عدالت اجتماعي در جغرافيا نوشته ی: دکتر ابراهیم کلته
-برخورد اكولوژيك : ادامه ي مباحث مكتب اكولوژي شهري شيكاگو و تاكيد بر تحليل حوزه هاي اجتماعي و اكولوژي تطبيقي شهرها
- اقتصاد جديد شهري: در نگرش اقتصاد جديد شهري، شهر به صورت متوازن ، يك هسته اي و بدون توجه به سياست بخش عمومي و عملكردهاي اقتصاد آزاد و قيمت ها در مساله ي ساختمان و بهاي زمين مطالعه مي شود.
- برخورد رفتاري : در اينجا تاكيد بر رفتار فردي در محيط شهري بيش از رفتار گروهي است و به تحليل رفتاري در تصميمات فردي ، تصميم گيري و تاثيرات آن در فضاي شهري توجه مي شود.
در موج دوم نيز كه در طي دهه ي 70 مورد توجه قرار گرفت مباحث زير مورد تاكيد است
- مكتب نئو وبري: اين مكتب به طور گسترده از نظريات ماكس وبر تاثير پذيرفته است و در آن به عامل فرهنگ بيش از عامل اقتصاد اعتبار علمي قايل مي شوند.
- برخورد انسان گرايي: در مكتب انسان گرايي بر سازمان تامين اجتماعي ، بيش از سازمان فضايي تاكيد مي شود. در جغرافياي انسان گرا ، 3 مكتب پديدار شناسي، اگزيستا نسيا ليسم و ايده آليسم ، آثار و نوشته هاي تحقيقي فراواني ارايه كرده اند.
- برخورد نئو ماركسيستي: در دهه ي 1970 به دليل ظهور مسايل گوناگون در اوضاع اجتماعي-اقتصادي كشورهاي سرمايه داري توسعه يافته، برخي از جغرافيدانان هنگام مطالعه ي جغرافياي شهري به ديدگاه نئو ماركسيستي توجه نموده و شهرهاي سرمايه داري را با توجه به قوانين شيوه هاي توليد سرمايه داري بررسي كرده اند. (شكويي:1373، ص 14-13)
در طي يكي دو دهه ي اخير جهاني شدن و مسايل زيست محيطي دو دغدغه ي اصلي جغرافيدانان بوده است چرا كه اين دو مقوله تاثيرات فراواني را بر عرصه هاي زيست انسان به ويژه شهرها گذارده اند. از اين رو چهار محور زير كه در تابعيت كاملي از دو مقوله ي فوق مي باشند، به عنوان محورهاي مطالعات جغرافياي شهري مورد توجه قرار گرفتند .
1- محور زيست محيطي: در طي دهه هاي اخير، مشكلات زيست محيطي فراواني از جمله
آلودگي هاي هوا، آب، آلودگي صوتي، زلزله ، سيل و نظاير آن در شهرها خود را نشان داده است. تخريب لايه هاي اوزون ، اثر گلخانه اي ، جنگل زدايي، بيابان زدايي، افزايش شديد جمعيت، كاهش منابع طبيعي ، افزايش ناراحتي هاي رواني و جسماني ناشي از شرايط نامساعد زيست محيطي ، شيوع بيماري هاي ناشناخته ، شور شدن خاكها، افزايش پسماند و پساب، تهديد گونه هاي گياهي و جانوري و خطر نابودي آنها، نابودي منابع ژنتيكي ، افزايش استفاده از سموم آفت كش و علف كش و مواردي نظير آن نيز از ساير مشكلات زيست محيطي جهان كنوني هستند.( مخدوم:1372، ص 6-5)
ندانم كاري در رابطه با نوع استفاده از سرزمين دست به دست مديريت غلط يا روش بهره برداري نادرست داده و استفاده ي غير منطقي انسان از سرزمين و انواع معضلات زيست محيطي را باعث گرديده است. لذا اين وضعيت باعث گرديد كه علماي برنامه ريزي و محيط زيست به فكر چاره جويي افتاده و روش هاي جديد برنامه ريزي منطبق با محيط زيست كه به نام آمايش سرزمين معروف گرديد را طراحي كردند و بموازات آن در جريان برنامه ريزي هاي توسعه به جاي ديدگاههاي قبلي توسعه از مفهوم جديدي از توسعه به نام توسعه ي پايدار صحبت به ميان آمد كه ديدگاه زيست محيطي يكي از اركان اصلي آن محسوب مي گردد.
