خلق ترکمن که یکی از ملیتهای برادر و با هم برابر وطن عزیز است، دارای پیشینه پربار، فرهنگ،   عنعنات و زبان ویژه است.
      با ژرف نگری به ویژه گیهای زبانی این خلق چنین استنباط میشود که زبان ترکمنی  از نگاه ریشه خود به خانواده زبانهای ترکی می پیوندد.  بنابران قبل از آنکه در مورد زبان ترکمنی و سپس انکشاف آن گفتگو کنیم، بی مورد نخواهد بود که تکامل زبان ترکمنی را با دید وسیعتر در امتداد زمانه ها مورد بررسی قرار دهیم:
       زبان ترکمنی، زبانی است که ملت ترکمن به طور عمده در نقاط شمال و شمال غرب کشور ما بدان تکلم میکنند، و نیز ترکمنی زبان اساسی و رسمی در جمهوری ترکمنستان میباشد. همینطور ترکمنهای ایران، ترکیه، عراق، سوریه و چین به این زبان با لهجه های متفاوت حرف میزنند.
      در زبانشناسی نظریه ای موجود است به نام «نظریه آلتای». مطابق این نظریه، تاریخ پیدایش زبانهای ترکی از دوره آلتای شروع میشود. بنابر نبودن اسناد کافی، زمان این دوره برای ما روشن نیست. اما بنابر نشان دادن گاهنامه ها و تجارب زبانشناسی معاصر گفته میتوانیم که زبان آلتای نخست به گروپ زبانهای کنگوس، منچور و ترک و مغول بخشبندی میگرددو گروپ زبانهای ترک و مغول به نوبه خود به زبانهای ترک و مغول جدا میگردد.
    در تاریخ تکامل زبان ترکی نخستین مرحله بنام «دوره هون» یاد میگردد که در فصل نخست در مورد قبیله هون و دولت آنها مفصلا بحث کردیم.
    هونها از سده سوم قبل از میلاد تا سده نهم میلادی به نامهای مختلف در اطراف دریای اورخون، آسیای مرکزی و حتی اروپا زندگی داشته و دولتهای نیرومندی را تشکیل داده بودند. بعدا در انکشاف زبان ترکی «مرحله قدیمی ترک» نقش قابل توجهی را ایفا نمود. در این دوره دولت خاقانی ترک بوجود امد. این دوره از سده ششم میلادی آغاز تا سده یازدهم را دربر میگیرد.(1)
     درسده های دهم و یازدهم میلادی (قرون 4 ـ 5 هجری) در حیات سیاسی، مادی و معنوی منطقه دگرگونی شگرفی بوجود امد. در این سده ها مردم آسیای مرکزی در ساحات مختلف مدنیت به موفقیت های چشمگیری دیت یافتند. در این دوره دامنه امپراتوری اعراب محدود شده و در نتیجه اوجگیری جنیش های آزادیخواهی و بوجود امدن نخستین دولتهای ملی در منطقه زراعت و صناعت و فرهنگ رشد یافت.با رونق تجارت داخلی و خارجی و علایق فرهنگی مردمان مختلف، سرزمین آسیای مرکزی به مرکز مهم دانش و تمدن مبدل گردید. سده های مذکور از نگاه رشد زبان و ادبیات خلقهای منطقه نیز از دوره های بس درخشان بشمار می آید. از سده های نخستین این دوره آثار زیادی به زبان ترکی باقی نمانده اما کتیبه چندی بنامهای کول تگین و بیلکه قاآن، تونیوکوک، اونگین، کولیچور، مایون و ارق از دست حوادث روزگار در امان مانده و تا روزگار ما رسیده است.