ميراث فرهنگي سازمان اسنادو کتابخانه ملّی جمهوری اسلامی ایران
ميراث فرهنگي[1] . ميراث فرهنگي به آثار مادي و معنوي به جامانده از گذشته گفته ميشود كه بر هويت فرهنگي يك جامعه انساني دلالت دارد و از آن جهت قابل توجه است كه در شناخت زندگي گذشتگان مفيد و مؤثر است و براي مطالعه جوامع، اقوام، و ملل گوناگون، و نيز بازشناسي آثار مادي تمدنها و سير تشكيل و تكامل آنها سندي باارزش بهشمار ميآيد (1: 3؛ 3: ج 3، ص 11-15؛ 4: 73).
براي هر ملت، شناخت گذشته براي ساختن آيندهاي بر پايه هويت فرهنگي خويش اهميت مييابد. در حقيقت پويايي و بقاي فرهنگي در آينده، نيازمند پيوستگي ميان ديروز و امروز و فرداي ملتهاست (10: 6-9).
امروزه در آغاز هزاره سوم و عصر ارتباطات و جهاني شدن، وجه تمايز ملتها از يكديگر هويت فرهنگي است كه ريشه در ميراث فرهنگي دارد. از اينرو، حفظ ميراث فرهنگي براي يك ملت، پشتوانه حيات فرهنگي در آينده خواهد بود.
توجه به ميراث فرهنگي پديده نويني است. در فرانسه، موزه لوور چهار سال بعد از انقلاب كبير فرانسه، يعني در 1793 با نام موزه ملي فرانسه افتتاح شد و در انگلستان لايحه حفظ ميراث فرهنگي در 1882 به تصويب رسيد (14: 373). در 1931 در كنگره آتن، حفاظت از ميراث فرهنگي در هفت قطعنامه اصلي با عنوان منشور مرمت[2] به تصويب رسيد و در آنها توجه و احترام به آثار تاريخي از طريق حفاظت، حمايت، مراقبت، و مرمت توصيه شد (13: ج 7، ص 154-155).
در دومين كنگره كه در ونيز و به سال 1964 برگزار گرديد، واژه ميراث بهكار گرفته شد. در مقدمه مصوب اين منشور كه به "منشور" ونيز مشهور است، بر لزوم حفظ ميراث گذشتگان بهعنوان مسئوليتي همگاني تأكيد شد و اعلام شده است:
"يادمانهاي تاريخي ملتها، سرشار از پيام روزگار گذشته، شاهد زنده سنتهاي كهن ايشان است كه تا به امروز باقي ماندهاند... بر ماست كه اين ميراث را در اصيلترين حالت به نسلهاي آينده تحويل دهيم" (13: ج 7، ص 149-153).
شش ماه بعد از تصويب منشور ونيز، در سيزدهمين جلسه مجمع عمومي يونسكو در پاريس، توصيهنامهاي به تصويب رسيد كه در آن از عبارت ميراث فرهنگي، براي تعريف دارايي فرهنگي[3] استفاده و گفته شد:
"اموال فرهنگي به اموال منقول و غيرمنقولي اطلاق ميشود كه از نظر ميراث فرهنگي يك كشور، واجد اهميت فراواني باشد...".
دارايي فرهنگي در توصيهنامه ديگر، مصوب پانزدهمين جلسه مجمع عمومي يونسكو در 1968 در پاريس، به دو بخش منقول و غيرمنقول تقسيم شد: الف) اموال غيرمنقول مانند عرصههاي باستاني و تاريخي يا علمي، سازهها يا آثار مذهبي و غيرمذهبي كه از نظر تاريخي، علمي، هنري، و معماري ارزشمند هستند و شامل مجموعه سازههاي سنتي، محلههاي تاريخي واقع در محيطهاي مسكوني شهري و روستايي، و همچنين سازههاي بدوي فرهنگهاي پيشين كه هنوز سالم ماندهاند، ميشود. تعبير "دارايي فرهنگي" به اشياي غيرمنقول اطلاق ميشود، مانند ويرانههاي تاريخي كه در سطح زمين باقي ماندهاند و بقاياي باستاني مدفون در زير خاك. اموال فرهنگي شامل جايگاه و محل قرار گرفتن اينگونه داراييها نيز ميشود؛ و ب) اموال منقول كه از نظر فرهنگي واجد اهميت باشد، به اشياي كشف شده در اموال غيرمنقول و اشياي زير خاكي كه در محوطههاي باستاني يا تاريخي و يا در هر جاي ديگري كشف شوند" (13: ج 7، ص 91، 99).