گذشته از پيچيدگي هاي مباحث توسعه ي اقتصادي، يكي از بديهيات كه سنگ زير بناي مفهوم توسعه ي پايدار را تشكيل مي دهد، وابستگي بي چون و چراي انسان به طبيعت است. اگر مقدر است كه انسان با دست خود نابود نشود و توسعه ي پايدار به ارمغان آورد، از يك طرف بايد چگونگي و آهنگ بهره برداري ما از طبيعت با توان بازسازي و سرعت باز توليد آن متناسب باشد و از طرف ديگر بايد نوع و ميزان توليد ضايعات و آلوده سازي با توانايي جذب و هضم نظام هاي اكولوژيك هماهنگي داشته باشد. برنامه ريزان شهري به دليل نقش موثري كه در هدايت توسعه ي مراكز زيست و فعاليت ايفا مي كنند و نيز به دليل اساس پيدايش حرفه شان كه تامين منافع عمومي بوده است، نمي توانند از موج فعاليت براي دستيابي به توسعه ي پايدار بركنار باشند. برنامه ريزي شهري نمي تواند كارگزار ناپايداري توسعه ي بشر و ماموري معذور در تخريب آينده ي فرزندان و نوه هايمان باشد. امروزه بيشتر گروههاي حرفه اي، سازمان ها و اتحاديه هاي برنامه ريزان شهري جهان در اين ارتباط موضع گيري و تلاشي نوين كرده اند و اصول توسعه ي پايدار را اگر چه با تدابيري متفاوت در مقررات و تعهدات اخلاقي خود وارد كرده اند. در اين ارتباط اولويت هاي زير در پيش روي برنامه ريزان شهري قرار دارد.
- برنامه ريزي شهري بايد با هدف كاهش مصرف منابع طبيعي انجام گيرد. استفاده از گزينه هاي حفاظت از انرژي در ساختمان سازي و استفاده از تكنولوژي هاي دوستدار محيط از جمله ي اين موارد است.
- برنامه ريزي حمل و نقل بايد با هدف كاهش تعداد سفر، اولويت حمل و نقل عمومي و ترويج سفرهاي پياده و استفاده از دوچرخه باشد.
-اصل مكان يابي فعاليت ها با دسترسي كوتاهتر بايد بر تسهيل جابجايي ها تقدم داشته باشد.
- برنامه ريزان شهري بايد شهر را در متن منطقه اي زيست محيطي طراحي كنند كه منظومه اي از مراكز شهري و روستايي را با روابط متقابل و همبسته در بر گيرد.( صرافي:1375، ص 43-40)
- تعيين مناسب ترين محل استقرار براي هر يك از كاربري ها بطوريكه كمترين اثر سوء زيست محيطي داشته باشد.
- كاهش انتشار آلودگي هوا در شهرها از طريق به كار گيري تكنولوژي هاي پاكيزه و غير آلاينده و كاهش غلظت مواد آلاينده در محيط هاي شهري از طريق برنامه ريزي فيزيكي
- طراحي فضاهاي سبز كافي جهت پالايش آلودگي هاي هوا و همچنين رعايت همجواري كاربري ها جهت كاهش اثرات زيست محيطي
- كاهش آلودگي هاي صوتي از طريق طراحي مناسب ، استفاده از تكنولوژي آرام و طراحي ديوارهاي صوتي( بهرام سلطاني:1371، ص 194-176)
2- فضاي مجازي و شهر: تحولات جهشي فن آوري هاي ارتباطي- رايانه اي منجر به ايجاد
فضاي تازه اي در جهان شده است كه با حداقل نمودن محدوديت هاي زماني بر تنگناهاي جغرافيايي چيره شده است. به سخن ديگر فشرده سازي زمان و مكان در فضاي جريان ها چنان رخ داده است كه فضايي مجازي و تقريبا بدون زمان و مكان بوجود آمده است.
فضاي مجازي گفته شده كه فضايي الكترونيك و ديجيتال ( cyber space) است، اقتصاد جهاني جديدي پديد آورده است كه در آن رد و بدل كردن اطلاعات بر تبادل كالا برتري يافته و ارزش افزوده ي اصلي به فرايند اطلاعاتي و نه توليد كالا بستگي دارد. كل اقتصاد مالي و بخش هايي از خدمات كه بخش بالنده ي اقتصاد جهاني است، اقتصادي بي وزن است. يعني جابجايي بيشتر كالا را نمي طلبد بلكه با فشار دادن دكمه ي رايانه سرمايه هاي عظيمي در جهان در يك لحظه جابجا مي شود. مرزهاي فيزيكي در برابر امواج الكترونيك و ارتباطات لحظه اي مانعي جدي محسوب نمي شود. ( صرافي:1379، ص 165) در داخل فضاي ملي و حتي در داخل يك شهر نيز فضاي مجازي فوق تاثيرات فضايي خاص خود را داراست. ايجاد مراكز آموزشي و دانشگاههاي مجازي ، كاهش بسياري از فعاليت هاي يدي و فضاهاي فيزيكي ، كاهش سفرها و تغيير در كالبد شهر در بسياري از موارد از جمله آثار و تبعات اين نوع فضا مي باشد.
