پس از حدود نيم ساعت به محله ی قديمي شهر كه به مير معروف است و ساختمانهايش هم قديمي بوده و فعلا دست نخورده باقي مانده و از دوران كمونيستها به يادگار مانده است رسيديم. آپارتمانهاي تودرتو كه اتاقهايش كوچك بوده و همسر مرحوم عاشورپور به نام خانم تامارا دايزا كه پيرزني بسيار مهربان بود به پيشواز ما آمد و تا آقاي يوسف قوجق و هيئت فرهنگي ايراني را ديد دقايقي را گريه كرد و همه ناراحت شديم كه آن مرحوم در غربتي سنگين از دست رفته است. پس از تسليت به وي حدود يك ساعت بعد به همراه فردي به نام دولت كه گويا مشاور مرحوم عاشورپور بوده به آرامگاه آن مرحوم كه در خارج از عشق آباد بود(كه با اتومبیل سفارت مسير آن نيم ساعتي طول كشيد)رسیدیم و در جلوي دروازه‌ي مزارستان توقف كرديم و پاي پياده به آرامگاه ابدي آن مرحوم رسيديم. مزارستان به دو قسمت تقسيم شده بود: قسمت راست محل دفن تركمن‌هاي مسلماني بود كه از دنيا ميرفتند و قسمت سمت چپ آرامگاه مسيحيان بود. حدود يك ساعت در آرامگاه بوديم و براي روح آن مرحوم دعا كرديم. هيئت فرهنگي با آب و جارو آرامگاه آن مرحوم را تميز نمودند و دسته گلي که از تکه- بازار خریده بودیم بر روي مزار قرار داديم. پس از بازگشت از آرامگاه به جئغئللئق بازار رفتيم. بازار بسيار بزرگي كه چندين برابر جمعه بازار خودمان بود و دستفروش هاي بسياري در آنجا مشغول فروش كالاهاي خود بودند و مردم زيادي نيز براي خريد آمده بودند و مردم در آن بازار مي‌لوليدند. پس از خريد كالا 2 بعد از ظهر به محل اسكان خود آمديم.(واحد پول جديد تركمنستان هر1 منات معادل 350 تومان ايران بود) و پس از استراحت كوتاه ساعت 4:30 بعدازظهر به وقت عشق آباد به طرف مسجد بزرگ قبچاق(روحییت مسجدی) و محل دفن صفرمراد نيازوف كه در كنار آن مسجد و در خارج عشق‌آباد قرار داشت رفتيم. مسجد بسيار بزرگي ساخته شده بود و طبق شنيده‌ها هفت‌ميليارد دلار براي آن مسجد خرج گرديده و توسط فرانسوي‌ها ساخته شده است. پس از گشت‌وگذار در داخل و اطراف آن هنگام بازگشت به عشق‌آباد سري به روستاي كوشي(محل تولد شاعر بزرگ كلاسيك تركمن مأتأجي) رفته و از داخل روستا عبور كرده و به پاركي در عشق‌آباد به نام اون آت(ده اسب) كه به مناسبت دهمين سالگرد استقلال تركمنستان به وسيله مهندسين و معماران تركيه ساخته شده كه بسيار زيبا و جذاب بود و باعث حيرت ما گرديد. شب‌هنگام به محل خوابگاه خود آمديم و از ديده‌هاي خود صحبت مي‌كرديم و گاهي هم به ياد خانواده‌هاي خود در تركمن صحرا مي‌افتاديم و تلفني با خانواده هايمان صحبت مي‌كرديم.