مصوبه شانزدهمين جلسه مجمع عمومي يونسكو در 1970، دستهبندي دقيقتري از داراييهاي فرهنگي زير ارائه كرده است: الف) مجموعهها و نمونههاي نادر جانورشناسي، گياهشناسي، معدنشناسي، كالبدشناسي، و اشياي با اهميت ديرينشناسي؛ ب) اموال مربوط به تاريخ از جمله تاريخ علوم و فنون، تاريخ نظامي و اجتماعي، و همچنين زندگي رهبران، متفكران، دانشمندان، و هنرمندان ملي و رويدادهاي مهم ملي؛ ج) دستاوردهاي كاوشهاي باستانشناختي (قانوني يا پنهاني)؛ د) عناصر حاصل از تجزيه و تفكيك بناهاي تاريخي يا هنري و محوطههاي باستاني؛ ه ) اشياي عتيقه كه بيش از صد سال قدمت دارند، از قبيل سكهها، كتيبهها، و مهرههاي كندهكاري شده؛ و) اشياي مردمشناختي؛ ز) اموالي كه داراي اهميت هنري هستند مانند تابلوهاي نقاشي، طرحهايي كه بهطور كامل با دست بر روي هر نوع زمينه و تكيهگاهي يا با هر نوع مادهاي ساخته شده باشند (بهاستثناي طرحهاي صنعتي و مواد ساخته و تزيين شده با دست)، آثار اصيل هنر پيكرتراشي و مجسمهسازي با هر نوع مادهاي، كندهكاريها و مهرها و چاپهاي سنگي اصيل، و تركيب و تلفيق و جور و سوار كردن اشيايي كه جنبه هنري اصيل دارند و از هر نوع مادهاي ميتوانند ساخته شده باشند؛ ح) نسخ خطي نادر و آثار نخستين صنعت چاپ، كتابها، اسناد، و انتشارات قديمي كه داراي اهميت ويژه هستند (از نظر تاريخي، هنري، علمي، ادبي، و غيره) بهطور مجزا يا در مجموعهها؛ ط) تمبرهاي پست، تمبرهاي درآمد، و تمبرهاي يادبود و يادگاري، مجزا يا در مجموعهها؛ ي) بايگانيها از جمله بايگانيهاي صدا، عكاسي، سينما، مطبوعات؛ و ك) اثاثيهاي كه بيش از صد سال قدمت دارند و ابزار موسيقي قديمي (6: 61-62).
در آخرين دستهبندي كه در هفدهمين جلسه مجمع عمومي يونسكو در سال 1972 در پاريس، با نام كنوانسيون حفاظت جهاني ميراث فرهنگي[4] به تصويب رسيد ميراث طبيعي نيز به اين دستهبنديها افزوده شد. در دو ماده اول و دوم اين عهدنامه، هر دو عبارت ميراث فرهنگي و ميراث طبيعي تبيين شده است.
بر اساس كنوانسيون، "كميته ميراث جهاني" وابسته به يونسكو تأسيس شد و فهرستي با عنوان >فهرست ميراث جهاني<[5] منتشر كرد. آثار جديد به اين فهرست افزوده و بهصورت ادواري منتشر ميشود (13: ج 7، ص 34). در اين فهرست سه دسته آثار ثبت شدهاند: ميراث فرهنگي، ميراث طبيعي، و ميراث فرهنگي ـ طبيعي.
