تاریخ ترکهای آسیای میانه دکتر عبد الرسول خیر اندیش
بارتولد در سال 1869 م.در شهر سن پطرزبورگ به دنیا آمد و پس از طی مدارج علمی در سال 1896 م.به تدریس در دانشگاه زادگاه خود پرداخت.او تا پایان عمر خویش که 1931 و به سن شصت و یکسالگی بود به انجام تحقیقاتی و تألیفات متعددی دست زد و آثار فراوانی از خود به یادگار گذاشت.هرچند سالهای پایانی عمر او مصادف با استقرار،رژیم بلشویکی در روسیه بود اما شکلگیری تحقیقات و تألیفات او مربوط به آخرین سالهای عمر روسیهء تزاری است و اگرچه در زمان اتحاد شوروی نیز عهدهدار مشاغل و ماموریتهای رسمی بود و تألیفاتی را به انجام رسانده،اما نمیتوان او را در ردیف نویسندگان متاثر از متفکر شوروی به شمار آورد.با این حال میتوان بدین نکته اشاره داشت که آنچه که او در طول زندگی علمی خود بدان پرداخت مورد توجه هم روسیه تزاری و هم نظام بلشویکی بوده است و آن معضل و مشکل متصرفات روسیه در سمت شرق دریای خزر یعنی جایی که بدان آسیای میانه یا آسیای مرکزی یا ترکستان و نیز در محدودهای کوچکتر ماوراء النهر نام دادهاند.
روسها در اواخر قرن نوزدهم آسیای میانه را به تصرف خود درآوردند آنها در سال 1865 م.تاشکسند، در 1868 سمرقند،1869 م.کراسنوودسک،در ساحل در مازندران و در ترکمنستان کنونی،در 1871 م.اندیجان، در 1873 خیوه یا ایالت خوارزم باستانی،در 1876 بخارا، در 1881 م.عشقآباد،در 1884 م.مرو،در 1885 پنچ ده در مرز افغانستان و ترکمنستان کنونی و در همان سال بخشی از پامیر در تاجیکستان کنونی را متصرف شدند.7 بیشتر وی در آسیای میانه روسها را با ایرانیها مواجه ساخت که منتهی به عقد معاهده آخال()و تعیین خط مرزی کنونی شمال شرقی ایران شد.در نواحی دور دست آسیای میانه چینیها قرار داشته که به دلیل انحطاط امپراتوری مشکلی اساسی برای روسها به وجود نیامد.اما حضور استعمار انگلستان در هند که دامنه آن به افغانستان نیز کشیده شده و مسائل هرات را در روابط ایران و انگلستان بوجود آورده بود برای،روسها ممانعتی در سطح بین الملل را به وجود آورد.هرچند روسها سرانجام با انگلستان به مصالحه رسیدند و معاهدهای در مورد پامیر و نیز معاهدهای در سال 1907 م.برای تقسیم و تعیین حدود میان خویش در مرزهای شمالی افغانستان به توافق رسیدند.بدین ترتیب در اواخر قرن نوزده و سالهای آغازین قرن بیستم آسیای میانه بار دیگر به عرصه پرتب و تاب روابط بین الملل بازگشت.از زمان کشف راههای دریای مغرب آسیا و آفریقا به اروپا از طریق اقیانوس اطلس(آخر قرن 15 م. و اوایل قرن 16 م.)که منتهی به دور ماندن آسیای میانه از تجارت بین الملل و تحولات جهانی شد،بار دیگر این منطقه در معادلات جهانی سهمی بدست میآورد.اما بدون شک این تحولی برخاسته از شرایط خارجی آسیای میانه بود نه تحولی که از درون آن آغاز شده باشد.کما اینکه با تفاهم روسها و انگلیسیها بار دیگر آسیای میانه به انزوای چند قرن گذشته خود بازگشت کرد.اصطلاحات آسیای میانه مرکزی از میراثهای همان دوران است و در پیدایش و رواج آنها شرایطی همچون پیدایش اصطلاح خاورمیانه را میتوان تا حدودی مشاهده کرد.سفرنامه معروف وامبری که به فارسی نیز ترجمه شده است و بعضی از سفرنامههای ایرانی نمونههایی از تلاشهای آن دوران در مورد آسیای میانه است.
