كتابخانههاي كهن جهان اسلام. سازمان اسنادو کتابخانه ملّی جمهوری اسلامی ایران
اما نخستين حركت جدي براي ايجاد كتابخانه در جهان اسلام را بايد به مأمون عباسي (198-218ق) نسبت داد. بيت الحكمه را هارونالرشيد (170-193ق.) و به گفتهاي مأمون در بغداد و به تقليد از جنديشاپور برپا ساخت. در اين مركز مهم فرهنگي كتابهاي فلسفي و علمي بهعربي ترجمه ميشد. بيتالحكمه، كتابخانهاي وسيع و مهم نيز داشت كه كتابهاي فراواني از زبانهاي سرياني، رومي، پهلوي، و هندي در آن يافت ميشد (9: 437). رصدخانههاي بغداد و دمشق نيز ظاهرآ به همين بيتالحكمه تعلق داشتند. در اين رصدخانهها منجمان به تأليف زيجهاي جديد و تصحيح زيجهاي كهن مشغول بودند (8: 25). در سدههاي دوم و سوم هجري قمري، در سرتاسر جهان اسلام 34 بيمارستان مجهز وجود داشت كه هر كدام در يكي از شهرهاي بزرگ قرار داشت و برخي نيز مجهز به كتابخانه بودند (10: 226). پس از مأمون و با شروع سختگيريهاي متوكل، از رونق بيتالحكمه و كتابخانه آن كاسته شد (9: 437).
سختگيريها چنان زياد شد كه به دستور حكومت، كتابفروشان بغداد از فروش كتب فلسفي منع شدند (10: 251). اما كانونهاي علمي پرجنبوجوشي در دربار پادشاهان و يا وزراي دانشمند ساماني، آلبويه، و ديگر امراي محلي وجود داشت كه هريك كتابخانههاي بسيار باشكوه و گرانقدري داشتند كه اين كتابخانهها را دانشمندان نامداري اداره ميكردند، چنانكه ابن سينا و ابن مسكويه از خازنان (كتابداران) كتابخانه سامانيان بودند. ابن سينا درباره كتابخانه بينظير نوح بن منصور ساماني مينويسد:
"روزي از او دستور خواستم كه به كتابخانهاش بروم و آنچه از كتابهاي پزشكي هست بخواهم و مطالعه كنم، پس مرا دستوري داد و به سرايي وارد شدم كه خانههايي بسيار داشت و در هر خانهاي صندوقهاي كتاب بود، كه روي هم انباشته بودند، در يك خانه كتابهاي عربي و شعر و ديگري نقد و بدينگونه در هر خانهاي كتابهاي دانشي...".
كتابخانه بسيار بزرگ و معتبر آلبويه (ديلميان)، بهويژه عضدالدوله ديلمي شهرت و اعتبار تمام داشت. مقدسي (336-380/391ق.)، در توصيف كتابخانه عضدالدوله ديلمي مينويسد: "در كتابخانه عضدالدوله از هر كتابي كه تا زمان او تأليف و تصنيف شده، نسخهاي يافت ميشد و كتابها برحسب موضوع و نام كتاب و مؤلف طبقهبندي و فهرست شده است" (3: 7-8). صاحب بن عباد (326-385ق.) از وزراي معروف آلبويه، بهعلت علاقه بيش از حد به دانش و فرهنگ، كتابخانهاي گرد آورد كه زبانزد بسياري از دانشمندان زمان خويش بود. مقدسي براي تكميل يافتههاي خود بارها به كتابخانه صاحب در ري مراجعه كرد.