از كشور ايران تاكنون چهار اثر در اين فهرست به ثبت رسيده است: چغازنبيل در خوزستان، تخت جمشيد (پرسپوليس) در فارس، و ميدان نقش جهان (امام) در اصفهان، كه هر سه در 1358ش. به ثبت جهاني رسيدهاند. در سالهاي اخير 17 اثر ديگر نيز براي ثبت در فهرست مذكور پيشنهاد شده كه از جمله: تخت سليمان در آذربايجان غربي در تيرماه 1382 به تصويب رسيد و پاسارگاد در فارس نيز در دست مطالعه و بررسي است (5: 261-264).
توجه به ميراث فرهنگي در ايران. از قرن پانزدهم ميلادي (نهم هجري) به بعد، ايران مورد توجه سياحان و جهانگردان قرار گرفت. آنان در سفرنامههاي خود از تمدن و فرهنگ كهن ايران نام برده و به معرفي آثار مهم و برجستهاي همچون تختجمشيد و پاسارگاد پرداختهاند(16: ج1، ص494).
علاقه به يافتن گنج و نگهداري اشياي عتيقه در ايران در دوره قاجاريه رايج بوده است. در نوشتهها و خاطرات بزرگان و درباريان اين دوران، اصطلاحاتي مانند زمينكني، تيلهكني و طلاشويي به چشم ميخورد (14: 395).
ناصرالدين شاه قاجار به كاوش و گردآوري اشياي عتيقه علاقهمند بود و گاه به تعمير بناهاي تاريخي ميپرداخت (15: 46). در زمان او و قبل از 1290ق. نخستين موزه با عنوان موزهخانه شاهنشاهي در كاخ گلستان بر پا شد (14: 407). در 1293 نيز به فرمان وي با تقليد از موزههاي اروپايي، بناي تالار جديدي در كاخ گلستان آغاز شد كه در 1299 به اتمام رسيد.
كندوكاوهاي منظم و مداوم در ايران با اعطاي مجوز كاوشهاي باستانشناختي در شوش، توسط ناصرالدينشاه به فرانسويان آغاز گرديد (14: 395-400؛ 15: 46). كاوشهاي شوش پس از آمدن مارسل ديولافوا[6] به ايران، از 1302ق. (1884) شروع شد و نزديك به يك قرن طول كشيد. با عقد "قرارداد انحصار اكتشاف آثار قديمه در ممالك محروسه ايران" در 1312 (1895)، توسط ناصرالدينشاه و تجديدنظر آن معروف به قرارداد مورگان در 1318 (1900)، توسط مظفرالدينشاه، حفاريهاي باستانشناختي در سراسر ايران به انحصار فرانسه درآمد. كشف لوح حمورابي اثر ارزنده دوره عيلامي شوش و سند حقوقي مهم دنياي باستان كه در موزه لوور نگهداري ميشود در اين دوره اتفاق افتاد(16:ج1،ص495).
در 1289ش. اداره عتيقات توسط صنيعالملك، در قسمت شمالي مدرسه دارالفنون به رياست ايرج ميرزا، شاعر معروف، تأسيس شد. سپس به تالار آيينه در كاخ مسعوديه انتقال يافت. اشياي اين موزه در 1316 به بناي نوبنياد موزه ايران باستان منتقل شد (12: 386-390؛ 18: 47-48 و 62).
با تأسيس انجمن آثار ملي در 1301 به كوشش جمعي از دولتمردان و روشنفكران از جمله محمدعلي فروغي (ذكاءالملك) وزير امورخارجه وقت (18: 42)، اقداماتي آغاز شد كه از مهمترين آنها ميتوان به تهيه فهرستي از 88 بنا و محوطه باستاني توسط هرتسفلد، باستانشناس آلماني، و ثبت آنها در فهرست آثار ملي نام برد (15: 46-47).
در 1306 (1927)، امتياز انحصاري فرانسه براي كاوش در ايران لغو و كاوشهاي باستانشناختي فرانسوي، به منطقه شوش محدود شد. در مقابل، احداث موزه و كتابخانه ملي در تهران و مديريت آن براي 15 سال به فرانسويها واگذار شد (14: 398-404؛ 15: 46 و 50).