اما از سده های اخیر این دوره به ویژه در سده های دهم و یازدهم که سلاله «قره خانی» به قدرت میرسد و آنها در ساحه ماوراالنهر و ترکستان چین تسلط می یابند، زبان ادبی ترکی تشکل میپذیرد و آثاری به همین زبان از سوی برخی از دانشمندان و نویسندگان و شعرا به زبان مادری شان تالیف میگردد. زبان ادبی مذکور ویژگیهای زبان های قارلوق، اویغور، قبچاق و اوغوز را دربر داشت. در این زبان کتاب های باارزشی چونک«قوتدغوبیلیک»، عتبه الحقایق»، « دیوان اللغات الترک»،« دیوان حکمت»، «اوغوزنامه» و «قصص الانبیا» وغیره بوجود آمد.( 2)
    برخی از پژوهندگان، پیوند قبایل متعدد ترکمنهای کنونی را ه جمعیتی میرسانند که در قدیم بنام « اوغوزها» یاد میشوند. «اوغوزخان» نخستین جد ترکمنها پسر قره خان و داماد و برادرزاده اورخان است که شش پسر داشت و در طول سده ها قبایل (24) گانه اوغوزها از آنها بوجود آمده اند. نام «اوغوز» بحیث نام نسب در نوشته های کوک ترکها (توکیوها) (مربوط به قرن ششم میلادی) وجود دارد و این نام در منابع چینی به شکل «هوگوت» ذکر شده است. (3) به اساس کرونولوژی اوغوزها را به اوغوزهای باستانی، میانه و جدید طبقه بندی میکنند:
      1 ـ اوغوزهای قدیم: در سده های ششم و هفتم و هشتم میلادی در منطقه «اوتوکن» می زیستند و قسمت مهم و جزء دولت توکیوها (گوک ترکها) بودند. زان اوغوزهای قدیم ضمن بررسی سنگنوشته های «اورخون» ومتون اویغوری قدیم از طرف دانشمندان بررسی و تحلیل گردیده است.
    2 ـ اوغوز های میانه: اینها اوغوزهای مسلمان هستند، اینها را در قرن یازدهم میلادی دانشمند و زبانشناس محمود کاشغری بنام «ترکمنها» معرفی میکند. به اساس نوشته مذکور، اوغوزها به 22 دسته تقسیم میشدند، بدین ترتیب: قنیق (سلجوقیها از همین قبیله بودند )، بایندر، ایوا، قایغ (قراخانیها و غزنویها از همین قبیله بودند) سالور، افشار(نادر افشار از همین قبیله بود) بیگدلی، بوگدوز، بیات، یازیر، اینور، قره اویلوک، الکه اویلوک، اگدیر، اوره گیر، چوالدیر، چبنی، و چاروک.
    در قرن 17 میلادی ابوالعازی بهادرخان خیوه یی در «شجره ترکمه » و «شجره ترک» ضمن شرح حال قبایل اوغوز از 24 قبیله اوغوز ها نام برده است. زبان اوغوزهای میانه (سده های 11 ـ 15 میلادی ) و حتی قبل از ان در سده نهم و دهم میلادی از لهجه قیرقیزها تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیر متقابل بوده است.بطوریکه در آثار و متون خوارزم و آلتون اردو (قارلوق و قبچاق) مانند محبت نامه، نهج الفرادیس، و امثال آنها ویژگی لهجه اوغوزی دیده میشود.