دوشنبه 25/8/88

صبح ساعت 10:20 پس از صرف صبحانه ی مفصل با نان داغ تركمني به‌وسيله‌ي اتومبیل سفارت به طرف برج استقلال(سكيز آياق) راهي شديم. اين برج در ميان پارك بسيار بزرگي قرار داشت كه در آن مجسمه‌هاي بزرگي از جنس احتمالاً برنز از شخصیت های اساطيری، مشاهير و شعراي تركمن نظير گؤراوغلي، قورقوت‌آتا، اوغوزخان، سيدي، ملانفس، كمينه، ذليلي، مأتأجي و مختومقلي و از شخصيت‌هاي شاهان تركمن از قره‌قويونلوها، آق‌قويونلوها و سلجوقيان ساخته بودند. مجموعه‌اي از عقاب‌هاي پنج‌سر كه نماد پنج استان (آخال، بالقان، داش‌اوغوز، ماری و لباب) و نمادي از پنج طايفه تركمن(تكه، يموت، گوگلان، سالور، آل ايلي) مي‌باشد. اين عقاب پنجه در مار دو سر زده‌است به نشانه قدرت برتر بر موجودات منفي و خطرناك. سربازاني را مشاهده نموديم كه با يك نظم خاص نظامي پست‌هاي خود را عوض مي‌كردند و براي آنان جايگاه خاصي در كنار آن مجسمه‌ها تعبيه نموده‌بودند. مجسمه‌ي بزرگ رئيس جمهور سابق تركمنستان صفرمراد نيازوف نيز بين آن عقاب‌هاي پنج سر قرار داشت كه به رنگ طلايي بود. پس از گشت‌وگذار در برج استقلال به پارك روحنامه رفتيم كه مجسمه‌اي از كتاب بزرگ روحنامه را در آن قرار داده بودند كه در طول روز اين كتاب كه قطر بزرگي هم داشت يك بار باز و بسته ميشد. سپس به همراه هيئت فرهنگي با راهنمايي دوست گرامي آقاي يوسف قوجق به برج پنج پايه(بأش آياق) رفتيم. قسمتي از برج توسط كارگران نظافت ميشد و آب تميزي با سرعت زياد از بالاي برج سرازير ميشد و داخل برج فروشگاه‌هاي بسياري قرار داشت و سپس به پارك نزديك گراند هتل توركمن رفتيم كه در آنجا از مجسمه‌ي غارا‌جا‌اوغلان(شاعر تركمن) بازديد كرديم. در نزديك اين پارك بازار روس‌ها قرار داشت و بازار بسيار تميزي بود و از خوراكي گرفته تا كيف و كفش در آنجا به فروش مي‌رسيد. از آنجا سري به بازار مير نيز زديم و كمي هم از آنجا خريد نموديم و سپس به محل اقامت خود بازگشتيم. بعد از ناهار و استراحت در ساعت 6:30 عصر با اتومبیل سفارت و با همراهي جناب آقاي فرقاني سفير محترم ايران به منزل احمد قربان‌نپسوف شاعر نامي تركمنستاني كه پيشتر ما را به ضيافت شام در منزلش دعوت كرده بود رفتيم. ايشان از بزرگترين شاعران و مترجمين تركمنستان است كه در محافل ادبي احترام زيادي دارد. در اين ضيافت تعدادي از نويسندگان، شاعران، هنرمندان و موسيقي‌دان‌ها و اساتيد دانشگاه حضور داشتند. احمد قربان‌نپسوف مانند سايرين بسيار مهمان‌نواز بوده و در سفره‌ي خود سه نوع شام چيده بودند. آش، گوشت بره و برنج محلي كه همراه با هويج پخته شده و پرچرب است. پس از صرف شام، جناب آقاي فرقاني سخناني درباره‌ي روابط ادبي و فرهنگي ايران و تركمنستان و مساعدت‌هاي مسئولين دولت تركمنستان از جمله رئيس جمهور آن(بردي‌محمدوف) از گسترش روابط ادبي و نيز تاريخچه‌اي از تبادل هيئت‌هاي فرهنگي و ادبي بين دو كشور ايراد نمودند. ايشان در ادامه روابط دو كشور ايران و تركمنستان را تنگاتنگ دانستند و گفتند كه در بسياري از مواقع نمي‌توان ادبيات و شخصيت‌هاي ادبي و مسائل فرهنگي بين دو ملت را از هم تفكيك نمود. مثال بارز اين موضوع را درباره‌ي مختومقلي بيان نمودند. در ادامه آقاي پورمند چند قطعه رباعي قرائت کردند، سپس شاعر معاصر تركمنستان آقاي الياس امان‌گلديوف به قرائت شعري درباره برادران آن سوي كوه(يعني ايرانيان) پرداختند. سپس منصور طبري شعر «معلم» و «انه‌ديل» را قرائت نمودند.پس از آن نوبت به شاعر جوان و خوب تركمنستاني سيد مراد گلديوف رسيد. ايشان تازه‌ترين اشعار خود را كه هنوز چاپ نشده بود و مضمون عاشقانه داشت قرائت نمود. وي يكي از پديده‌هاي شعر معاصر است و به نظر منتقدين ادبي تركمنستاني آينده‌ي روشني در ادبيات در انتظار اوست و همچنين وي مسئول بخش ادبي هفته‌نامه‌هاي وطن و نسل مي‌باشد. سپس محمدگلدي گلدي‌نژاد(اوغلان‌باغشي) كه فعلاً در تركمنستان مشغول به تحصيل در دانشگاه موسيقي مي‌باشد به همراه كِروِن آيدوغديوف، مِرِد تأجوف ترانه‌هاي زيبايي را اجرا كردند. در ادامه آقاي آنادردي عنصري بياناتي را در زمينه دوستي و برادري بين ايران و تركمنستان ايراد نمودند و خواستار ادامه نشست‌ها شدند. بالاخره ساعت 11 شب شد و حسن‌ختام اين ضيافت با درخواست جناب آقاي سفير به قرائت شعر توسط احمد قربان‌نپسوف(ميزبان) رسيد و ايشان به علت بيماري نتوانستند شعر خود را قرائت كنند و به جاي آن يكي از دوستان وي و از اساتيد دانشگاه دريا بايرام‌قوليوف كه فردي هنرمند و شوخ‌طبع بود قرائت نمود و آقاي قربان‌نپسوف از اينكه اين هيئت ايراني و سفير محترم ايران دعوت او را پذيرفته بودند تشكر و قدرداني نمودند. ساعت12 نيمه شب به وقت عشق‌آباد به محل اقامت خود بازگشتيم.            