نياز به استفاده از نيروهاي متخصص به جاي استفاده از نيروي كار ساده، نياز به خطوط تلفن بيشتر،افزايش موسسات خدماتي رايانه اي و ساير بخش هاي ICT از جمله مواردي است كه در اين رويكرد مورد توجه است. امروزه شكاف ديجيتالي ايجاد شده به بسياري از نخبگان كشورهاي جنوب نيز اين امكان را مي دهد كه بتوانند با وجود سكونت در كشورهاي جنوب از دستاوردهاي جديد علمي و فني كشورهاي شمال بهره برده و حتي در اين راستا به توسعه ي كشورهاي جنوب مدد نمايند.( رسول رويسي :1381، ص 205-188)
3- جهاني شدن شهرها: برخي از دانشمندان معتقدند كه بسياري از نمودهاي جهاني شدن حتي از آغاز تاريخ بشر وجود داشته است و واژه جهاني بيش از چهار صد سال قدمت دارد، اما مفهوم جهاني شدن در ادبيات سياسي- اقتصادي جهان واژه اي نوظهور بوده و از حدود سال 1960 رواج عام يافته است (فصيحي:82، ص 144). برخلاف آنچه عموما تصور مي شود جهاني شدن پديده اي صرفا اقتصادي نيست بلكه تمام جنبه هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي زندگي بشر امروز را علاوه بر اقتصاد در بر مي گيرد. مارتين آلبرو جهاني شدن را به فرايندهايي كه بر اساس آن تمام مردم جهان در يك جامعه ي واحد و فراگير جهاني به هم مي پيوندند، تعريف مي كند. جهاني شدن شرايط تازه اي را به صورت عمومي و براي كل اقتصاد بين الملل پديد مي آورد. از اين رهگذر ، هر يك از كشورهاي جهان با توجه به قدرت و جايگاه اقتصادي خود در كل اين مجموعه سهم ( مثبت و منفي) خواهند برد. تاثير عمومي جهاني شدن اقتصاد را مي توان در افزايش رقابت ، وابستگي بيشتر اقتصاد كشورها، به چالش كشيدن دولت ها و گسترش تقسيم كار بين المللي خلاصه كرد (سيد نوراني:79، ص 160-158) جهاني شدن در عرصه هاي فرهنگي، اجتماعي ، اطلاعاتي و سياسي نيز تاثيرات زيادي بر كشورهاي مختلف جهان گذارده است. جهاني شدن موجب دگرگوني هاي ساختاري در شهرنشيني و شهرسازي جنوب شده و بيش از اين نيز خواهد شد. چنانچه دغدغه ي پايداري توسعه ي جنوب را داشته باشيم، بررسي جهاني شدن و پيامد هاي شهري آن ضروري است.
جهاني شدن جغرافياي ويژه اي دارد كه مناطق كلان شهري را به عنوان كانون توسعه ي خود گلچين مي كند و آنها را در شبكه اي جهاني يكپارچه مي سازد. اين كلان شهرها مركز اطلاعات، توليد انديشه و ستاد مديريت ( براي توليد و توزيع پراكنده در سطح جهان ) هستند و خدمات براي توليد كننده و خدمات مالي بيشترين نقش را در آنها دارد. اينگونه كلان شهرها مركز مديريت فرآيند توليد است نه آنكه مكان توليد باشد و در واقع توليد غير متمركز با متمركز شدن مديريت توليد همراه است.
فرايند جهاني شدن امكان القاء يا احراز كاركردهاي تازه اي براي شهرها و بطور مشخص براي كلان شهرها فراهم آورده است. اين كاركردها شهرها را به مركز فرماندهي بسيار متمركز و اتصال با اقتصاد جهاني، مكان كليدي براي تامين سرمايه و شركت هاي خدمات تخصصي سطح بالا، محيط نو آوري ها در صنايع پيشرو و بازار مهم عرضه ي محصولات و نوآوري مي نمايد.
پژوهش هاي بسيار طي دهه ي اخير درباره ي فرايند جهاني شده شهرها، بر مشكل آفريني اين پديده در كنار ايجاد فرصت هاي توسعه دلالت دارد. فضاي منتخب جهاني شدن در شهرها محدود و برخورداري از جهت كيفي آن منحصر به قشري كوچك است. دوگانگي اقتصاد جنوب تشديد شده و در گسترش دو سطحي شدن زندگي شهري تجلي مي يابد. فقر و بيكاري همراه با غنا و كارهاي پردرآمد رشد مي كند. حضور شركت هاي چند مليتي با نداشتن تعلق خاطر به بوم و عدم الزام به پاسخگويي محلي و ملي، باعث بهره كشي بي رحمانه از منابع طبيعي مي شود. رقابت سهمگيني بين شهرها در جذب سرمايه هاي سيال بين المللي در مي گيرد كه يكپارچگي منطقه اي و وحدت ملي را مخدوش مي كند. جهاني شدن در بعد فرهنگي در رابطه اي يك سويه به امريكايي شدن بيشتر شباهت پيدا كرده و از شكوفايي فرهنگ هاي بومي و كثرت گرايي جلوگيري مي نمايد و سرانجام كلان شهرهاي غوطه ور در اين فرايند به پايگاه هاي تاراج جهاني و حداكثر به جزاير نيك بختي در اقيانوس نگون بختي بدل مي شوند و باز هم مساله اساسي شهرنشيني جنوب ناپايداري توسعه ي آن خواهد بود.