    3 ـ اوغوزهای جدید: اجداد ترک زبانان آذربایجان، ترکیه و ترکمن ها را تشکیل می دهند و از قرن 13 میلادی به بعد یعنی بعد از مهاجرت به غرب و آمیزش با سایر ترکان (قبچاق و اویغور) و اهالی بومی، لهجه های آذربایجانی، ترکی اناتولی، و ترکمنی را بوجود آورده اند. (4)
      از ترکی اوغوزی جدید قبل از انشعاب به ترکی اناطولی، آذری و ترکمنی متن و نوشته ای در دست نیست. از این جهت مرحله ترکی اوغوزی جدید را باید مرحله آغاز ترکی سلجوقی و عثمانی و آذری و ترکمنی به حساب آورد. در فواصل سده های 13 ـ 15 میلادی لهجه های اخیر چندان تفاوتی باهم نداشته اند. طوریکه اثر مربوط به سده های 13 ـ 14 که به این لهجه ها نوشته شده از نظر تعلق به یکی از لهجه های سه گانه مورد اختلاف پژوهندگان است. مثلا منظومه «قصه یوسف» را که در سال 1230 میلادی وسیله شاعری بنام «علی الترکی» نگارش یافته، بعضیها مربوط به ترکی قدیمی آذربایجانی و برخی هم متعلق به  ترکمنی قدیم میدانند، ویا اینکه کتاب «محبت نامه» که در سال 1353 میلادی تالیف گردیده، زیادتر ویژگیهای زبانی قبایل اوغوز را و «تعشق نامه» اثر سید احمد بیشتر ویژگیهای زبان قبچاق را انعکاس میدهد. (5)
  به این ترتیب ه نظر برخی از دانشمندان کتاب «قصه یوسف» (قرن 13 میلادی) نخستین محصول ادبی زبان ترکمنی است، اما برخی از دانشمندان، از جمله زبانشناسان شوروی برعلاوه «قصه یوسف»، «دیوان حکمت» اثر خواجه احمد یسوی را (قرن 12 میلادی) نیز از جمله متون ترکمنی باستانی میدانند. (6)
   ترکی اوغوزی جدید را اید به دو گروه شرقی و غربی تقسیم کرد. از ترکی اوغوزی شرقی، ترکمنی قدیم و جدید بوجود آمده و از ترکی اوغوزی غربی، ترکی عثمانی، گاگاوز و ترکی آذربایجانی پیدا شده است. ترکی عثمانی در چند مرحله تاریخی سیر کرده که عبارتند از : سلجوقی، عثمانی قدیم، عثمانی میانه، عثمانی جدید و ترکی امروزی. افزون بر این ترکی بالکان، قبرس، سوریه، جنوب کریمیه جزء ترکی عثمانی است. همچنین ترکی آذربایجان، زنجان، ساوه، همدان، ترکی قشقایی، اینالو، بهارلو و ترکی سایر نقاط ایران به جز از ترکمنی و ترکی کرکوک (عراق) همه جزء ترکی اذری محسوب میشود. (7 )
زبانهای خانواده ترکی (اگر زبانهای چواش و یاقوت را استثنا قرار دهیم) از جهت گرامری، فونیتیک، و لکسییک آنقدر به هم نزدیک اند که نمایندگان هریک از زبانهای مذکور سخنان همدیگر را تا حدی فهمیده میتوانند. از همین سبب برخس زبانشناسان زبانهای ترکی، ترکمنی، اوزبکی، قزاقی، قیرغیزی، اویغوری، آذری، تاتاری، قره قلپاقی… وغیره را لهجه های مختلف زبان ترکی میدانند که این نظر شان مورد تأمل است. باید در این مورد با استفاده از نظریات و دستاورد های زبانشناسی معاصر تحقیقاتی را انجام داد.
به هر حال در مورد بخشبندی ریشه ای زبان های ترکی میان دانشمندان و زبانشناسان اختلافاتی به نظر میرسد. برخی از زبانشناسان، زبان های ترکی را ا درنظر گرفتن محیط جغرافیایی بخشبندی نموده اند. از جمله این دانشمندان رادلوف، زانهای ترکی را ه چهر گروپ ذیل تقسیم می نماید:
   1 ـ گروپ شرقی: به این گروپ زبانهای ترکی چولیم، قره گس، خه کس، شور، تووا، و زان ترکهای ینسی داخل میگردد.
   2 ـ گروپ غربی: که زانهای تاتار های ساییریا، قیرغیزی، قزاقی، باشقیری، تاتاری و قره قلپاقی تشکیل میشود.
   3  ـ گروپ آسیای میانه: که از زبانهای اوزبیکی و اویغوری متشکل است.