سه‌شنبه 26/8/88                     

صبح پس از صرف صبحانه ساعت 9:30 به وقت عشق‌آباد به سمت قلعه‌ي گوُك‌دپه به راه افتاديم. در بين راه در روستاي يالقئم توقف كرديم و به منزل الياس آمان‌گلديوف رفته و ايشان را به عنوان راهنما با خود برديم. او يكي از نويسندگان و شاعران برجسته تركمنستاني است كه اطلاعات بسيار خوبي در ارتباط با جنگ گوُك‌دپه(جنگ نابرابري كه در سال 1881.م بين روس‌ها و تركمن‌ها روي داد كه در آن جنگ طبق روايت‌هاي مختلف بين سه‌هزار تا هشت‌هزار زن و مرد و كودك تركمن توسط روس‌ها قتل عام شدند. ياد همه‌ي آنها گرامي باد) قلعه‌ي گوُك‌دپه در 45 كيلومتري غرب عشق‌آباد واقع است. به محض ورود به قلعه‌ي گوُك‌دپه از آرامگاهي كه در ضلع شمال‌شرقي قلعه واقع است بازديد كرديم. اين آرامگاه مربوط به يكي از بزرگاني است كه از جنگ گوُك‌دپه جان سالم به‌در برده و بعدها فوت كرده است. نام وي قوربان مئرات ایشان است.