جهاني شدن در بعضي كلان شهرهاي جهان ، چهره و روال ديگري را نيز به نمايش گذاشته است كه حاكي از قابليت هاي متضاد اين فرايند است. در اين روال، كلان شهر همچون پل ارتباطي ميان توسعه ي جهاني و توسعه ي ملي و منطقه اي دو سويه عمل نموده و انتشار عوامل توسعه آفرين به ديگر نواحي كشور را پشتيباني مي كند. كلان شهر با مشاركت فعال در نظام جهاني و پاسداري از هويت فرهنگي اجتماعات خودي، راهگشاي همبستگي بين المللي (مصداق دهكده ي جهاني) به جاي وابستگي (مصداق مكان تاراج جهاني) مي شود. البته چنين روالي تا كنون اغلب براي كلان شهرهاي شمال و معدودي از كلان شهرهاي جنوب پيش آمده است .( صرافي:79، ص 166-164)
4- محور عدالت اجتماعي: يكي از اركان مهم ديگر در توسعه ي پايدار رعايت عدالت اجتماعي است. برنامه ريزان شهري براي ايجاد پايداري اجتماعي بايد به باز توزيع و عدالت اجتماعي توجه ويژه نمايند و تامين نيازهاي پايه ( غذا، سرپناه، آب زهكشي و دفع مواد زايد، تاسيسات بهداشتي و تسهيلات آموزشي) را سرلوحه ي كار خود قرار دهند( صرافي:75، ص 43)
در واقع هيچ توسعه اي بدون توجه به خصوصيات اجتماعي و توسعه ي انساني پايدار و هميشگي نيست لذا همانطوريكه امروزه توجه به جنبه هاي زيست محيطي توسعه در كنار توجه به شاخص هاي اقتصادي و رشد اقتصادي مورد توجه است، توجه به توسعه ي انساني و عدالت اجتماعي نيز از الزامات اساسي توسعه بوده و بدون توجه به آن توسعه ميسر نخواهد بود. در برنامه ريزي شهري بر مبناي عدالت اجتماعي با توجه به ميزان برخورداري از امكانات و خدمات شهري، توزيع متوازن امكانات و خدمات شهري، باز توزيع ارزش افزوده و رانت به ويژه رانت زمين، توزيع مديريت هاي شهري، نقش اقتصاد سياسي و مديريت كلان جامعه در برقراري عدالت اجتماعي ، فرصت هاي شغلي نابرابر ، تبعيض بين گروههاي اجتماعي، جنسيتي، سني، قومي و نظاير آن پرداخته مي شود .
اساسا نابرابري هاي شديد با توسعه ي شهرنشيني به شكل امروزي و بويژه پيدايش شهرهاي بزرگ ( متروپل ها) به شكل جدي بروز كرده و متعاقب آن تظاهرات فضايي آن خودنمايي كرد. اين امر در شهرهاي بزرگ كشورهاي در حال توسعه و پيراموني بويژه در شهرهاي كشورهاي نفت خيز نمود مشخص تري داشت. در كشورهاي توسعه يافته نيز اين امر بويژه بعد از اجراي سياست هاي تاچري در كشورهايي مانند انگلستان و امريكا خود را نشان داد( شكويي: 79، ص 507-42).
نابرابري هاي اجتماعي و لزوم نگرش به مساله از ديدگاه عدالت اجتماعي در عرصه هاي مسكن، شغل، وضعيت كودكان و زنان ، زمين، دسترسي به امكانات رفاهي ، فضاي سبز و نظاير آن در ارتباط با برخورداري ها و عدم برخورداري ها ، زمان دسترسي و ميزان استفاده از ارزش افزوده مطرح گرديد. اگر چه ممكن است بعضي از شاخص هاي ذكر شده ي فوق در بسياري از علوم ديگر نيز قابل بحث باشند ولي آنچه كه در اينجا مورد نظر ماست، عمدتا تظاهرات فضايي آنان مي باشد. لذا ابتدا وضعيت شاخص هاي فوق را مورد بررسي قرار داده و در نهايت اثرات آنها را در فضاهاي شهري مورد بررسي قرار مي دهيم.