   4 ـ  گروپ جنوبی: زبانهای ترکمنی، آذری و ترکی استانبولی را دربر میگیرد. (8)
زبانشناس دیگر، سامایلویچ در بخشبندی زبان ترکی، ویژگیهای فونیتیکی را درنظر میگیرد. اما مشهورترین نظریه در مورد بخشبندی زبانهای ترکی، نظری است که دانشمند روس ن.ا. باسکاکوف با در نظر گرفتن خصوصیات اتنیک قبایل ترکی را ارایه میدارد. مطابق این نظر، باسکاکوف زبانهای ترکی را به گروپ های ذیل تقسیم منماید:
     1 ـ گروپ زبانهای بلغاری: زان معاصر چوواش و زبان قدیم بلغار و خزر را دربر میگیرد.
     2 ـ گروپ زبانهای اوغوزی:
الف) زبان ترکمنی ترکمنستان، افغانستان، ایران.
ب‌)       زبان تروخمنی : زبان ترکمنهای باشنده قفقاز شمالی و استراوپول.
3 ـ گروپ زبان های قچاق: زبان قره یی (اقوام قره یی جمهوری لیتوانیا و اوکراین جنوبی و کریمیه به این زبان تکلم مینمایند)، زبان قومیقی، زبان قره غویی، زبان قریم، زبان تاتاری، زبان اشقری، زبان قزاقی و زبان قره قالپاقی.
4 ـ گروپ زبانهای اوزیکی ـ اویغوری: زبان اوزبیک های اوزبیکستان، افغانستان، اویغورهای روسیه و چین و غیره.
5 ـ گروپ زبانهای اوغیزی که شامل زبانهای تووایی، زبان تافلر، یا کرگس و زبان یاقوتی میشود.
6 ـ گروپ زبانهای خه کس، سار، چولیم و لهجه های شمالی زبان آلتای را دربر میگیرد.
7 ـ گروپ زبانهای قرغیز ـ قبچاقی : دربر گیرنده زبان قیرغیزی و زبان آلتای میباشد. (9)
            اما زبان ترکمنی، طوری که در بالا نیز در بخشبندی باسکاکوف آمد، به گروپ اوغوزی زبانهای ترک منسوب بوده و در زمینه قبایل غربی اوغوزی به میان آمده و در جریان ترقیات خود برخی از ویژگیهای گروپ زبان قبچاق را پذیرفته است.(10)
        طوری که در بخشبندی باسکاکوف دیدیم، دانشمند موصوف در گروپ زبانهای اوغوزی تنها زبانهای ترکمنی و تروخمنی (به نظر نگارنده هردو یک زبان واحد است) را آورده است. در حالی که زبانهای آذری  و ترکی استانبولی نیز به همین گروپ داخل میشوند.
