ساختار اكولوژيك، نظام استقرار و ويژگيهاي كالبدي روستاهاي منطقه ي اترك دکتر. ا.کلته
الف) عوامل طبيعي استقرار
در بين عوامل طبيعي استقرار، آب، ساختار زمين، خاك و اقليم از اهميت بسزايي برخوردارند كه در محدوده مورد مطالعه آثار آنان را به راحتي ميتوان مشاهده نمود. در سرتاسر منطقه مورد مطالعه، فقر نسبي منابع آب سبب گرديده است كه در مكانيابي واحدهاي جمعيتي، عامل آب نقش اصلي را ايفاء نمايد. اكثر روستاها بهطور خطي در طول اترك، آجي سو و شارلق استقرار يافتهاند. در منطقه كوهستاني و تپه ماهوري دهستان مراوهتپه، روستاهاي دور از آبهاي سطحي معمولاً در كنار چشمهاي كه بتواند حداقل نياز شربي انسان را فراهم نمايد استقرار يافته است و در كنار چشمههاي بزرگتر، واحدهاي جمعيتي بزرگتري استقرار يافتهاند.
در حركت به طرف غرب، با رسيدن به دهستانهاي كرند و اترك از چشمه و آبهاي زير زميني خبري نبوده و بيشتر روستاها به طرف اترك كشيده ميشوند. هم در حوزه مراوهتپه و هم در حوزه بخش داشليبرون (دهستانهاي اترك و كرند) عامل مرتع نقش مهمي در مكان گزيني روستاها دارد. عامل استقرار در روستاهايي نظير آيتمر و آق بند به دور از منابع آب در تابعيت از عامل مرتع است. حتي استقرار روستاهايي نظير انجيرلي در دهستان مراوهتپه در منطقهاي دور از محور اصلي روستاهاي منطقه (مسير اترك) با وجود تكيه بر چشمه، عامل مرتع ميباشد.
ب) عوامل انساني استقرار
از ميان عوامل انساني استقرار ميتوان در منطقه مورد مطالعه به عامل معيشت، ساختار قومي و طايفهاي، ويژگيهاي فرهنگي، امنيت و مناسبات زمينداري اشاره نمود. در بين اين عوامل، معيشت نقش مهمي را ايفا ميكند. در دهستانهاي مراوهتپه، كرند و اترك كه معيشت دامي استفاده گسترده از اراضي مبتني بر كاربري مرتعي را طلب مينمايد، روستاها كوچك و با فاصله از همديگر در ميان مراتع قرار گرفتهاند. حتي تعدادي از اين روستاها (قره دام شمالي و شارلق) فاقد آب آشاميدني نيز ميباشند و آب مورد نياز شربي را از ساير مناطق به روستا حمل مينمايند. روستاهاي قدرايشان و سلملي دره از ترس تخريب مزارعشان توسط عشاير كوچنده در مجاورت مزارعشان سكني گزيده اند. اگرچه علت استقرار اوليه اين روستاها عامل ديگري ميتواند باشد ولي علت ادامه اين وضعيت عامل امنيت است. روستاهاي شمالي اترك عمدتاً در ارتباط با مرتع بهاين سو كشيده شدهاند. همچنين در معيشت دامي فضاهايي براي استقرار فصلي نيمه كوچندهها تحت عنوان چاروا شكل ميگيرند. بعضاً كاركرد چارواها را واحدهاي كوچك دايمي بر عهده گرفتهاند. نمونه اين روستاها را ميتوان در داغدانليجه (شمال اترك)، آرتق قليچ چشمه و پشه لر (دهستان اترك) مشاهده نمود.