ماخذ : عدالت اجتماعي و شهر ( نمونه : گنبد قابوس)، رساله دكتراي ابراهيم كلته(بهار 1384)
منبع:www.ekalteh,blogfa.com
- اقتصاد جديد شهري: در نگرش اقتصاد جديد شهري، شهر به صورت متوازن ، يك هسته اي و بدون توجه به سياست بخش عمومي و عملكردهاي اقتصاد آزاد و قيمت ها در مساله ي ساختمان و بهاي زمين مطالعه مي شود.
- برخورد رفتاري : در اينجا تاكيد بر رفتار فردي در محيط شهري بيش از رفتار گروهي است و به تحليل رفتاري در تصميمات فردي ، تصميم گيري و تاثيرات آن در فضاي شهري توجه مي شود.
در موج دوم نيز كه در طي دهه ي 70 مورد توجه قرار گرفت مباحث زير مورد تاكيد است
- مكتب نئو وبري: اين مكتب به طور گسترده از نظريات ماكس وبر تاثير پذيرفته است و در آن به عامل فرهنگ بيش از عامل اقتصاد اعتبار علمي قايل مي شوند.
- برخورد انسان گرايي: در مكتب انسان گرايي بر سازمان تامين اجتماعي ، بيش از سازمان فضايي تاكيد مي شود. در جغرافياي انسان گرا ، 3 مكتب پديدار شناسي، اگزيستا نسيا ليسم و ايده آليسم ، آثار و نوشته هاي تحقيقي فراواني ارايه كرده اند.
- برخورد نئو ماركسيستي: در دهه ي 1970 به دليل ظهور مسايل گوناگون در اوضاع اجتماعي-اقتصادي كشورهاي سرمايه داري توسعه يافته، برخي از جغرافيدانان هنگام مطالعه ي جغرافياي شهري به ديدگاه نئو ماركسيستي توجه نموده و شهرهاي سرمايه داري را با توجه به قوانين شيوه هاي توليد سرمايه داري بررسي كرده اند. (شكويي:1373، ص 14-13)
در طي يكي دو دهه ي اخير جهاني شدن و مسايل زيست محيطي دو دغدغه ي اصلي جغرافيدانان بوده است چرا كه اين دو مقوله تاثيرات فراواني را بر عرصه هاي زيست انسان به ويژه شهرها گذارده اند. از اين رو چهار محور زير كه در تابعيت كاملي از دو مقوله ي فوق مي باشند، به عنوان محورهاي مطالعات جغرافياي شهري مورد توجه قرار گرفتند .
1- محور زيست محيطي: در طي دهه هاي اخير، مشكلات زيست محيطي فراواني از جمله
آلودگي هاي هوا، آب، آلودگي صوتي، زلزله ، سيل و نظاير آن در شهرها خود را نشان داده است. تخريب لايه هاي اوزون ، اثر گلخانه اي ، جنگل زدايي، بيابان زدايي، افزايش شديد جمعيت، كاهش منابع طبيعي ، افزايش ناراحتي هاي رواني و جسماني ناشي از شرايط نامساعد زيست محيطي ، شيوع بيماري هاي ناشناخته ، شور شدن خاكها، افزايش پسماند و پساب، تهديد گونه هاي گياهي و جانوري و خطر نابودي آنها، نابودي منابع ژنتيكي ، افزايش استفاده از سموم آفت كش و علف كش و مواردي نظير آن نيز از ساير مشكلات زيست محيطي جهان كنوني هستند.( مخدوم:1372، ص 6-5)
ندانم كاري در رابطه با نوع استفاده از سرزمين دست به دست مديريت غلط يا روش بهره برداري نادرست داده و استفاده ي غير منطقي انسان از سرزمين و انواع معضلات زيست محيطي را باعث گرديده است. لذا اين وضعيت باعث گرديد كه علماي برنامه ريزي و محيط زيست به فكر چاره جويي افتاده و روش هاي جديد برنامه ريزي منطبق با محيط زيست كه به نام آمايش سرزمين معروف گرديد را طراحي كردند و بموازات آن در جريان برنامه ريزي هاي توسعه به جاي ديدگاههاي قبلي توسعه از مفهوم جديدي از توسعه به نام توسعه ي پايدار صحبت به ميان آمد كه ديدگاه زيست محيطي يكي از اركان اصلي آن محسوب مي گردد.