هرچند دو قدرت بزرگ یعنی روسیه و بریتانیا به توافقهایی میان خویش در عرصه استعمار گرمی دست یافتند اما این به معنای آرامش اراضی تصرفی روسها در آسیای میانه نبود زیرا شورشهای سامانیافته از جانب نقشبندیها و نیز پیچیدگی مناسبات قومی در آسیای میانه مشکلات فراوانی به دنبال آورد.مشکلاتی که خیلی زود در قفقاز و قسمتهای دیگری از امپراتوری تزاری از جمله سواحل دریای سیاه و شمال دریای مازندران نیز برحذر کرد.بدین ترتیب که حضور گسترده اقوام ترک در امپراتوری تزاری عنصر ترک،را به صورت معضل و مسئلهای برای تزارها جلوهگر ساخت و در همان حال رشد احساسات پان تورانیسم در امپراتوری در حال زوال عثمانی امواج نیرومندی در میان ترک زبانان تحت سلطه روسها بوجود آورد.
پان تورانیسم بعنوان یکی از بحث انگیزترین مسائل نیمه دوم قرن نوزدهم اساسا از ضعف و زوال امپراتوری عثمانی ناشی شد.در بالکان زیر فشار روسها و اتریش و نیز انقلابات ملل بالکان عثمانیها بسیاری از متصرفات خود را از دست دادند و در همان حال گروههایی از ترک زبان به زیر سلطه دول و ملل دیگر درآمدند.تقریبا در سراسر سواحل دریای سیاه باستثنای ساحل جنوبی آن عناصر ترک و تاتار از دولت عثمانی جدا و تابع دول دیگر بخصوص روسیه شدند.عناصر
داخلی امپراتوری عثمانی مانند عربها،کردها، ارمنیها و دیگران نیز مایل بودند سر از
اطاعت عثمانی بکشند.پیدایش عثمانیان نو مرکب از سیاستمداران و روشنفکران اصلاح طلب عثمانی واکنشی در برابر این انحطاط و زوال بود. آنان هرچند در داخل برای اقوام تابعه از حقوق مدنی و تساوی سخن میگفتند و به مشوق تنظیمات بودند.8 لیکن در خارج از عثمانی سیاستی تهاجمی در پیش گرفته و بعنوان حربهای علیه روسها سخن از پان تورانیسم به میان آورده مدعی اتحاد ترک زبان آسیای میانه،شمال خزر،قفقاز تا اطراف دریای سیاه با ترکان عثمانی شدند.آنان تورانیسم را با پان اسلامیسم نیز آمیخته بودند و بر این باور بودند که حربه موثری علیه روسها بدست آوردهاند.در مقابل روسها نیز ضرورت شناخت هرچه بیشتر مناطق تصرفی خود در آسیای میانه،قفقاز و بهطور کلی اقوام مسلمان و ترک و نیز گروههای دیگری مانند فارس زبانان و دیگران را دریافتند و این خود موجب توسعه شرقشناسی در روسیه گردید.به میدان آمدن بارتولد در مورد آسیای میانه و مینورسکی در مورد قفقاز در چنین شرایطی صورت گرفت.با این حال قدرت علمی و قوت تحقیقی آنان تا بدان حد است که چنین شرایطی از ارزش کار آنان کم نمیکنند.بارتولد خود در کتاب خاورشناسی در روسیه و اروپا رابطه خاورشناسی روسها با فتوحات آنان در نواحی مختلف آسیا را صراحتا متذکر شده است.اثر پرآوازه او یعنی ترکستان نامه با ترکستان در عهد هجوم مغول حاکی از رشد دانش روسها در خصوص متصرفات آسیابی آنها در آسیای میانه است.در هنگام سلطه روسها و اشغال آسیای میانه سه خاننشین خیوه،بخارا و خوقند آسیای میانه را در اختیار داشتند و در فرایندی چند ده ساله کمکم این خانات مضمحل شدند در حالی که فرمانداری ایالت ترکستان روس را که شامل هر سه خاننشین بود اداره میکرد.اما کثرت اقوام و پیچیدگی شرایط سیاسی و اجتماعی آسیای میانه اداره آن نواحی را سخت دشوار مینمود.با بروز انقلاب بلشویکی در روسیه(1917 م.)و کشیدن دامنه آن به آن نواحی و در حالی که استقلالطلبی و بلشویسم میدانداری میکردند و یا یکدیگر معارضه داشتند طرح تقسیم آسیای میانه به جمهوریهای قومی پنجگانه قرقیزستان،ازبکستان،تاجیکستان و ترکمنستان تا سال 1921 م.صورت گرفت و بلشویکها تحت فرمان گرفتن آنها موفق شدند.این نشان میداد که تحقیقات تاریخی و قومشناسی تا چه حد مفید بوده است.در حالی که میدانیم تاریخ آسیای میانه که همان خراسان بزرگ باشد از روزگاران دور تا عصر خانات سهگانه قرن نوزده تا چه متحول و متغیر بوده و فراز و نشیب بسیار و اختلاط فراوان اقوام و فرهنگها را از سر گذرانده است. جامعهای که هم اکنون نیز در حال تحول است و اکنون پس از فروپاشی شوروی بار دیگر متوجه عناصر خارج از آن واقع شده است.