در 1307 آندره گدار، معمار فرانسوي، به ايران آمد (2: 97). وي از آغاز 1308 رسمآ به استخدام دولت ايران درآمد و رياست اداره عتيقات را برعهده گرفت (14: 408-410). همچنين ساختن موزه و كتابخانه ملي را از 1313 تا 1316ش. به انجام رسانيد (2: 99؛ 17: 35). گدار تا سال 1332 كه از طرف دولت متبوع خود بازنشسته شد بر تشكيلات باستانشناسي و موزه ايران باستان رياست داشت (14: 408؛ 15: 55-56).
در زمينه بررسي و معرفي هنر ايران، غير از گدار، بايد به فعاليتهاي آرتور اپهام پوپ، شرقشناس امريكايي، اشاره كرد كه نخستين بار در 1304 به ايران آمد. او يك سال بعد نمايشگاهي از هنرهاي ايراني در فيلادلفيا برپا كرد و در 1307 مؤسسه امريكايي هنر و باستانشناسي ايران را در نيويورك بنيان گذاشت (15: 47). وي با سفرهاي پيدرپي خويش به سراسر ايران، آثار معماري و هنر ايران را مورد بررسي و مطالعه دقيق قرار داد و زيرنظر او بزرگترين و مهمترين اثر درباره تاريخ هنر ايران، يعني >آشنايي با مينياتورهاي ايران<، تدوين و منتشر شد. پوپ همچنين در جريان لغو امتياز انحصار كاوشهاي باستانشناختي فرانسه در ايران و تأسيس انجمن آثار ملي و ساير فعاليتهاي مربوط به باستانشناسي و هنر ايران فعاليت داشت (12: 437-439؛ 15: 47، 53و55).
پس از گدار، ابتدا محمدتقي مصطفوي و سپس ايرانيان ديگر رياست تشكيلات باستانشناسي و ادارات كل ديگري را عهدهدار شدند كه بعدها با ادغام آنها سازمان ميراث فرهنگي كشور تشكيل شد. ولي فعاليت هيئتهاي خارجي در ايران تا سال 1357 همچنان ادامه يافت(410:14-420؛35:17-41).
قوانين و مصوبات. در ايران نخستين قانون در زمينه آثار فرهنگي ـ تاريخي موسوم به قانون عتيقات كه پيشنويس اوليه آن را هرتسفلد (15: 52-53) تهيه كرده و توسط گدار تجديدنظر و تكميل شده بود در آبان 1309 به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد و به اجرا درآمد. اين قانون كه اساس قوانين مربوط به ميراث فرهنگي ايران بهشمار ميرود، تقسيم اشياي مكشوفه را به ترتيبي كه در قانون ذكر شده بين دولت و كاوشگر مجاز ميشمرد و حتي صدور سهم كاشف را از پرداخت حقوق و عوارض گمركي معاف ميدانست (6: 39-44). تا آنكه در سال 1352ش. به همت فيروز باقرزاده رئيس مركز باستانشناسي ايران، تقسيم اشياي مكشوفه در كاوشهاي باستانشناختي متوقف شد (15: 56).
قوانين ديگري نيز در تكميل قانون عتيقات در سالهاي قبل و بعد از انقلاب اسلامي به تصويب رسيد و به اجرا درآمد. از جمله قانون ثبت آثار ملي مصوب 1352، قانون الحاق ايران به كنوانسيون حمايت ميراث فرهنگي و طبيعي جهان در 1353 و موادي از قانون مجازات اسلامي (تعزيرات) مصوب 1375 كه ناظر بر سرقت، خراب كردن، تخلف از ضوابط مصوب، خارج كردن اموال تاريخي ـ فرهنگي از كشور، حفاري غيرمجاز، و جز آن ميباشد.