گذشته از پيچيدگي هاي مباحث توسعه ي اقتصادي، يكي از بديهيات كه سنگ زير بناي مفهوم توسعه ي پايدار را تشكيل مي دهد، وابستگي بي چون و چراي انسان به طبيعت است. اگر مقدر است كه انسان با دست خود نابود نشود و توسعه ي پايدار به ارمغان آورد، از يك طرف بايد چگونگي و آهنگ بهره برداري ما از طبيعت با توان بازسازي و سرعت باز توليد آن متناسب باشد و از طرف ديگر بايد نوع و ميزان توليد ضايعات و آلوده سازي با توانايي جذب و هضم نظام هاي اكولوژيك هماهنگي داشته باشد. برنامه ريزان شهري به دليل نقش موثري كه در هدايت توسعه ي مراكز زيست و فعاليت ايفا مي كنند و نيز به دليل اساس پيدايش حرفه شان كه تامين منافع عمومي بوده است، نمي توانند از موج فعاليت براي دستيابي به توسعه ي پايدار بركنار باشند. برنامه ريزي شهري نمي تواند كارگزار ناپايداري توسعه ي بشر و ماموري معذور در تخريب آينده ي فرزندان و نوه هايمان باشد. امروزه بيشتر گروههاي حرفه اي، سازمان ها و اتحاديه هاي برنامه ريزان شهري جهان در اين ارتباط موضع گيري و تلاشي نوين كرده اند و اصول توسعه ي پايدار را اگر چه با تدابيري متفاوت در مقررات و تعهدات اخلاقي خود وارد كرده اند. در اين ارتباط اولويت هاي زير در پيش روي برنامه ريزان شهري قرار دارد.
- برنامه ريزي شهري بايد با هدف كاهش مصرف منابع طبيعي انجام گيرد. استفاده از گزينه هاي حفاظت از انرژي در ساختمان سازي و استفاده از تكنولوژي هاي دوستدار محيط از جمله ي اين موارد است.
- برنامه ريزي حمل و نقل بايد با هدف كاهش تعداد سفر، اولويت حمل و نقل عمومي و ترويج سفرهاي پياده و استفاده از دوچرخه باشد.
-اصل مكان يابي فعاليت ها با دسترسي كوتاهتر بايد بر تسهيل جابجايي ها تقدم داشته باشد.
- برنامه ريزان شهري بايد شهر را در متن منطقه اي زيست محيطي طراحي كنند كه منظومه اي از مراكز شهري و روستايي را با روابط متقابل و همبسته در بر گيرد.( صرافي:1375، ص 43-40)
- تعيين مناسب ترين محل استقرار براي هر يك از كاربري ها بطوريكه كمترين اثر سوء زيست محيطي داشته باشد.
- كاهش انتشار آلودگي هوا در شهرها از طريق به كار گيري تكنولوژي هاي پاكيزه و غير آلاينده و كاهش غلظت مواد آلاينده در محيط هاي شهري از طريق برنامه ريزي فيزيكي
- طراحي فضاهاي سبز كافي جهت پالايش آلودگي هاي هوا و همچنين رعايت همجواري كاربري ها جهت كاهش اثرات زيست محيطي
- كاهش آلودگي هاي صوتي از طريق طراحي مناسب ، استفاده از تكنولوژي آرام و طراحي ديوارهاي صوتي( بهرام سلطاني:1371، ص 194-176)
2- فضاي مجازي و شهر: تحولات جهشي فن آوري هاي ارتباطي- رايانه اي منجر به ايجاد
فضاي تازه اي در جهان شده است كه با حداقل نمودن محدوديت هاي زماني بر تنگناهاي جغرافيايي چيره شده است. به سخن ديگر فشرده سازي زمان و مكان در فضاي جريان ها چنان رخ داده است كه فضايي مجازي و تقريبا بدون زمان و مكان بوجود آمده است.
فضاي مجازي گفته شده كه فضايي الكترونيك و ديجيتال ( cyber space) است، اقتصاد جهاني جديدي پديد آورده است كه در آن رد و بدل كردن اطلاعات بر تبادل كالا برتري يافته و ارزش افزوده ي اصلي به فرايند اطلاعاتي و نه توليد كالا بستگي دارد. كل اقتصاد مالي و بخش هايي از خدمات كه بخش بالنده ي اقتصاد جهاني است، اقتصادي بي وزن است. يعني جابجايي بيشتر كالا را نمي طلبد بلكه با فشار دادن دكمه ي رايانه سرمايه هاي عظيمي در جهان در يك لحظه جابجا مي شود. مرزهاي فيزيكي در برابر امواج الكترونيك و ارتباطات لحظه اي مانعي جدي محسوب نمي شود. ( صرافي:1379، ص 165) در داخل فضاي ملي و حتي در داخل يك شهر نيز فضاي مجازي فوق تاثيرات فضايي خاص خود را داراست. ايجاد مراكز آموزشي و دانشگاههاي مجازي ، كاهش بسياري از فعاليت هاي يدي و فضاهاي فيزيكي ، كاهش سفرها و تغيير در كالبد شهر در بسياري از موارد از جمله آثار و تبعات اين نوع فضا مي باشد.