همانگونه که ترکستان نامه کتابی در تاریخ و جغرافیای آسیای میانه محسوب میشود کتاب تاریخ ترکهای آسیای میانه به شناخت اقوام و قبایل آن حدود اختصاص دارد.فصول دوازده گانه کتاب به شرح زیر است فصل اول:تاریخ ترکهای آسیای میانه
فصل دوم:دوران پیش از تاریخ ترکها
فصل سوم:زبانشناسی تطبیقی گویشهای ترکی
فصل سوم:ترکها در ترکستان
فصل چهارم:گسترش اسلام در ماوراء النهر
فصل پنجم:آسیای میانه در قرن یازدهم
فصل ششم:پیشروی اوغوزها
فصل هفتم:قراقتائیان و تمدن ترکی در کاشقر
فصل هشتم:شاهان خوارزم در برابر مغولان
فصل نهم:ارودی زرین
فصل دهم:مغولهای آسیای میانه
فصل یازدهم:زوال مغولها
فصل دوازدهم:ترکی شدن امپراتوری مغولها
بدین ترتیب بارتولد راهی را که برای شناخت اقوام ترک دیده همان سیر تاریخی حضور و اقتدار آنها در ماوراء النهر کاشقر و خراسان است و از ترتیب تاریخ سیاسی بهره برده است تا آنکه به شرایط زمان حیات مؤلف منتهی شده است یعنی نیمه دوم قرن نوزدهم. ملاک اصلی بارتولد در این سیر ترک به عنوان یک واحد زبانی است و خود را گرفتار پیچیدگیهای ناشی از اختلاط اقوام و تبدیل نظامات ایلی نکرده است.
این راهی بوده است که بسیاری از مستشرقان ترک و مغولشناس قرن نوزدهم از جمله دسون فرانسوی نویسنده تاریخ بزرگ مغول،گروسه فرانسوی نویسنده امپراتوری صحرانوردان و رمزی نویسنده مصری تلفیق الاخبار طی کردهاند.پیش از آن نیز مورخان بزرگ ایرانی چون رشید الدین فضل صاحب جامع التواریخ، میرخوانه نویسنده روضة الصفاء،خوامیر نویسنده حبیب السیر یا معین الدین یزدی نویسنده مقدمه طرفرنامه نیز چنین روشی را به کار بسته بودند.اما آنچه که بار دیگر موضوع را جالب توجه ساخته بحران ملتهای آسیای میانه است که در پی فروپاشی شوروی رخ نموده و مترجم نیز در مقدمه کتاب بدان اشاره کرده است.9
زیرنویسها:
(*)روی جلد آسیای میانه و داخل جلد آسیای مرکزی آمده است.
(1)-وانسیلی ولادیمیر وویچ بارتولد،جایگاه مناطق اطراف دریای خزر در تاریخ جهان اسلام،ترجمه لیلارین شه،پژوهشگاه علوم انسانی،تهران، 1375
(2)-و.و.بارتولد،ترکستان نامه؛ترکستان در عهد هجوم مغول،ترجمه کریم کشاورز،مؤسسه انتشارات آگاه،تهران چاپ دوم 1366.(چاپ اول بنیاد فرهنگ ایران 1352).
(3)-و.و.بارتولد،آبیاری در ترکستان،ترجمه کریم کشاورز،انتشارات مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی(76)،تهران،1350
(4)-و.بارتولد،خاورشناسی در روسیه و اروپا،ترجمه حمزه سردادور،انتشارات ابن سینا،تهران،
(5)-و.بارتولد،تذکره جغرافیای تاریخی ایران،ترجمه حمزه سردادور،انتشارات توس،تهران،چاپ دوم 1358.
(6)-و.بارتولد،تاریخ ترکهای آسیای میانه،ترجمه دکتر غفار حسینی،انتشارات توس،تهران،1376،ص 8 و 9
(7)- Martin GilbertṣImperial Russian History AtlasṣKoutedye and Regan PaulṣLondonṣ1978ṣ P.P.61-62
(8)-وین ووسییج،تاریخ امپراطوری عثمانی،ترجمه سهیل آذری،کتابفروشی تهران،1346،ص 97 به بعد و 201 به بعد.
(9)-بارتولد،تاریخ ترکهای آسیای میانه،مقدمه مترجم،ص 7 به بعد
منبع: کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره ۶