هفت سال پس از انقلاب اسلامي، با تصويب قانون تشكيلات سازمان ميراث فرهنگي كشور در بهمن 1364، با ادغام چندين مركز و ادارهكل، سازمان ميراث فرهنگي ايران (ايكو)[7] ، از ابتداي سال 1366 رسمآ كار خود را آغاز كرد.از اين پس، عبارت ميراث فرهنگي بهجاي كلمات و تركيبهاي ديگر، جايگزين شد و بيش از پيش كاربرد يافت.
ميراث فرهنگي در ماده 1 قانون اساسنامه سازمان ميراث فرهنگي كشور مصوب 1367 چنين تعريف شده است:
"ميراث فرهنگي شامل آثار باقيمانده از گذشتگان است كه نشانگر حركت انسان در طول تاريخ ميباشد و با شناسايي آن زمينه شناخت هويت و خط حركت فرهنگي او ميسر ميگردد و از اين طريق زمينههاي عبرت براي انسان فراهم ميآيد" (6: 2-5، 39)؛ فهرست آثار ملي، كه برمبناي فهرست هرتسفلد شكل گرفته است، نخستين بار در 1345 با عنوان فهرست بناهاي تاريخي و اماكن باستاني ايران در قالب نخستين نشريه سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران منتشر شد (11: مقدمه). در اين فهرست، تا به امروز كه شوراهاي ثبت منطقهاي براي تسريع در شناسايي و مستندسازي و ثبت در فهرست آثار ملي فعاليت ميكنند نزديك به ده هزار بنا، تپه، مجموعه، و محوطه تاريخي به ثبت رسيده است. هماكنون پروندههاي ثبت آثار ملي در مركز اسناد و مدارك ميراث فرهنگي نگهداري ميشود؛ و اخيرآ نيز با تصويب آييننامه اموال فرهنگي، هنري و تاريخي نهادهاي عمومي و دولتي توسط هيئت وزيران در اسفندماه 1381، گام جديدي براي تشكيل فهرست اموال منقول برداشته شده است. در اين آييننامه كه عمر يك صد سال را براي اموال لازم ميشمرد، دستهبندي زير تبيين گرديده است: اموال فرهنگي ـ تاريخي، اموال تاريخي، اموال فرهنگي، اموال هنري، اموال مطالعاتي، و اموال تقلبي يا جعلي. برطبق اين آييننامه دارندگان اموال فرهنگي، تاريخي، و هنري اعم از وزارتخانهها و سازمانها و مؤسسات دولتي و عمومي غيردولتي و دستگاهها و مؤسسات آموزش عالي و پژوهشي بايستي نسبت به ثبت اموال خود در برگهها و دفاتر مربوط اقدام كنند و نسخهاي از آن را به سازمان ميراث فرهنگي كشور و وزارت امور اقتصاد و دارايي ارسال دارند.
ديدگاههاي نو در جهان
برنامه حافظه جهاني. در 1992 يعني بيست سال پس از تصويب و آغاز فعاليت عهدنامه حمايت از ميراث فرهنگي و طبيعي جهان، برنامه حافظه جهاني از سوي يونسكو براي حفاظت، حمايت، معرفي، و انتشار ميراث مستند جهاني[8] اعلام شد. ميراث مستند در اين برنامه، علاوه بر دستنوشتهها (آثار خطي) و اسناد ارزشمند نادر كه در كتابخانهها و آرشيوها موجود است، مدارك ديگر را نيز در برميگيرد بهويژه مواد ديداري ـ شنيداري، فايلهاي رايانهاي و حتي آداب و رسوم محلي و سنن شفاهي كه شديدآ در معرض زوال و فراموشي قرار دارد. ايجاد فهرست حافظه جهاني نيز پس از آن در اجلاس كميته مشورتي در پاريس، در 1995 مطرح گرديد. همچنين تدوين فهرست ميراث مستند ملي همگام با فهرست حافظه جهاني به دولتهاي عضو يونسكو توصيه شد. اين برنامه در سه سطح ملي، منطقهاي، و بينالمللي دنبال ميشود (8: 6-8).