نياز به استفاده از نيروهاي متخصص به جاي استفاده از نيروي كار ساده، نياز به خطوط تلفن بيشتر،افزايش موسسات خدماتي رايانه اي و ساير بخش هاي ICT از جمله مواردي است كه در اين رويكرد مورد توجه است. امروزه شكاف ديجيتالي ايجاد شده به بسياري از نخبگان كشورهاي جنوب نيز اين امكان را مي دهد كه بتوانند با وجود سكونت در كشورهاي جنوب از دستاوردهاي جديد علمي و فني كشورهاي شمال بهره برده و حتي در اين راستا به توسعه ي كشورهاي جنوب مدد نمايند.( رسول رويسي :1381، ص 205-188)
3- جهاني شدن شهرها: برخي از دانشمندان معتقدند كه بسياري از نمودهاي جهاني شدن حتي از آغاز تاريخ بشر وجود داشته است و واژه جهاني بيش از چهار صد سال قدمت دارد، اما مفهوم جهاني شدن در ادبيات سياسي- اقتصادي جهان واژه اي نوظهور بوده و از حدود سال 1960 رواج عام يافته است (فصيحي:82، ص 144). برخلاف آنچه عموما تصور مي شود جهاني شدن پديده اي صرفا اقتصادي نيست بلكه تمام جنبه هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي زندگي بشر امروز را علاوه بر اقتصاد در بر مي گيرد. مارتين آلبرو جهاني شدن را به فرايندهايي كه بر اساس آن تمام مردم جهان در يك جامعه ي واحد و فراگير جهاني به هم مي پيوندند، تعريف مي كند. جهاني شدن شرايط تازه اي را به صورت عمومي و براي كل اقتصاد بين الملل پديد مي آورد. از اين رهگذر ، هر يك از كشورهاي جهان با توجه به قدرت و جايگاه اقتصادي خود در كل اين مجموعه سهم ( مثبت و منفي) خواهند برد. تاثير عمومي جهاني شدن اقتصاد را مي توان در افزايش رقابت ، وابستگي بيشتر اقتصاد كشورها، به چالش كشيدن دولت ها و گسترش تقسيم كار بين المللي خلاصه كرد (سيد نوراني:79، ص 160-158) جهاني شدن در عرصه هاي فرهنگي، اجتماعي ، اطلاعاتي و سياسي نيز تاثيرات زيادي بر كشورهاي مختلف جهان گذارده است. جهاني شدن موجب دگرگوني هاي ساختاري در شهرنشيني و شهرسازي جنوب شده و بيش از اين نيز خواهد شد. چنانچه دغدغه ي پايداري توسعه ي جنوب را داشته باشيم، بررسي جهاني شدن و پيامد هاي شهري آن ضروري است.
جهاني شدن جغرافياي ويژه اي دارد كه مناطق كلان شهري را به عنوان كانون توسعه ي خود گلچين مي كند و آنها را در شبكه اي جهاني يكپارچه مي سازد. اين كلان شهرها مركز اطلاعات، توليد انديشه و ستاد مديريت ( براي توليد و توزيع پراكنده در سطح جهان ) هستند و خدمات براي توليد كننده و خدمات مالي بيشترين نقش را در آنها دارد. اينگونه كلان شهرها مركز مديريت فرآيند توليد است نه آنكه مكان توليد باشد و در واقع توليد غير متمركز با متمركز شدن مديريت توليد همراه است.
فرايند جهاني شدن امكان القاء يا احراز كاركردهاي تازه اي براي شهرها و بطور مشخص براي كلان شهرها فراهم آورده است. اين كاركردها شهرها را به مركز فرماندهي بسيار متمركز و اتصال با اقتصاد جهاني، مكان كليدي براي تامين سرمايه و شركت هاي خدمات تخصصي سطح بالا، محيط نو آوري ها در صنايع پيشرو و بازار مهم عرضه ي محصولات و نوآوري مي نمايد.
پژوهش هاي بسيار طي دهه ي اخير درباره ي فرايند جهاني شده شهرها، بر مشكل آفريني اين پديده در كنار ايجاد فرصت هاي توسعه دلالت دارد. فضاي منتخب جهاني شدن در شهرها محدود و برخورداري از جهت كيفي آن منحصر به قشري كوچك است. دوگانگي اقتصاد جنوب تشديد شده و در گسترش دو سطحي شدن زندگي شهري تجلي مي يابد. فقر و بيكاري همراه با غنا و كارهاي پردرآمد رشد مي كند. حضور شركت هاي چند مليتي با نداشتن تعلق خاطر به بوم و عدم الزام به پاسخگويي محلي و ملي، باعث بهره كشي بي رحمانه از منابع طبيعي مي شود. رقابت سهمگيني بين شهرها در جذب سرمايه هاي سيال بين المللي در مي گيرد كه يكپارچگي منطقه اي و وحدت ملي را مخدوش مي كند. جهاني شدن در بعد فرهنگي در رابطه اي يك سويه به امريكايي شدن بيشتر شباهت پيدا كرده و از شكوفايي فرهنگ هاي بومي و كثرت گرايي جلوگيري مي نمايد و سرانجام كلان شهرهاي غوطه ور در اين فرايند به پايگاه هاي تاراج جهاني و حداكثر به جزاير نيك بختي در اقيانوس نگون بختي بدل مي شوند و باز هم مساله اساسي شهرنشيني جنوب ناپايداري توسعه ي آن خواهد بود.
