زبان مادري خود تحصيل مي كنند ، اما صدها هزار تركمن نه تنها در پايتخت موطن خود (تهران) يك مدرسته ابتدايي به زبان مادري ندارند ، بلكه حتي در سراسر منطقه تركمن صحرا (مناطقي ازاستان گلستان و خراسان شمالي) نيز يك كودكستان به زبان تركمني وجود ندارد .
شاگرد كودكستاني نيز درست در مرحله ي آغازين برخورد فرهنگي خود ملزم به يادگيري زباني غير از زبان مادري خود است و بحران زباني از نخستين مرحله آموزشي و فرهنگي آغاز مي شود و تا بالاترين سطح تحصيلي ادامه پيدا مي كند . دفاع از زبان و ادبيات تركمني و زبان و ادبيات ساير اقوام محترم ايراني در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران يك «ارزش» است و جزو شعائر انقلاب و حرمت و احترام به مردم محسوب مي شود و ايجاد زبان و ادبيات اقوام به عنوان رشته دانشگاهي يك ضرورت است و مسلما فرهيختگان ما نسبت به ارزش هاي انقلاب بي تفاوت نيستند.
ما رجاي واثق داريم كه مسئله زبان و ادبيات اقوام و مليت هاي ايراني با توكل به خداوند متعال و با عنايت دولت آينده و اجراي اصول مترقي 15 و 19 قانون اساسي و با مشاركت و همكاري نزديك كليه ي كساني كه تساوي حقوقي ، همزيستي مسالمت آميز و وحدت واقعي و پوياي مردم ايران را ضرورت حياتي پيشرفت و تعالي همه مردمان كشور خود مي دانند ، انشا ا… هر چه زودتر حل خواهد شد .
2. زبان تركمني و خانواده ي آن : زبان تركمني متعلق به خانواده زبان هاي اورال – آلتاي (اوراليك – آلتائيك)است .
نخستين تقسيم بندي زبانهاي اورال – آلتاي در نيمه اول قرن هجدهم يعني به سال 1730 ميلادي توسط
Ph.j.von Strahlenberg سوئدي انجام مي گيرد .
در اين زمينه همينطور مي توان از تحقيقات N.Schott(1849 . م) و M.A.Castren (1852 – 1813) نام برد .
Castren را بنيانگذار فيلولژي اورال – آلتاي به حساب مي آورند . در اواسط قرن نوزدهم و در سايه ي تحقيقات
Schott و Castren ، نظريه تقسيم زبان هاي اورال – آلتاي به دو گروه زبانهاي اورال (چود) و آلتاي (تاتار) قطعيت مي يابد .
زبان هاي اين خانواده همينطور تحت نام زبانهاي «اسكيتيك» (1910 – Leibniz) ، زبان هاي «فلات آسياي ميانه» (1806 – J.CH.Adelung) ،زبان هاي «فين – تاتار» (1849 – W.Schott) و گاهي نيز زبانهاي «اگرو – آلتاي» مورد تحقيق قرار گرفته اند .
3. زبان هاي آلتايي : در سايه تحقيقات و بررسي هاي رو به رشد يك صد ساله زبان و ادبيات و فولكلور و ابزار فرهنگي گوناگون مردم ترك ، تونگقوز ، مغول (همينطور ژاپن وكره) ، يكي از شاخه هاي علم و دانش يعني Altayistik پا به عرصه حيات مي گذارد .
زبان شناسي تطبيقي آلتايي با G.J.Ramstedt شروع مي شود . Ramstedt در اين زمينه كتاب و مقالات متعددي تأليف و منتشر مي كند . بر اساس ديدگاه اين دانشمند ، زبانهاي آلتايي ريشه واحدي دارند .بعد از وفات Ramstedt ، شاگردان و طرفدارانش از جمله P.Aalto و N.Poppe تحقيقات در زمينه زبانهاي اورال و آلتايي را ادامه مي دهند .
P.Alto بعد از وفات Ramstedtبه مهمترين اثر او بنام «در آمدي بر زبانهاي آلتايي» را به چاپ مي رساند .
N.Poppe (شاگرد ديگر Ramstedt) يكي از فعال ترين محققان در زمينه زبانهاي آلتايي بوده است و به سال 1960 ميلادي كتاب «گرامر مقايسه اي زبانهاي آلتايي » را منتشر مي كند . N.Poppe اين نظر را نمايندگي مي كند كه شباهتهاي فونتيكي و ساختواژي بين زبانهاي آلتايي محصول تصادف و عاريه نبوده بلكه دلايلي در اثبات خويشاوندي تاريخي اين زبانها به حساب مي آيند . همينطور G.Y.Ramstedt و K.Menges و O.Pritsak از نظريه خويشاوندي زبانهاي آلتايي حمايت مي كنند و از دانشمندان و زبانشناسان شوروي مي توان از A.Baskakov و Iltiç و Svitiç و Sunik به عنوان حاميان نظريه خويشاوندي زبانهاي آلتايي نام برد .