            هرچند طبقه بندی شجروی لهجه های اوغوز به معنی کامل آن به نسبت وجود نقایص در مآخذ تاریخی تا اندازه ای دشوار است، با آنهم از نظر تاریخی طبقه بندی داخلی و اثرپذیری، آنرا از لهجه های دیگر می توان مشخص نمود. حین تثبیت حدود زبان اوغوزی از نظر زمان و مکان، با درنظرداشت زبانهای ترکی عثمانی، آذری و ترکمنی بحیث اساس کار، مانند سایر خانواده های زبانها، چون خانواده هندواروپایی به یک سلسله اشکال و پیچیدگیها برمیخوریم. زیرا انتشار لهجه های این زبان نه به شکل شاخه ها، بلکه به شکل امواج صورت گرفته است. بنابران در زمان بوجود امدن خود در اثر تماس با لهجه های گروپ های دیگر باعث بوجود آمدن لهجه های گذرنده شده است. این لهجه ها خارج از گروپ زانها نخست مربوط به گروپ جنوب شرقی یعنی قارلوقها و به درجه دوم مروط به گروپ شمال غرب یعنی قبچاقها میشود. به طور خاص اگر به گروپ اوغوز ـ قارلوق دیده شود، میان انان نزدیکیهای زیادی بچشم می خورد. از همین جا بوده که ترک شناس مشهور آلمان منگز (    mengz ) در سال 1959 این دو بخش را تحت نام مرکز و جنوب غرب یا لهجه های تورکوت با هم توحید نموده است. وی گروپهای اویغوری باستانی، قراخانی، خوارزمی، چغتایی، اوزبیکی و اویغوری جدید را بنام «تورکوت شرقی» و گروپ سلجوقی، عثمانی، آذری و ترکمنی را بنام «تورکوت غربی» نامیده است.(11)
        این نظر نیز موجوداست که زبان قبچاقی در دوره زبان اوغوزی میانه (سده های ده ـ یازدهم میلادی) زبان اوغوزی را تحت تاثیر خود قرار داده است. نظر به گفته زبانشناسان، گذار از زبان اوغوزی جدید به زبان قبچاقی به درجه نخست از طریق زبان ترکمنی و به درجه دوم از طریق زبان آذری صورت گرفته است. برعلاوه منگز زبان قیرغیزی را بحیث پلی میان «تورکوت شرقی» و گروپ التای میداند. طبقه بندی باسکاکوف در سال 1960 از نظر زبان اوغوزی منظره مشابهی را بدست میدهد. به اساس این بخشبندی گروپ اوغوزی خالص بخش غربی زبان ترکی و زبان گوک ترکی (توکیوها) با زبان اویغوری باستانی که گروپ «اویغور ـ اوغوز» هون شرقی را بوجود آورده است، نظر به قرابتی که با لهجه ها ی توبا و کره کاس دارند، از ان طریق به گروپ آلتای میپیوندد. اسکاکوف لهجه های اوغوزی اصلی را ه سه خش : «اوغوز ترکمن»، «اوغوز بلغار»، « اوغوز سلجوق» تقسیم میکند و زان قره خانی، خوارزمی و آلتون اردوی شرقی  و زان آلتون اردوی غری، چغتایی، اوزبیکی کلاسیک، اوزبیکی جدید، و اویغوری جدید را تحت عنوان «گروپ تحتانی قارلوق ـ اویغور» به گروپ قارلوق پیوند میدهد.(12)
        از این بخشبندی باسکاکوف برمی اید که لهجه های اوغوزی به درجه نخست با گروپ جنوب شرقی (قارلوق) و در درجه دوم با گروپ شمال شرقی (قبچاق) رابطه دارد. طبیعی است که این رابطه بناب مهاجرت ها و تماسها و آمیزشها صورت گرفته است. آنچه راکه بنام اوزبیکی باستانی (چغتایی) یعنی زبان دوره امیر تیمور و بعد از آن میدنند و آثار علیشیر نوایی، ظهیرالدین محمد بابر، مولانا لطفی و محمدصالح نمونه های برجسته آن است، در تشکل زبان ادبی ترکمنی، قزاقی، قره قالپاقی، اوزبیکی، و اویغوری جدید نقش مهمی را بازی کرده است.
  بدون آنکه در باره تاریخ آغاز زبان اوغوزی جدید که ترکمنی نیز شامل آن است به بحث بپردازیم، میتوانیم قرن (13) میلادی را نقطه آغاز زبان ترکمنی بدانیم. (13) بدین ترتیب، زبان اوغوزی جدید را شامل زبانهای ترکمنی باستانی، عثمانی باستانی، و زبان سلجوقی باید بدانیم. بنابران کتاب «قصه یوسف» اثر علی را میتوانیم نخستین محصول ادبی زبان ترکمنی بشمار آوریم.
   هرچند جدا ساختن زبان ترکمنی از گروپ زبانهای عثمانی ـ آذری کار درستی هم باشد، قرار دادن آن بدین شکل بهتر خواهد بود:
زبان اوغوزی جدید: سلجوقی، عثمانی، آذری، ترکمنی، این شکل خود ه دو خش تقسیم میگردد:
1 ـ زبان اوغوزی جدید شرقی: زبان ترکمنی باستانی و جدید.