ساختار قومي ـ طايفهاي نيز در نحوه استقرار گروههاي جمعيتي موثر بوده است. جدايي گزيني گوگلانها و يموتها در حوزه مراوهتپه باعث پيدايش روستاهاي كوچك جداگانهاي در كنار همديگر گرديده است. براي نمونه ميتوان به پالچقلي يموت و پالچقلي گوگلان اشاره نمود. در اين ميان بايد به پيشينه عشايري اين گروهها نيز اشاره نمود. هر يك از واحدهاي طايفهاي عشاير محدوده خاصي از مراتع را در تملك تيره يا طايفه خود داشتهاند و در همان محدوده كوچهاي خود را انجام ميدادند. بعد از اسكان اين گروهها، روستاهايي شكل گرفت كه دقيقاً بر تقسيمات قبلي مطابقت داشت. اين وضعيت در حال حاضر نيز كماكان قابل مشاهده است. مثلاً آق تقه (جديد و قديم) محدوده قره مشك غراوي، نارلي آجي سو محدوده ياپنگ غراوي، بسطام دره محدوده بهلكه غراويها (همگي در دهستان مراوه تپه)، كليجه محدوده شيرمحمدليها و اوچقويي محدوده هلاكوها (هر دو از دهستان كرند) و… ميباشد.
ويژگيهاي فيزيكي و كالبدي آباديها
الف) الگو و شكل استقرار
شكل روستا ميتواند وابسته بهمقر آن يا عوامل فرهنگي به اشكال مختلف از جمله خطي، تلي، چند هسته اي، ستارهاي و يا نظاير آن باشد.
ـ روستاهاي خطي: اين نوع شكل را ميتوان در دو گروه روستاهاي خطي متصل و روستاهاي خطي چند هستهاي بررسي نمود. معمولاً علت پيدايش اين نوع روستاها ميتواند عامل جريانهاي سطحي آب (مانند روستاهاي حاشيه رود)، راه ويا حالت درهاي (روستايقرهآغاج) باشد. گاهي تكهاي از روستا با فاصله از بدنه اصلي روستا قرار ميگيرد و در واقع ميتوان روستا را به عنوان روستاي خطي منفصل يا خطي چند هستهاي ناميد. عامل اين انفصال ميتواند در ناهمگني طايفهاي و يا عامل معيشت باشد. معمولاً معيشت دامي (كه فضاي بازتري را طلب مينمايد) عاملي براي انفصال است. روستاي نارلي آجي سو از اين نمونهها ميباشد.
ـ روستاهاي تلي: هسته اوليه پيدايش اين روستاها معمولاً وجود چشمه ميباشد. همچنين محدوديت زمين در گسترش فيزيكي روستا (عامل توپوگرافي يا ارزش بالاي زمين) ميتواند تجمع شديد مساكن را باعث شده وآنان را بهصورت تلي درآورد. روستاهاي تلي نيز ميتوانند به صورت تك هستهاي يا چند هستهاي ظاهر شوند.
ـ روستاهاي تيپ ستارهاي: تعدادي از روستاها در شكل اوليه خود به تابعيت از عاملي همچون آب داراي شكل خطي بودهاند. ولي بعداً تحت تأثير عوامل ثانوي از جمله راه قرار گرفته و شكل ستارهاي بهخودگرفته است.
ـ روستاهاي تيپ مخروطي: عمود شدن راه بر يك روستاي تلي و گسترش بعدي روستا در طول محور ارتباطي باعث پيدايش شكل جديدي در كالبد روستا شده و روستاهاي تيپ مخروطي را به وجود آورده است.
ـ روستاهاي داراي اشكال تركيبي: در بعضي از روستاها ميتوان نمودهايي از چند نوع از اشكال ذكر شده فوق را مشاهده نمود.
ـ روستاهاي بي نظم: بعضي از روستاها به ويژه روستاهاي كوچك طوري قرار گرفتهاند كه مشكل بتوان شكلي خاص براي آنها متصور شد. در حوزه مراوهتپه روستاهاي كوچك دامدار داراي مساكن با فاصله از همديگر ميباشند و در واقع ميتوان از آنها به عنوان روستاهاي بينظم نام برد. شارلق شمالي، قره دام شمالي از اين نمونهاند.