4. زبان هايي كه متعلق به خانواده زباني «آلتايي» هستند كدامند ؟ با در نظر گرفتن تقسيمات Schott و Castren و Ramstedt و N.Poppeو ديگران مي توان زبانهاي ترك (از جمله تركمني و آذري و …) ، مغولي ، مانچو ، تونگقوز را جزو زبانهاي آلتايي به حساب آورد . بعضي از زبانشناسان ، زبانهاي «ژاپني و كره اي» را نيز جزو خانواده زبانهاي آلتايي به حساب مي آورند .
در زمره دانشمنداني كه سعي داشتند ژاپني را نيز در شمار زبانهاي خانواده آلتايي به حساب آورند مي توان از J.V.Klaproth (1823) و Ph.F.Siebold (1832) و L.D.Rosny (1856) و J.Hoffmann (1867) .
H.Winkler (1902) و Pröhle (1917) و A.M.Podnigev (1900) و G.J.Ramstedt (1924) نام برد .
در ميان دانشمنداني كه زبان كره اي را در شمار زبانهاي خانواده آلتايي به حساب مي آورند ، مي توان ازE.D.Polivanov (1923) و N.Poppe و P.Alto نام برد و اين دانشمندان در آثارشان علاوه بر عناصر لغوي مشترك بين تركي و كره اي به بعضي از تشابهات دستوري ميان اين دو زبان نيز اشاره مي كنند .
5. زبان هاي اورال :
زبان هاي اورال به چهار گروه «يوكاگير» ، «اسكيمو آله ئوت» ، «سامويد» و «فين – اوغور» تقسيم مي شود .
• زبان هاي گروه«فين» (فنلاند) عبارتند از :
1.زبان كارل (در كارليا) 2. زبان فين (در فنلاند) 3. زبان ساآم (درغرب فنلاند و درمناطقي از نروژ) 4. زبان اودمورت (در اودمورت – تاتارستان ، باشقير دستان ، كيروو و در گورگي) 5. زبان ماري (اطراف رود ولگا) 6. زبان موردووا 7. زبان كومي – پرمييا ك
• زبان هاي گروه «اوغور» عبارتند از :
1. زبان مجاري (در مجارستان ) 2. زبان خانت – مان (زبان «خانت» ها و «مان» ها )
بايد اضافه كنيم كه زبان هاي «استوني» (در استونيا) و «لاپ» (در «لاپلند» سوئد) نيز در گروه زبان هاي اورال جاي مي گيرند .
6. زبان تركي : زبان تركي يكي از شاخه هاي رشد يافته خانواده زباني آلتايي است و داراي هفت دوره زباني است كه پرداختن به آنها از حوصله اين مقاله خارج است .
زبان ترکی که دارای گذشته و تاریخ است. محدوده جغرافیایی وسیعی را در بر می گیرد. در زمینه زبان ترکی (از نیمه اول قرن نوزدهم) تا کنون تحقیقات متعددی انجام یافته است و کتابها و مقالات گوناگونی توسط دانشمندان و زبان شناسان کشورهای مختلف به رشته تحریر در آمده است كه ما به علت وسعت موضوع و مطالب فقط به ذكر نام بعضي از آنها اكتفا مي كنيم . از ميان دانشمندان و زبانشناساني كه در اين زمينه فعاليت داشته اند مي توان از : J.C.Adelung (1806) و F.Adelung (بي تاريخ) و F.J.Von klaproth (1823) و I.N.Berezin (1848) و Radloff (1887/1882) و Vambery (1885) و Koatanoi (1894) و Aristov (1896) و Calain (1896) و Korş (1910) و Nemeth (1917) و Samoylaviç (1922) و باقر چوپان زاده (1941) و Rasonen (1949) و Malov (52 – 1951) و Baskakov (1952) و … نام برد .
ما در این قسمت به یکی از آخرین تقسیم بندی ها بر اساس تقسیم بندیRasonen و…)نظری کوتاه می افکنیم.
در این تقسیم بندی این زبان به6 گروه :
1)چواسی
2)یاقوتی
3)گروه شمال شرقی(شمال)
4)گروه شمال غربی(غربي(
5)گروه جنوب شرقی(شرقي)
6)گروه جنوب غربی(جنوبي)
تقسیم شده است. «ترکمنی»به گروه ششم یعنی گروه جنوب غربی یا اوغوزی تعلق دارد. به این گروه«تاغلی» نیز گفته می شود.
گروه اوغوزی خود به دو شاخه ترکی «اوغوز شرقی» و ترکی «اوغوز غربی» تقسیم می شود. «شاخه ی غربی» گروه اوغوزی را «ترکی ترکیه» و«ترکی آذری» و «شاخه شرقی» آنرا«ترکمنی» و«ترکی خراسانی»تشکیل می دهند.
7. بعضي از زبانهايي كه با زبان تركي مقايسه شده اند : در زمينه زبانشناسي تطبيقي تركي مي توان از مقايسه زبانهاي تونگقوزي – مانچويي – مغولي – كره اي – ژاپني – فنلاندي – مجاري – قفقازي – باسكي – تاميل – دراويد – هند و اروپايي – ايلامي – سومري و زبان سرخپوستان آتستك (آزتك) با تركي اشاره كرد .
در تطبيق زبانهاي مذكور با زبان تركي هم به مقايسه عناصر لغوي و هم به گرامر پرداخته شده است .

توضیح :مقاله ی فوق از سایت مجله ترکمنی میراث آنلاین اخذ گردید.