2 ـ برخیها «دیوان حکمت» احمد یسوی را که در قرن سیزدهم میلاید سروده شده بحیث نخستین اثر زبان ترکمنی میشناسند.
2 ـ زبان اوغوزی جدید غربی:
الف) زبان سلجوقی، زبان عثمانی میانه و جدید، زبان ترکی ترکیه، زبان ترکی بالقان، زبان گاگاوز، زبان عثمانی کریمیه.
ب) زبان آذری استانی و جدید و اینالو و قشقایی.(14)
زبان ترکمنی در درازنای زمان نظر به محیط جغرافیایی، عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تفاوتهایی از نگاه فونیتیک، لکسیک و گراماتیک با دیگر زبانهای خواهر خود پیدا کرده است که ذیلا به بررسی آن میپردازیم:
 
1 ـ خصویت های فونیتیکی:
 
ـ   زبان های دیگر ترکی (21) کانسونینت و (8) واول دارند. در حالیکه زبان ترکمنی (21) کانسونینت و (9) واول دارد که در بین این واولها یک هماهنگی خاص دیده میشود.
ـ در بعضی حالات کسره (واول ) به «ی» (واول) تبدیل می شود. مثلا : در ترکی آذری و اناتولی گئجه (شب) و در ترکمنی گیجه.
ـ در زبان ترکمنی برخلاف زبانهای دیگر واول دراز و صدادار موجود بوده سبب تغییر معنی کلمه میشود، مثلا: اوت (واول کوتاه، علف)، و اوت (واول دراز، آتش) و یا: داش (کوتاه، به معنی دور)، و داش (واول دراز، به معنی سنگ).
ـ تغییر کانسونینت «ق» به «غ»، مثلا: قره ـ غره، قیز ت غیز.
ـ تغییر کانسونینت «ق» به «ه»، مثلا: قایسی ـ هایسی
ـ «ب» در اول بسیاری از واژه ها به «م» تبدیل میشود، مانند: بن ـ من، بونی ـ مونی و غیره.
ـ بعضا «گ» و «غ» به «و» تبدیل میشود: مثلا: اوگرنمک ـ اورنمک، سوغوق ـ سووق. و بعضا هم «گ» از بین رفته و سبب کشیدگی صدا شده است، مثلا: ده گیل ـ دأل.
ـ در زبان ترکمنی کانسونینت «و» واول قبلی خود را مدور میسازد، مثلا: مولانا ـ مولانا، وض ـ حووض، دوام ـ دووام. (15)
ـ در زبان ترکمنی افغانستان «خ» وجود ندارد و بجای آن اکثرا «ح» تلفظ میکنند، مثلا: خانم ـ حانم، در صورتیکه در ترکمنی ترکمنستان «ح» نیز «خ» تلفظ میشود، البته این حالت تأثیر زبان روسی خواهد بود.
ـ در زبان ترکمنی بجای «ف»، «پ» استعمال میکنند، مثلا: صفت ـ صپت.
ـ در ترکمنی کانسونینت ها را اکثرا به نوک زان استعمال میکنند مثلا: صالح ـ ثالخ، این خصوصت در زانهای ترکی و آذری نیز مشهود است.
 
2 ـ ویژگیهای دستوری:
 
ـ برای فعل متعدی به جای «ت» پسوند «ایز» بکار میرود. مثلا: بجای قورقوتماق (ترسانیدن) ـ قورقیزماق، اورکیتمک (رم دادن) ـ اورکیزمک.
ـ پسوندهای ملکی، مفعول صریح، مفعول به، مفعول عنه و مفعول فیه مانند آذری است، پسوند میانی گلندن صونرا (بعد از آمدن) عبارت از «ن» دان میباشد، یعنی مانند آذری است.