ب) بافت داخلي
ناهمواري، ارزش اراضي، معيشت و فرهنگ از عوامل عمده تأثيرگذار بر بافت داخلي روستاها ميباشند. عامل توپوگرافي و شيب عمدتاً در دهستانهاي مراوهتپه، كرند و اترك تأثيرگذار است. در اين مناطق اراضي تپه ماهوري باعث گسيختگي بافت ميگردد. در مناطق كوهستاني شرق، محدوديت دستيابي به زمين هموار يك عامل تعيين كننده محسوب مي گردد.
وجود معيشت دامي در برخي از نقاط باعث فاصله گرفتن مساكن از همديگر شده و از فشردگي آنها ميكاهد. به ويژه كه در اين نوع روستاها ارزش اراضي نيز كمتر است. اين امر به ويژه در روستاهاي كوچكتر بيشتر مصداق دارد چرا كه در روستاهاي بزرگ به تدريج فضاهاي خالي بين مساكن پر ميشود.
در تعيين فرهنگ سكونت تراكم اشاره به مفهوم مقولهاي بهنام سيرغين جا دارد. معمولاً در اوباهاي ناپايدار تراكمه قبل از اسكان آرايش مكاني آلاچيق در شكل خطي نمايان ميشده كه به يكي يا مجموعهاي از اين گونه آرايش كه معمولاً مبتني بر پيوندهاي خويشاوندي بوده اصطلاحاً سيرغين ميگفتند. اين امر در روستاهاي تركمننشين هنوز هم كماكان ادامه يافته است و سكونت بهصورت رديفي، بافتهاي خياباني را بهوجود آورده است كه در روستاهاي بزرگ بهويژه امر انجام بهسازي روستائي را تسهيل ميكند.
وجود طوايف و تيرههاي مختلف در روستاهاي بزرگ تركمن نشين باعث پيدايش محلات طايفهاي گرديده است. بخشهاي حاشيهاي روستاها به ويژه در روستاهاي مهاجرپذير از تجانس كمتري برخوردار بوده و با ورود به بخشهاي قديميتر روستا محلات طايفه پديدار ميشود.
در جريان گسترش كالبدي روستا گاهي محلات جديد طايفهاي در بخش حاشيهاي ايجاد ميشود.
معيشتهاي دامي و زراعي هر كدام در شكل گيري برخي از ضمايم مسكن نقش دارند. بهويژه برخي از ضمائم در مورد روستاهاي با معيشت غالب دامداري بيشتر مشهود است. اگر چه ممكن است فضاهاي اصلي فعاليتهاي دامي در چارواها باشد ولي در كنار مسكن فضاهايي براي دامهاي كوچك و آنهايي كه نياز به مراقبت ويژه دارند، انبار علوفه و نظاير آن شكل ميگيرد.
ارزش زمين در روستاهاي بزرگ اثر خاصي بر بافت ميگذارد. در اين نوع روستاها فشردگي مساكن بيشتر است شبكه معابر منظم، وجود فضاهاي تجاري بهويژه در كنار معابر اصلي و همچنين ايجاد ساختمانهاي دو طبقه جهت استفاده بيشتر از زمين از نمودهاي قابل مشاهده در روستاهاي بزرگ ميباشند.
نظام استقرار
نظام استقرار آباديهاي منطقه مورد مطالعه اساساً بهصورت خطي است كه اين امر به ندرت توسط برخي عوامل برهم زده ميشود. در منطقه مراوهتپه، روستاها در كناره بلافصل اترك رود استقرار مييابند و يك مجموعه كوچك نيز در امتداد رود فرعي آجي سو (از شاخههاي اترك در كرانه شمالي آن) قرار گرفتهاند. در حوزه دهستانهاي اترك و كرند به واسطه رسيدن اترك رود به مرز (به عنوان خط مرزي شناخته ميشود)، آباديها با اندكي فاصله از اترك رود و بازهم به صورت خطي و در امتداد آن ديده ميشوند.
به غير از محورهاي فوق، استقرار تعداد اندكي از آباديها در تابعيت از نحوه استقرار مراتع و به صورت پراكنده شكل گرفته كه روستاهاي پراكنده مذكور در داخل محدودههاي تپه ماهوري و پايكوههاي شمالي كوههاي بالكور، شلمي، عوچران، بابا شملك و خالد نبي(گوگجه) استقرار يافتهاند.