صاحب، كتابهاي گوناگون مربوط به دانشها و فنون گوناگون را در اختيار مشتاقان قرار ميداد و سرانجام وقف آنان ميكرد (4: 112). بعدها همين كتابخانه پايه كتابخانه عمومي ري شد و دارالكتب ري ناميده شد. اكثر كتابخانههاي جهان اسلام در سده چهارم پايهگذاري شدند. اين كتابخانهها فقط محدود به برخي شهرهاي عراق عجم و عرب نبود، بلكه در دوردستترين مناطق اسلامي كتابخانههاي باشكوه برپا شد. در اين ميان كتابخانههاي شام و فلسطين، شمال افريقا، اندلس، و غرناطه از شهرت و اعتبار خاصي برخوردار بودند. دارالحكمه يا دارالعلم مصر آوازهاي جهانگير داشت. المسجي، مورخ دوره فاطمي، تاريخ افتتاح آن را 395 هجري ميداند. در اين كتابخانه تنها 18000 جلد كتاب مربوط به رشته فلسفه و علوم قديم وجود داشت (14: 513). يوسفالعِش در اثر ارزشمند خود كتابخانههاي عمومي و نيمه عمومي عربي در قرون وسطي، از برخي كتابخانههاي مدارس عالي و دانشگاهي قاهره بهنامهاي الفاضليه، الصاحبيه، الكامليه، و الصباحيه نيز ياد ميكند (12: 99). فاطميان مصر نيز كتابخانههاي در خور توجهي داشتند، بزرگترين آنها، متعلق به خليفه عزيز فاطمي (365-386ق.) بود كه بيش از دهها هزار جلد كتاب خطي داشت. از اين تعداد، 6500 جلد به رياضي و 1800 جلد به فلسفه اختصاص داشت. در اين كتابخانه وسايل گوناگون نجومي و نقشه كرات آسماني و يك نقشه بسيار بزرگ جهاننما كه روي پارچه ابريشمي كشيده شده بود، وجود داشت. همچنين حاكم بالله (386-411ق.) خليفه فاطمي در فُسطاط مصر، كتابخانه مخصوص و جديدي تأسيس و نام آن را "كاخ دانش" نهاد (16: ج 2، ص 2176). ساختمان كتابخانه عبارت از فضاي بزرگ مسقفي بود كه اطراف آن طاقچهها و قفسهبنديهايي بود و كتابها در آن چيده ميشد. كتابهاي آن متنوع و از هر باب و علمي بود و تصانيف مهم و مشهوري نيز در ميان آنها وجود داشت. چنانكه از صرف و نحو و لغت و حديث و تاريخ و علوم غريبه و شيمي در آنجا يافت ميشد. وسعت كتابخانه مزبور چنان بوده كه در نتيجه دستهبندي و جدا ساختن كتابهاي هر موضوع چندين كتابخانه مستقل پديد ميآمد (17: 78). اين كتابخانه يا توسط مستنصر، خليفه عباسي براي جيره تركان فروش رفت و يا به جهت خالي بودن خزانه، بهعنوان مواجب، به افراد لشكر و ديوان داده شده؛ چنانكه در 461ق.، بيست و پنج بارِ شتر كتاب از خزانه به منزل وزير ابوالفرج مغربي منتقل شد. در ساير نقاط جهان اسلام نيز وضع بههمين گونه بود. بهطور مثال كتابهاي كتابخانه خليفه اموي اندلس، حكم بن عبدالرحمن (350- 366ق.)، بهاندازهاي بود كه فهرست آنها به 44 مجلد ميرسيد (16: ج 2، ص 2177). حَكَم ملقب به المستنصر بالله به جمعآوري كتاب علاقه فراواني داشت. وي اندلس را به بازار بزرگ با رونقي تبديل كرد كه علم و ادب از هر ناحيهاي به آن وارد ميشد. در قصر حَكم چندين اتاق به استنساخ، تهذيب، و صحافي كتاب اختصاص يافته بود. كتابهايي كه در زمان او فراهم شد، در خاور و باختر بينظير بود. وي در قرطبه 27 دبستان براي اطفال، فقرا، و مردم بيبضاعت تأسيس كرد كه به دانشآموزان كتاب هم امانت ميداد. به گفته مراكشي (581-647ق.)، در ناحيه شرق قرطبه يكصدوهفتاد زن به نوشتن قرآن به خط كوفي اشتغال داشتند (1: 90-91). شوق جمعآوري كتابها، به عصر حَكَم منحصر نبود، بلكه بسياري از بزرگان و دانشمندان آنجا نيز كتابخانههايي براي خود تأسيس كرده و كتابهاي نفيسي را گردآورده بودند. حتي برخي زنان درس خوانده براي خود كتابخانههاي مستقلي داشتند. يكي از آنها عايشه بنت احمد بن قادم بود كه در علم و ادب و شعر، از داناترين زنان عصر خود بهشمار ميرفت و كتابخانه او از غنيترين كتابخانههاي شخصي بود. گردآوري كتابها در اندلس به مسيحيان و يهوديان نيز سرايت كرده بود. يكي از مشهورترين كتابخانههاي شخصي اندلس كتابخانه يوسف بن اسماعيل بن نغزاله يهودي، وزير باديس، امير غرناطه بود.
برخي پژوهشگران بر اين باورند كه پس از مرگ حَكم، دانشگاه اين شهر كه از مهمترين مراكز علمي اسلامي در مغرب زمين بهشمار ميآمد، دچار انحطاط شد. در زمان حكومت شانزده ساله حَكم بر قرطبه، در اين مركز علمي رياضيات، نجوم، و طب تدريس ميشد (13: 496، 865). در قرطبه و سيسيل نيز پس از ورود مسلمانان كتابخانههاي مهم ايجاد شد. در غرناطه، از شهرهاي ديگر اسپانيا، نيز 70 باب كتابخانه عمومي برپا بود (18: 19).