بنا به گفته‌ي آقاي الياس آمان‌گلديوف وجب به وجب آن ناحيه از قلعه پر از اجساد شهيدان آن جنگ نابرابر است به طوري كه هر جايي را خاك‌برداري كنند، استخوان‌هاي آن شهيدان پيدا مي‌شود. شهيداني كه بخاطر كثرت آنها و موقعيت جنگي هيچگاه هويتشان مشخص نشده است. سپس وارد ضلع جنوبي قلعه شديم و از مسجد بزرگي كه به ياد آن شهيدان پس از كسب استقلال تركمنستان، از سوي دولت تركمنستان به دست فرانسوي‌ها ساخته شده، بازديد نموديم. هيئت فرهنگي در اين مسجد براي شادي روح آن شهيدان دو ركعت نماز خواندند. سپس به موزه‌ي بزرگي كه در رابطه با همان جنگ به تازگي در كنار همان مسجد احداث شده بود و نامش را موزه‌ي گوُك‌دپه گذاشته بودند رفتيم. با اينكه اين موزه تعطيل بود، با كمك الياس آمان‌گلديوف و كسب موافقت مسئول موزه به صورت ويژه وارد شديم. مسئولين موزه با آغوش باز از هيئت فرهنگي استقبال كردند. در اين موزه با بسياري از ابزار و آلات جنگي مورد استفاده در آن نبرد خونين از سوي تركمن‌ها و روس‌ها، همچنين نقاشي‌هايي كه از سوي برخي نقاشان روس و تركمن از آن حوادث به تصوير كشيده بودند، آشنا شديم. ماكت بزرگي نيز از قلعه‌ي گوُك‌دپه با تمامي مراحل جنگ و چگونگي كشتار تركمن‌ها ساخته شده بود و نيز تصاويري از تمامي سرداران بزرگ تركمن كه در آن جنگ نابرابر، فرماندهي تركمن‌ها را براي مقابله با حمله‌ي روس‌ها بر عهده داشتند و شهيد شده بودند مشاهده نموديم و همچنين تصاوير و ماكت‌هاي ديگري نيز که مربوط به اين جنگ بود، در آن قرار داشتند و در كل، آثاري كه در اين موزه قرار داشتند هيئت فرهنگي را بسيار تحت تاثير قرار دادند و گاهي اشك‌ها از چشم‌ها سرازير مي‌شد و مظلوميت تركمن‌ها را اسناد تاريخي به خوبي به تصوير كشيده بودند. پس از خداحافظی از مسئولین موزه با حالتي غمناك به عشق‌آباد مراجعت كرديم و پس از گشت و گذار در آن شهر زيبا به محل اقامت خود بازگشتيم. امروز ناهار كباب بختياري و پلو بود و پس از خوردن اين غذاي خوشمزه و استراحتي كوتاه، در ساعت 5 غروب براي خريد كتاب راهي كتابفروشي شديم و پس از خريد كتاب به سمت منزل آقاي غول‌دوردي صحت‌دورديوف روانه شديم. وي هيئت فرهنگي را برای شام به منزلش دعوت كرده بود. ايشان كه سابقه‌ي درخشاني در فعاليت‌هاي صداوسيما و امور فرهنگي تركمنستان داشته‌، يكي از نمايش‌نامه نويس‌ها، فيلمنامه نويس‌ها و شاعران بزرگ اين كشور است. صحت دورديوف پذيرايي مفصلي از هيئت فرهنگي نمود. سفره‌ي بسيار بزرگي كه غذاهاي مختلفي در آن چيده شده بود و نماي رنگي بسيار زيبايي داشت که در میانه ی اتاق پذیرایی پهن شده بود. در آنجا با آقاي عبدالرشيد تاشوف، كومك غوليوف، عزيز اكايوف آشنا شديم. آقاي الياس آمان‌گلديوف نيز در آن مجلس حضور داشتند. جناب آقاي فرقاني به علت مشغله‌ي كاري نتوانستند حضور پيدا كنند. در مورد آقاي عبدالرشيد تاشوف بايد عرض كنم كه ايشان اهل استان لباب، شهر چأرجو بوده و پيش از اين سردبيري يكي از روزنامه‌هاي كثيرالانتشار كشور را بر عهده داشته و عضو شوراي نويسندگان اتحاد جماهير شوروي سابق بوده و كتاب‌هاي بسياري در زمينه‌ي شعر و نمايشنامه تأليف نموده است. ايشان علاوه بر آشنايي با ادبيات تركمن با بسياري از بزرگان فقيد ادبيات معاصر تركمنستان همكار و هم‌قلم بوده است. پس از صرف غذا و آشنايي مختصر با موضوع كاري يكديگر، بحث در مورد اشعار مختومقلي و حماسه‌ي گوُراوغلي صورت گرفت. حاضرین در مهمانی، هر یک نظريات علمي و نكته‌هاي مهم در اين امور را مطرح كردند. آقاي عنصري و آقاي فرزام نظراتي را در اين زمينه ارائه دادند. سپس آقاي خوشكام نيز ترجمه‌ي منظوم يكي از اشعار مختومقلي را قرائت نمود و در ادامه بحث درباره چگونگي ترجمه اشعار به زبان‌هاي روسي، انگليسي و فارسي و تاريخچه‌ي اين موضوع و نكات فني مورد نظر مطرح گرديد. آقاي يوسف قوجق نيز در ادامه‌ي نظرات نويسندگان تركمنستاني نظرات خود را بيان نمودند. آقاي تقي پورمند شعر و نثر ادبي ترجمه موسي و شبان را به زبان تركمني قرائت كردند و آقاي منصور طبري نيز دو قطعه از اشعار خود را قرائت نمودند. آقايان تاشوف، آمان‌گلديوف، صحت‌دورديوف به قرائت اشعارشان پرداختند. آقاي كومك غوليوف نيز درباره‌ي برخي از اشعار نظراتي را ارائه نمودند، ايشان علاوه بر قصه‌نويسي و نگارش نمايشنامه، استاد و رئيس دانشگاه تئاتر و دانشگاه فرهنگ تركمنستان نيز مي‌باشد. ساعت 00:30 بامداد چهارشنبه به خوابگاه خود بازگشتيم.