ـ قه و گه در آخر واژه ها باقی مانده : قیصقه (کوتاه) بجای قیصه و اینجگه بجای اینجه.
ـ در اول شخص جمع بجای «ریک»، «رس» می آید، مثلا بجای گلریک ـ گلرس، و در اول شخص مفرد بجای «ام» ـ رین می، می آید : بجای گلریم ـ گلرین.
ـ موجودیت «ن» در بعضی واژه ها، مانند: بیلن بجای بیله.
ـ واژه های مختوم به واول در حالت مفعولی مانند زبان اوزبیکی با پسوند «نی» ختم میگردد، در حالیکه در زبان ترکی و آذری با «یی» ختم میگردد، مانن: اوبانی، یوقارینی.
ضعیف شدن جذب و تحلیل کانسونینت و واول، مانند: باشقه، (دیگر) ـ باشغه. (15)
 
3 ـ از نظر لکسیک:
 
ـ بعضی واژه های اوغوزی قدیم هنوز در زبان ترکمنی رایج است، مانند: سوو(آب)، کوپ (زیاد)، قیین (مشکل، دشوار)، کلماتی مانند: چین (راست، حقیقت)، قایتارماق (تکرار کردن)، کم (ناقص)، هم از ترکی شرقی وارد شده است.
ـ کلماتی مانند: کابیر (بعضی)، اویتگه مه (تغییر)، یوقدیرما (تاثیر)، قتناشیق (ارتاط، مناسبت)، یالی (مانند) مخصوص ترکمنی است.
زبان ترکمنی از نگاه لکسیک به دو شیوه تقسیم میشود:
1 ـ ترکمنی خالص،  مانند: شیوه اقوام: یوموت، ارساری، تکه ، گوکلنگ، سالیر و ساریق.
2 ـ ترکمنی مخلوط، مانند: نوخور، أناولی، خضرلی، مانقیشلاق، بیات، چاندیر، چقیش، خط، آراباچی.
در شیوه اخیر تاثیر زبان اوزبیکی زیاد بوده و افعال مانند زبان اوزبیکی صرف میشود، مثلا به جای آلارن ـ آله من، به شیوه خضرلی و ه مانقیشلاق «آلامن» و به شیوه نوخور «آلامان» گفته میشود.
در قفقاز شمالی در منطقه استراوپول لهجه تروخمنی در میان ترکمنان آن منطقه رایج است که با لهجه ترکمنی کم و یش تفاوت دارد. تروخمنها در نیمه دوم قرن 17 میلادی از ترکمنستان کنونی به هشتراخان مهاجرت کرده اند.
 
ماخذ و منابع :
 
1. عبدالرحمانوف و رستموف. زبان قدیمی ترکی. تاشکنت ، 1982 ، ص 3.
2. عبدالرحمانوف و شکوروف. گرامر تاریخی زبان اوزبیکی. تاشکنت، 1963، ص 19.
3. راعی ، قیام الدین. تاریخچه زبان ترکمنی. سالنامه افغانستان، شماره 45 ـ 46، کابل، 1358، ص1079.
4. جواد هیئت . سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی. ص272.
5. عبدالرحمانوف و شکوروف، گرامر تاریخی زبان اوزبیکی، ص 19.
6. راعی ، قیام الدین. تاریخچه زبان ترکمنی. ص 1082.
7. جواد هیئت. ص 275.
8. صادقوف و عبدالعزیزوف. مقدمه زبانشناسی. تاشکنت، 1981. ص 199.
9. باسکاکوف. ن. ا. گرامر زبان ترکمنی، عشق آباد، ص 9.
10. راعی.قیام الدین، ص1081.
11. ایضا ، ص1082.
12. ایضا، ص 1082.
13. ایضا، ص 1083.
14.جواد هیئت ، سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی. ص 286.

محمد صالح راسخ ییلدرم


منبع:www.jayhon.com