در بين عوامل طبيعي استقرار، آب، ساختار زمين، خاك و اقليم از اهميت بسزايي برخوردارند كه در محدوده مورد مطالعه آثار آنان را به راحتي ميتوان مشاهده نمود. در سرتاسر منطقه مورد مطالعه، فقر نسبي منابع آب سبب گرديده است كه در مكانيابي واحدهاي جمعيتي، عامل آب نقش اصلي را ايفاء نمايد. اكثر روستاها بهطور خطي در طول اترك، آجي سو و شارلق استقرار يافتهاند. در منطقه كوهستاني و تپه ماهوري دهستان مراوهتپه، روستاهاي دور از آبهاي سطحي معمولاً در كنار چشمهاي كه بتواند حداقل نياز شربي انسان را فراهم نمايد استقرار يافته است و در كنار چشمههاي بزرگتر، واحدهاي جمعيتي بزرگتري استقرار يافتهاند.
در حركت به طرف غرب، با رسيدن به دهستانهاي كرند و اترك از چشمه و آبهاي زير زميني خبري نبوده و بيشتر روستاها به طرف اترك كشيده ميشوند. هم در حوزه مراوهتپه و هم در حوزه بخش داشليبرون (دهستانهاي اترك و كرند) عامل مرتع نقش مهمي در مكان گزيني روستاها دارد. عامل استقرار در روستاهايي نظير آيتمر و آق بند به دور از منابع آب در تابعيت از عامل مرتع است. حتي استقرار روستاهايي نظير انجيرلي در دهستان مراوهتپه در منطقهاي دور از محور اصلي روستاهاي منطقه (مسير اترك) با وجود تكيه بر چشمه، عامل مرتع ميباشد.
ب) عوامل انساني استقرار
از ميان عوامل انساني استقرار ميتوان در منطقه مورد مطالعه به عامل معيشت، ساختار قومي و طايفهاي، ويژگيهاي فرهنگي، امنيت و مناسبات زمينداري اشاره نمود. در بين اين عوامل، معيشت نقش مهمي را ايفا ميكند. در دهستانهاي مراوهتپه، كرند و اترك كه معيشت دامي استفاده گسترده از اراضي مبتني بر كاربري مرتعي را طلب مينمايد، روستاها كوچك و با فاصله از همديگر در ميان مراتع قرار گرفتهاند. حتي تعدادي از اين روستاها (قره دام شمالي و شارلق) فاقد آب آشاميدني نيز ميباشند و آب مورد نياز شربي را از ساير مناطق به روستا حمل مينمايند. روستاهاي قدرايشان و سلملي دره از ترس تخريب مزارعشان توسط عشاير كوچنده در مجاورت مزارعشان سكني گزيده اند. اگرچه علت استقرار اوليه اين روستاها عامل ديگري ميتواند باشد ولي علت ادامه اين وضعيت عامل امنيت است. روستاهاي شمالي اترك عمدتاً در ارتباط با مرتع بهاين سو كشيده شدهاند. همچنين در معيشت دامي فضاهايي براي استقرار فصلي نيمه كوچندهها تحت عنوان چاروا شكل ميگيرند. بعضاً كاركرد چارواها را واحدهاي كوچك دايمي بر عهده گرفتهاند. نمونه اين روستاها را ميتوان در داغدانليجه (شمال اترك)، آرتق قليچ چشمه و پشه لر (دهستان اترك) مشاهده نمود.