 چهارشنبه 27/8/88

صبح ساعت 9:30 از محل اقامت خود خارج شديم، نخست به پارك لنين رفتيم. پارك لنين كه مجسمه وي نيز در وسط آن قرار دارد در نزديكي انستيتوي نسخ خطي و اتحاديه تركمنان جهان قرار دارد. آقاي يوسف قوجق جهت ديدار گروه از انستيتوي نسخ خطي سعي كردند از مسئولين آن اجازه بگيرند ولي متأسفانه اجازه ندادند و از آنجا به مجتمع فروشگاه‌هاي آلتين‌عصر واقع در مركز عشق‌آباد رفتيم. در اين مجتمع تجاري فروشگاه‌هاي توليدي البسه و محصولات نساجي تركمنستان وجود دارد كه قيمت‌هاي آن نسبت به كالاهاي خارجي ديگر مناسبتر است. سپس از آنجا به مجتمع فروشگاه‌هاي ايمپاش رفتيم(ايمپاش به فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي گفته مي‌شود كه موسسين آن از ترك‌هاي تركيه هستند و گويا اينگونه فروشگاه‌ها در تركيه نيز وجود دارد). اجناس اين فروشگاه‌ها بسيار لوكس و گرانقيمت بودند. داراي 3 طبقه با آسانسورهاي شيشه‌اي و پله‌هاي برقي بوده كه به اين فروشگاه‌ها جلوه خاص داده‌اند. از آنجا به بازار مير رفتيم(اين بازار به خاطر اينكه در منطقه‌اي به نام مير واقع است به اين نام، ناميده مي‌شود). پس از گردش و خريد اجناس مورد نياز ساعت1:30 بعدازظهر به محل اقامت خود بازگشتيم. شب ساعت 7 مراسم رسمي از طرف آقاي فرقاني سفير محترم در سالن تشريفات سفارت جمهوري اسلامي ايران برگزار مي‌گرديد. آقاي يوسف قوجق ساعت 3 بعدازظهر جلسه‌اي با هيئت فرهنگي تشكيل داد. در اين جلسه موضوعاتي كه قرار بود از سوي اعضاي هيئت مطرح شود مورد بررسي قرار گرفت و سه موضوع محوري مطرح گرديد:

1- قرائت شعر و پيام تركمنهاي ايران

2- معرفي اجمالي فعاليتهاي فرهنگي انجمنها و جمعيتها و مطبوعات تركمنهاي ايران

3- ديدگاه اعضاي هيئت از مشاهده اماكن ديدني از قبيل مساجد و موزه هاي تاريخي و همچنين روحيات مردم تركمنستان

ساعت 6:30 عصر از محل اقامت خود به سفارت ايران رفتيم. از ساعت 7 شب طولي نكشيد كه نويسندگان، شعرا، هنرمندان و محققان تركمنستاني يكي پس از ديگري به سالن تشريفات آمدند از جمله اين افراد قربان ياز داشغينوف، دريا بايرام قوليوف، حال‌محمد كاكابايوف، احمد قربان نپسوف، عبدالرشيد تاشوف، قول دردي صحت درديوف، نارلي نوريوف، دولت صفرمرادوف، چاريار سيدوف، آقا جان آمانگلديوف، كرون آيدوغديوف، كومك قوليوف، عزيز اكايوف، جوما آتايوف، خدر آمانگلديوف، الياس آمانگلديوف، مرد تاجوف و تعدادي ديگر از مهمانان تركمنستاني در اين نشست حضور داشتند و همچنين محمدگلدي گلدي‌نژاد(اوغلان باغشي) از تركمن‌هاي ايران نيز در اين مراسم به اجراي برنامه پرداختند.