ميراث ديجيتال[9] . در سال 2002 پيشنهاد جديدي از سوي يونسكو درباره حفاظت منابع ديجيتال مطرح شد. در اين طرح، ميراث ديجيتال و محدوده كاربرد آن چنين تعريف شده است: "ميراث ديجيتالي شامل اسنادي از تمام قسمتهاي جهان است كه از انواع مدارك موجود در همه زبانها و همه زمينههاي دانش بهصورت ديجيتالي درآمده و يا از ابتدا بهصورت ديجيتالي تهيه شده است و شكل ديگري ندارد شامل متن، پايگاههاي اطلاعاتي، تصاوير ثابت و متحرك، اطلاعات شنيداري و گرافيكي، همينطور نرمافزارهاي مربوط به آن كه بهصورت پيوسته يا غير آن تهيه شده است" (20).
در مارس 2003 پيشنويس قطعنامه حفاظت ميراث ديجيتالي توسط كتابخانه ملي استراليا براي يونسكو تهيه و منتشر گرديد (19).
ميراث فرهنگي معنوي. ابتكار ديگر، اعلام روز جهاني موزهها در سال 2004 از سوي شوراي بينالمللي موزهها (ايكام)[10] بهعنوان ميراث فرهنگي معنوي[11] است، كه با هدف تأكيد بر اهميت ميراث فرهنگي غيرمادي و ناملموس انتخاب شده است. ميراث فرهنگي معنوي از دهه هفتاد ميلادي (1973) براي حفاظت از فولكلور مورد توجه كشورهاي عضو يونسكو قرار گرفت (7: 2). پيش از آن نيز در 1967 در اصلاحيه عهدنامه برن[12] براي حراست از آثار ادبي و هنري از طريق قوانين حقوق مالكيت معنوي مطرح شده بود. مصاديق ميراث فرهنگي معنوي عبارتند از: زبان، دانش سنتي، اساطير، فولكلور، و مناظر فرهنگي (9: 9-12). فرايند جهاني شدن[13] در عرصههاي اقتصادي، اجتماعي، و سياسي كه رشد سريع فناوري ارتباطاتي و اطلاعاتي آن را تقويت ميكند بازتابهاي فرهنگي بسيار مهمي دارد. فرهنگ جوامع كوچكتر، بهويژه گنجينه فرهنگ روايي و سنن شفاهي، تحتتأثير فرهنگ غالب، بهشدت رنگ ميبازد. از اينرو، جهانيسازي را عامل يكسانسازي فرهنگي ميدانند. بنابراين حفظ ميراث فرهنگي معنوي، بهمنظور بقاي فرهنگهاي محلي و بومي براي استمرار تنوع فرهنگي در جهان، امري ضروري است. بههمين سبب، يونسكو اين هدف را بهعنوان يكي از اولويتهاي راهبردي در عرصه بينالمللي فرهنگ با جديت دنبال ميكند (7: 4-5).
با وجود اين بايد گفت، ميراث فرهنگي معنوي در مقام ميراث جهاني بشر، بحث نظري و حقوقي پيچيدهاي دارد كه در سالهاي آتي، موضوع بحث و گفتوگوي جهاني قرار خواهد گرفت.