جهاني شدن در بعضي كلان شهرهاي جهان ، چهره و روال ديگري را نيز به نمايش گذاشته است كه حاكي از قابليت هاي متضاد اين فرايند است. در اين روال، كلان شهر همچون پل ارتباطي ميان توسعه ي جهاني و توسعه ي ملي و منطقه اي دو سويه عمل نموده و انتشار عوامل توسعه آفرين به ديگر نواحي كشور را پشتيباني مي كند. كلان شهر با مشاركت فعال در نظام جهاني و پاسداري از هويت فرهنگي اجتماعات خودي، راهگشاي همبستگي بين المللي (مصداق دهكده ي جهاني) به جاي وابستگي (مصداق مكان تاراج جهاني) مي شود. البته چنين روالي تا كنون اغلب براي كلان شهرهاي شمال و معدودي از كلان شهرهاي جنوب پيش آمده است .( صرافي:79، ص 166-164)
4- محور عدالت اجتماعي: يكي از اركان مهم ديگر در توسعه ي پايدار رعايت عدالت اجتماعي است. برنامه ريزان شهري براي ايجاد پايداري اجتماعي بايد به باز توزيع و عدالت اجتماعي توجه ويژه نمايند و تامين نيازهاي پايه ( غذا، سرپناه، آب زهكشي و دفع مواد زايد، تاسيسات بهداشتي و تسهيلات آموزشي) را سرلوحه ي كار خود قرار دهند( صرافي:75، ص 43)
در واقع هيچ توسعه اي بدون توجه به خصوصيات اجتماعي و توسعه ي انساني پايدار و هميشگي نيست لذا همانطوريكه امروزه توجه به جنبه هاي زيست محيطي توسعه در كنار توجه به شاخص هاي اقتصادي و رشد اقتصادي مورد توجه است، توجه به توسعه ي انساني و عدالت اجتماعي نيز از الزامات اساسي توسعه بوده و بدون توجه به آن توسعه ميسر نخواهد بود. در برنامه ريزي شهري بر مبناي عدالت اجتماعي با توجه به ميزان برخورداري از امكانات و خدمات شهري، توزيع متوازن امكانات و خدمات شهري، باز توزيع ارزش افزوده و رانت به ويژه رانت زمين، توزيع مديريت هاي شهري، نقش اقتصاد سياسي و مديريت كلان جامعه در برقراري عدالت اجتماعي ، فرصت هاي شغلي نابرابر ، تبعيض بين گروههاي اجتماعي، جنسيتي، سني، قومي و نظاير آن پرداخته مي شود .
اساسا نابرابري هاي شديد با توسعه ي شهرنشيني به شكل امروزي و بويژه پيدايش شهرهاي بزرگ ( متروپل ها) به شكل جدي بروز كرده و متعاقب آن تظاهرات فضايي آن خودنمايي كرد. اين امر در شهرهاي بزرگ كشورهاي در حال توسعه و پيراموني بويژه در شهرهاي كشورهاي نفت خيز نمود مشخص تري داشت. در كشورهاي توسعه يافته نيز اين امر بويژه بعد از اجراي سياست هاي تاچري در كشورهايي مانند انگلستان و امريكا خود را نشان داد( شكويي: 79، ص 507-42).
نابرابري هاي اجتماعي و لزوم نگرش به مساله از ديدگاه عدالت اجتماعي در عرصه هاي مسكن، شغل، وضعيت كودكان و زنان ، زمين، دسترسي به امكانات رفاهي ، فضاي سبز و نظاير آن در ارتباط با برخورداري ها و عدم برخورداري ها ، زمان دسترسي و ميزان استفاده از ارزش افزوده مطرح گرديد. اگر چه ممكن است بعضي از شاخص هاي ذكر شده ي فوق در بسياري از علوم ديگر نيز قابل بحث باشند ولي آنچه كه در اينجا مورد نظر ماست، عمدتا تظاهرات فضايي آنان مي باشد. لذا ابتدا وضعيت شاخص هاي فوق را مورد بررسي قرار داده و در نهايت اثرات آنها را در فضاهاي شهري مورد بررسي قرار مي دهيم.
ماخذ : عدالت اجتماعي و شهر ( نمونه : گنبد قابوس)، رساله دكتراي ابراهيم كلته(بهار 1384)
منبع:www.ekalteh,blogfa.com
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۰۷ ساعت 23:55 توسط محمد قجقی
|