مجري اين مراسم نيز آقاي يوسف قوجق بودند. در ابتداي مراسم جناب آقاي محمدرضا فرقاني سخنراني نمودند. در بخشي از سخنان خود درباره لزوم توسعه روابط ادبي و فرهنگي و نقشي كه نويسندگان، شاعران و هنرمندان دو كشور مي‌توانند بر روي گسترش روابط ايفا نمايند صحبت نمودند. ايشان به وجود اشتراكات فرهنگي، تاريخي و ادبي بين دو كشور و تشابه آداب و رسوم موجود در زندگي خانواده‌هاي مردم در دو كشور اشاره كردند و از نويسندگان و هنرمندان حاضر در اين نشست خواستند تا اين مسئوليت سنگين را به خوبي درك نمايند و براي ارتقاي روابط فرهنگي كه تاثير زيادي بر ديگر روابط سياسي، اقتصادي، اجتماعي و حتي امنيتي مي‌گذارد تلاش نمايند. پس از خاتمه سخنان آقاي فرقاني، آقاي يوسف قوجق به معرفي تك تك حاضرين در اين نشست اعم از اعضاي هيئت فرهنگي تركمنهاي ايران و چهره ‌هاي ادبي فرهنگي تركمنستان پرداختند. سخنران بعدي آقاي داشغينوف بود، ايشان در سخنان خود اينگونه نشست ها را ستود و اقدام سفارت  در برگزاري نشست‌هاي ادبي بين هنرمندان دو كشور را كاري فوق العاده مهم دانست و آرزوي تداوم اين نشست‌ها را نمود و شعري نيز قرائت كرد. در پايان سخنان وي نسخه ی حرف برگردان مجموعه آثار كريم قربان نپسوف كه از سوي آقاي چركز اونق در ايران صورت گرفته بود از سوي سفير محترم به آقاي داشغينوف اهدا گرديد. سپس منصور طبري مسئول انجمن شعر و ادب تركمني ميراث گنبد به پشت تريبون رفت و از سوي هيئت فرهنگي ايران متني را قرائت نمود كه در آن از جناب آقاي سفير تشكر نموده و سلام گرم مردم تركمن صحرا را به مردم تركمنستان ابلاغ كرده و آرزوي تداوم اين روابط فرهنگي ادبي را خواستار شدند و دو قطعه شعر نيز قرائت نمودند. سخنران بعدي آقاي عبدالرشيد تاشوف بودند كه درباره روحيه خوب مردم ايران و خاطراتي كه از سفر به ايران داشتند مطالبي را مطرح نموده و در ادامه شعري را نيز قرائت نمودند. سپس آقاي آنادردي عنصري به پشت تريبون رفته و درباره وضعيت پژوهش در ادبيات تركمن صحرا، انجمن ها و نهادهاي ادبي و نيز فعاليتهاي مطبوعاتي تركمنهاي ايران مطالب خوبي را مطرح و اطلاعات جامعي را ارائه دادند. آقاي قول دوردي صحت‌دورديوف سخنران بعدي بود، ايشان ضمن اشاره به فعاليتهاي ادبي در تركمنستان به وجود فعاليت هاي خوبي كه از سوي تركمنهاي ايران در زمينه پژوهش هاي ادبي صورت ميگيرد اشاره نموده و گفتند كه تركمنهاي ايران بخاطر آشنايي با ادبيات و زبان فارسي و تسلط بر مفاهيم پيچيده عرفاني و عربي، بسياري از مفاهيم و واژگان موجود در اشعار مختومقلي را تشريح مينمايند كه براي مطالعات ادبي تركمنستان ارزشمند است. سپس نوبت به آقاي پورمند رسيد ايشان در مورد شهر عشق‌آباد و روحيات مردم آنجا سخناني را بيان كردند و اشعاري نيز از رباعيات خيام را كه ترجمه نموده بودند براي حاضرين قرائت كردند. جوما آتايوف به پشت تريبون رفت او كمي فارسي صحبت كرد و خود را ايراندوست معرفي نمود نه ايرانشناس. آخرين سخنران آقاي حال محمد كاكابايوف كارگردان سينما بود. ايشان گفتند كه اكثر شعرا و نويسندگان تركمنستان به ايران سفر كرده‌اند و از سفير درخواست نمودند كه كارگردانان سينماي تركمنستان را به ايران دعوت نمايند و جناب سفير نيز قبول كردند. وي دو سي‌دي از فيلمهاي سينمايي خود را تقديم نمودند. چاريار سيدوف نيز از ميان حاضرين بلند شد و از سفير محترم درخواست نمود كه اجازه دهند فيلمي درباره تخت جمشيد بسازند. در پايان مراسم گروه موسيقي سنتي با تركيب محمدگلدي گلدي‌نژاد معروف به اوغلان باغشي از ايران به همراه كرون آيدوغديوف(نوازنده معروف تركمنستان) و مرد تأجوف كمانچه‌زن جوان و با استعداد به اجراي موسيقي پرداختند و حاضرين را به وجد آوردند. پس از پايان مراسم شام مفصلي كه توسط سفارت تدارك ديده شده بود صرف گرديد. عكسها و فيلمهايي را كه دوستان جوانمان گرفته بودند آخرين يادگار امروز اين سفر بود. به هنگام خداحافظي جناب آقاي سفير به هريك از مهمانان تركمنستاني يك جلد از كتاب متن انتقادي اشعار مختومقلي نوشته مرحوم نورمحمد عاشورپور كه اخيرا با تلاش سفارت ايران و آقاي يوسف قوجق در ايران به چاپ رسيده بود اهدا نمودند و هيئت فرهنگي ايراني ترکمن ساعت 12 شب به محل اقامت خود بازگشتند.