ساختار قومي ـ طايفهاي نيز در نحوه استقرار گروههاي جمعيتي موثر بوده است. جدايي گزيني گوگلانها و يموتها در حوزه مراوهتپه باعث پيدايش روستاهاي كوچك جداگانهاي در كنار همديگر گرديده است. براي نمونه ميتوان به پالچقلي يموت و پالچقلي گوگلان اشاره نمود. در اين ميان بايد به پيشينه عشايري اين گروهها نيز اشاره نمود. هر يك از واحدهاي طايفهاي عشاير محدوده خاصي از مراتع را در تملك تيره يا طايفه خود داشتهاند و در همان محدوده كوچهاي خود را انجام ميدادند. بعد از اسكان اين گروهها، روستاهايي شكل گرفت كه دقيقاً بر تقسيمات قبلي مطابقت داشت. اين وضعيت در حال حاضر نيز كماكان قابل مشاهده است. مثلاً آق تقه (جديد و قديم) محدوده قره مشك غراوي، نارلي آجي سو محدوده ياپنگ غراوي، بسطام دره محدوده بهلكه غراويها (همگي در دهستان مراوه تپه)، كليجه محدوده شيرمحمدليها و اوچقويي محدوده هلاكوها (هر دو از دهستان كرند) و… ميباشد.
ويژگيهاي فيزيكي و كالبدي آباديها
الف) الگو و شكل استقرار
شكل روستا ميتواند وابسته بهمقر آن يا عوامل فرهنگي به اشكال مختلف از جمله خطي، تلي، چند هسته اي، ستارهاي و يا نظاير آن باشد.
ـ روستاهاي خطي: اين نوع شكل را ميتوان در دو گروه روستاهاي خطي متصل و روستاهاي خطي چند هستهاي بررسي نمود. معمولاً علت پيدايش اين نوع روستاها ميتواند عامل جريانهاي سطحي آب (مانند روستاهاي حاشيه رود)، راه ويا حالت درهاي (روستايقرهآغاج) باشد. گاهي تكهاي از روستا با فاصله از بدنه اصلي روستا قرار ميگيرد و در واقع ميتوان روستا را به عنوان روستاي خطي منفصل يا خطي چند هستهاي ناميد. عامل اين انفصال ميتواند در ناهمگني طايفهاي و يا عامل معيشت باشد. معمولاً معيشت دامي (كه فضاي بازتري را طلب مينمايد) عاملي براي انفصال است. روستاي نارلي آجي سو از اين نمونهها ميباشد.
ـ روستاهاي تلي: هسته اوليه پيدايش اين روستاها معمولاً وجود چشمه ميباشد. همچنين محدوديت زمين در گسترش فيزيكي روستا (عامل توپوگرافي يا ارزش بالاي زمين) ميتواند تجمع شديد مساكن را باعث شده وآنان را بهصورت تلي درآورد. روستاهاي تلي نيز ميتوانند به صورت تك هستهاي يا چند هستهاي ظاهر شوند.
ـ روستاهاي تيپ ستارهاي: تعدادي از روستاها در شكل اوليه خود به تابعيت از عاملي همچون آب داراي شكل خطي بودهاند. ولي بعداً تحت تأثير عوامل ثانوي از جمله راه قرار گرفته و شكل ستارهاي بهخودگرفته است.
ـ روستاهاي تيپ مخروطي: عمود شدن راه بر يك روستاي تلي و گسترش بعدي روستا در طول محور ارتباطي باعث پيدايش شكل جديدي در كالبد روستا شده و روستاهاي تيپ مخروطي را به وجود آورده است.
ـ روستاهاي داراي اشكال تركيبي: در بعضي از روستاها ميتوان نمودهايي از چند نوع از اشكال ذكر شده فوق را مشاهده نمود.
ـ روستاهاي بي نظم: بعضي از روستاها به ويژه روستاهاي كوچك طوري قرار گرفتهاند كه مشكل بتوان شكلي خاص براي آنها متصور شد. در حوزه مراوهتپه روستاهاي كوچك دامدار داراي مساكن با فاصله از همديگر ميباشند و در واقع ميتوان از آنها به عنوان روستاهاي بينظم نام برد. شارلق شمالي، قره دام شمالي از اين نمونهاند.
ب) بافت داخلي
ناهمواري، ارزش اراضي، معيشت و فرهنگ از عوامل عمده تأثيرگذار بر بافت داخلي روستاها ميباشند. عامل توپوگرافي و شيب عمدتاً در دهستانهاي مراوهتپه، كرند و اترك تأثيرگذار است. در اين مناطق اراضي تپه ماهوري باعث گسيختگي بافت ميگردد. در مناطق كوهستاني شرق، محدوديت دستيابي به زمين هموار يك عامل تعيين كننده محسوب مي گردد.