مآخذ: 1) اسدي، ابراهيم، و ديگران. تعاريف و مفاهيم واژهها و اقلام آماري حوزه فرهنگ و هنر. ]تهران[: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1381؛ 2) اميرخاني، غلامرضا. "آندره گدار، معمار نخستين ساختمان كتابخانه ملي ايران". فصلنامه كتاب، دوره سيزدهم، 3 (پاييز 1381): 96-103؛ 3) توحيدي، فائق. آشنايي با ميراث فرهنگي. تهران: سازمان ميراث فرهنگي كشور، معاونت معرفي و آموزش، 1380؛ 4) حجت، مهدي. ميراث فرهنگي در ايران: سياستها براي يك كشور اسلامي. تهران: سازمان ميراث فرهنگي كشور (پژوهشگاه)، 1380؛ 5) درويش روحاني، شيرين. "نگرشي بر روند ثبت آثار در فهرست ميراث جهاني". گزارش ماه، نشريه داخلي سازمان ميراث فرهنگي كشور، 26 (پاييز 1381): 261-264؛ 6) صمدي رندي، يونس، گردآورنده. مجموعه قوانين، مقررات، آييننامه، بخشنامهها و معاهدات ميراث فرهنگي كشور. ويرايش دوم. تهران: سازمان ميراث فرهنگي كشور، معاونت معرفي و آموزش، 1376؛ 7) طالبي، فرامرز. "ميراث فرهنگي معنوي در گفتوگو با فاطمه فراهاني". موزهها، 34 (بهار 1382): 2-5؛ 8) ظاهري، عليرضا، ترجمه و تلخيص. "برنامه حافظه جهاني". گزارش ماه، نشريه داخلي سازمان ميراث فرهنگي كشور، 12 (آبان 1379): 6-8؛ 9) عريان، سعيد. "شناخت و حفاظت از ميراث فرهنگي معنوي". موزهها، 34 (بهار 1382): 8-13؛ 10) مسجدجامعي. احمد. "ميراث فرهنگي نياز به تغيير بينش و اتخاذ ديدگاههاي نو دارد". گزارش ماه، نشريه داخلي سازمان ميراث فرهنگي كشور، 23 (بهار 1381): 6-9؛ 11) مشكاتي، نصرتالله. فهرست بناهاي تاريخي و اماكن باستاني ايران. تهران: سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران، 1349؛ 12) مصطفوي، محمدتقي. تلاش در راه خدمت به آثار ملي و اميد به آينده. تهران: ادارهكل باستانشناسي، 1334؛ 13) معيارهاي تعيين حريم آثار تاريخي، دفتر هفتم. تهران: سازمان ميراث فرهنگي كشور، دفتر فني معاونت حفظ و احيا، گروه پژوهش، 1379؛ 14) ملك شهميرزادي، صادق. "بررسي تحولات مطالعات باستانشناختي در ايران". در مجموعه مقالات انجمن واره بررسي مسائل ايرانشناسي. به كوشش علي موسوي گرمارودي. تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي، 1369، چاپ دوم 1379، ص 373-447؛ 15) موسوي، علي. "ارنست هرتسفلد و تحول باستانشناسي در ايران: 1314-1304". مجله باستانشناسي و تاريخ، س. هفدهم، 1 (پاييز و زمستان 1381): 45-56؛ 16) موسوي، محمود. "باستانشناسي". دانشنامه جهان اسلام. ج 1، ص 490-511؛ 17) همو. "تاريخچه مطالعات و شناخت ميراث فرهنگي در ايران" در آموزش ميراث فرهنگي. تهران: سازمان ميراث فرهنگي كشور، معاونت معرفي و آموزش، 1376، ص 31-41؛ 18) نگهبان، عزتالله. مروري بر پنجاه سال باستانشناسي ايران. تهران: سازمان ميراث فرهنگي كشور (پژوهشگاه)، 1376؛
19) "Guidelines for the Preservation of Digital Heritage 2003".[On-line]. Available:http://unesdoc.unesco.org/images/ 0013/001300/130071e.pdf. [3 Nov. 2004]; 20) "Preliminary Draft Charter on the Preservation of the Digital Heritage". [On-line]. Available: http://www.caul.edu.au/ Preservation/ Digheritagecharteroutcomes.doc. [3 Nov. 2004].
فريبا فرزام
[1]. Cultural Heritage
[2]. Carta del Restauro
[3]. Cultural Property
[4]. Convention for the Protection of the World CulturalHeritage
[5]. World Heritage List
[6]. Marcel - Dieulafoy
[7]. Iranian Cultural Heritage Organization (ICHO)
[8]. World Decumentary Heritage
[9]. Digital Heritage
[10]. International Concil of Museums (ICOM)
[11]. Intangible Cultural Heritage
[12]. Bern
[13]. Globalization