پنجشنبه 28/8/88

ساعت 8:30 صبح بيدار شديم. پس از صرف صبحانه ساعت 10 صبح به سفارت جمهوري اسلامي ايران در عشق آباد رفتيم تا آخرين ديدار را با آقاي فرقاني داشته باشيم و از وي خداحافظي نماييم و به طرف مرز ايران حركت كنيم. در اين ديدار آقاي سفير مطالبي را بيان كرده و رضايت كامل خود را از اين هيئت فرهنگي اعلام نمودند و از اينكه نتوانستند دولت تركمنستان را راضي نمايند تا يك دیدار رسمي با اين هيئت فرهنگي داشته باشند عذرخواهي نمودند و به هر يك از اعضاي هيئت يك جلد كتاب مرحوم پروفسور نورمحمد عاشورپور را اهدا كردند و يك عكس يادگاري نيز با ما گرفتند. سپس با وي خداحافظي كرده و جهت ترك عشق‌آباد با اتومبیل سفارت عازم مرز باجگيران شديم(لازم به يادآوري است بنا به دلايلي، يك روز جلوتر از مهلت قانوني‌مان از كشور تركمنستان خارج مي‌شويم). در بين راه آخرين ديدار خود را از بازارهاي عشق‌آباد از بازار روس‌ها انجام داديم و پس از خريد هدايا ساعت 12:30 ظهر از بازار روس‌ها به طرف گمرك باجگيران حركت كرديم. همه خوشحال بوديم كه چنين سفر علمي و فرهنگي را انجام داده‌ايم و از آقاي فرقاني كمال تشكر را نموده بودیم كه چنين سفري را تدارك ديده بودند و از آقاي يوسف قوجق نيز تشكر كرديم. مسافت عشق‌آباد تا مرز باجگيران 35 كيلومتر بود و كم‌كم که از عشق‌آباد خارج‌می شديم از پنجره‌هاي ماشين از شهر زیبای عشق‌آباد خداحافظي كرده و با صداي بلند آرزوي ديداري دوباره را نموديم. مساحت 35 كيلومتري كوهستاني را با كوه‌هاي سر‌به‌فلك‌كشيده كوپت‌داغ پيموديم. بالاخره به گمرك رسيديم و بدون توقف چنداني از هر دو گمرك تركمنستان و ايران عبور كرديم و به گنبد رسیدیم و از دوستان خود که یک هفته در کمال احترام با یکدیگر در ترکمنستان همسفر بودیم خداحافظی کرده و هر یک به خانه‌هاي خود بازگشتيم و من اين خاطرات شيرين را به رشته تحرير درآوردم تا یادگاری باشد از اتحاد و همدلی همسفران.                                                                                               

منصور طبری