وجود معيشت دامي در برخي از نقاط باعث فاصله گرفتن مساكن از همديگر شده و از فشردگي آنها ميكاهد. به ويژه كه در اين نوع روستاها ارزش اراضي نيز كمتر است. اين امر به ويژه در روستاهاي كوچكتر بيشتر مصداق دارد چرا كه در روستاهاي بزرگ به تدريج فضاهاي خالي بين مساكن پر ميشود.
در تعيين فرهنگ سكونت تراكم اشاره به مفهوم مقولهاي بهنام سيرغين جا دارد. معمولاً در اوباهاي ناپايدار تراكمه قبل از اسكان آرايش مكاني آلاچيق در شكل خطي نمايان ميشده كه به يكي يا مجموعهاي از اين گونه آرايش كه معمولاً مبتني بر پيوندهاي خويشاوندي بوده اصطلاحاً سيرغين ميگفتند. اين امر در روستاهاي تركمننشين هنوز هم كماكان ادامه يافته است و سكونت بهصورت رديفي، بافتهاي خياباني را بهوجود آورده است كه در روستاهاي بزرگ بهويژه امر انجام بهسازي روستائي را تسهيل ميكند.
وجود طوايف و تيرههاي مختلف در روستاهاي بزرگ تركمن نشين باعث پيدايش محلات طايفهاي گرديده است. بخشهاي حاشيهاي روستاها به ويژه در روستاهاي مهاجرپذير از تجانس كمتري برخوردار بوده و با ورود به بخشهاي قديميتر روستا محلات طايفه پديدار ميشود.
در جريان گسترش كالبدي روستا گاهي محلات جديد طايفهاي در بخش حاشيهاي ايجاد ميشود.
معيشتهاي دامي و زراعي هر كدام در شكل گيري برخي از ضمايم مسكن نقش دارند. بهويژه برخي از ضمائم در مورد روستاهاي با معيشت غالب دامداري بيشتر مشهود است. اگر چه ممكن است فضاهاي اصلي فعاليتهاي دامي در چارواها باشد ولي در كنار مسكن فضاهايي براي دامهاي كوچك و آنهايي كه نياز به مراقبت ويژه دارند، انبار علوفه و نظاير آن شكل ميگيرد.
ارزش زمين در روستاهاي بزرگ اثر خاصي بر بافت ميگذارد. در اين نوع روستاها فشردگي مساكن بيشتر است شبكه معابر منظم، وجود فضاهاي تجاري بهويژه در كنار معابر اصلي و همچنين ايجاد ساختمانهاي دو طبقه جهت استفاده بيشتر از زمين از نمودهاي قابل مشاهده در روستاهاي بزرگ ميباشند.
نظام استقرار
نظام استقرار آباديهاي منطقه مورد مطالعه اساساً بهصورت خطي است كه اين امر به ندرت توسط برخي عوامل برهم زده ميشود. در منطقه مراوهتپه، روستاها در كناره بلافصل اترك رود استقرار مييابند و يك مجموعه كوچك نيز در امتداد رود فرعي آجي سو (از شاخههاي اترك در كرانه شمالي آن) قرار گرفتهاند. در حوزه دهستانهاي اترك و كرند به واسطه رسيدن اترك رود به مرز (به عنوان خط مرزي شناخته ميشود)، آباديها با اندكي فاصله از اترك رود و بازهم به صورت خطي و در امتداد آن ديده ميشوند.
به غير از محورهاي فوق، استقرار تعداد اندكي از آباديها در تابعيت از نحوه استقرار مراتع و به صورت پراكنده شكل گرفته كه روستاهاي پراكنده مذكور در داخل محدودههاي تپه ماهوري و پايكوههاي شمالي كوههاي بالكور، شلمي، عوچران، بابا شملك و خالد نبي(گوگجه) استقرار يافتهاند.
منبع:www.ekalteh.blogfa.com
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۰۷ ساعت 23:48 توسط محمد قجقی
|