رشد و توسعه كتابخانهها در شرق جهان اسلام، چون شبه قاره هند هم چشمگير بود. در دربار امراي مسلمان هند، كتابخانههاي نفيسي وجود داشت كه مهمترين آنها كتابخانه سلطنتي پادشاهان تيموري، گوركاني، و يا بابري هند بود كه بهمدت بيش از سه قرن پابرجا بود. در اين كتابخانهها فعاليتهايي از قبيل تذهيب، استنساخ، صحافي، و مرمت انجام ميشد. در اين دوران كتابخانههاي هند به چند دسته تقسيم ميشدند: اول، كتابخانههاي سلطنتي بودند كه ناموران و كتابشناسان متخصص، پيوسته درصدد گردآوري آثار گرانبها براي آن بودند؛ دوم، كتابخانههاي متعلق به مدارس و مراكز تعليم و تربيت بود؛ سوم، كتابخانههاي مساجد، خانقاهها، و تكايا بود؛ و چهارم كتابخانههاي شاهزادگان، امرا و صدراعظم بود كه هر كدام از آنها مجموعه گرانبهايي را شامل ميشدند. اين كتابخانهها در سراسر زمين پهناور هند پراكنده بودند؛ كتابخانه ولايتي مدرس،آصفيه، سالار جنگ، و كتابخانه نظام حيدرآباد، كتابخانه نواب رامپور، مهاراجه جيپور، و كتابخانه لكهنو از آن جملهاند (7: 98-100).
پس از استقلال پاكستان از هند، كتابخانههاي بزرگ لاهور، مركز ايالت پنجاب، از موقعيت و جايگاه ويژهاي در شبه قاره هند برخوردار بودند، اما اين استقلال سبب قطع ارتباط و همكاري ميان كتابخانههاي اسلامي دو كشور شد كه زيانهاي فراواني بهدنبال داشت (6: ج 1، ص 547-548).
بسياري از مورخان قديم و جديد روند روبهرشد كتابخانههاي اسلامي را در سده پنجم هجري با يورش تركان غُز، يا حملات سلطان محمود غزنوي خاتمه يافته ميپندارند. چنانكه مؤلف مجملالتواريخ والقصص درباره حمله سلطان محمود به ري مينويسد: "... و بسياري دارها بفرمود زدن و بزرگان ديلم را بر درخت كشيدند و بهري را در پوست گاو دوخت و به غزنين فرستاد و مقدار پنجاه خروار كتاب و دفتر روافض و باطنيان و فلاسفه از سراهاي ايشان بيرون آورد و در زير درختهاي آويختگان بفرمود، سوختن" (3: 8).
برخي ديگر از مورخان، يورش مغولان را مانع پيشرفت و گسترش كتابخانهها ميدانند، اما بعدآ مغولان، با تدبيرِ وزراي دانشمندِ ايراني چون خواجه نصيرالدين طوسي، خواجه رشيدالدين فضلالله، و خواجه غياثالدين موفق شدند با ايجاد يك امپراتوري منسجم و نيرومند، وحدت سياسي بينظيري در سراسر قلمرو خود ساخته و عصر فرهنگي درخشاني ايجاد كنند (5: 41). رَبع رشيدي و رصدخانه مراغه از مهمترين مراكز دوره حاكميت مغولان است. در كتابخانه ربع، چنانكه خود خواجه رشيدالدين مينويسد بالغ بر 60000 جلد كتاب وجود داشت (3: 9). در دوره تيموريان ايران، عليرغم وجود جنگها و درگيريهاي گوناگون، كتابخانهها شكوفا شدند. شاهان و شاهزادگان تيموري، تنها حامي و پشتيبان هنر و هنرمندان نبودند، بلكه خود نيز غالبآ هنرمند و اديب و عالم بودند. بايسنقر ميرزا (802-838ق) ــ كه در غرب به شاهزاده كتابدوست مشهور است ــ كتابخانهاي عظيم در محله باغ سفيد شهر هرات بنا نهاد كه به گفته دولتشاه سمرقندي "چهل كاتب خوشنويس در كتابخانه او به كتابت مشغول بودندي" (2: 96). در مجموع ميتوان گفت كه در طول سدههاي گذشته، كتابخانههاي مجدالدوله ديلمي در ري، ابن سوّار در بصره، شاهرخ گوركاني و فرزندش و بايسنقرميرزا در هرات، پيرمحمد بن عمر شيخ بن تيموري گوركاني در فارس، خليلالسلطان در تاشكند، و شاه عباس و شاه سلطان حسين صفوي در اصفهان، از مهمترين كتابخانههاي سدههاي مياني جهان اسلام به شمار ميروند. اغلب دانشمندان، علما، و اديباني كه از تمكن مالي برخوردار بودند براي استفاده خويش كتابخانههايي داشتند؛ برخي از آنان در دستگاه خلفا و امرا مقامي داشتهاند (11: 79).
انواع. كتابخانههاي جهان اسلام را ميتوان به انواع زير تقسيم كرد:
1. كتابخانههاي سلطنتي، كه معمولا توسط خلفا، پادشاهان، و فرمانروايان دانشدوست ايجاد ميشد (1: 131)، كه از جمله اين كتابخانهها ميتوان به كتابخانه حكم در اندلس، كتابخانه فاطميان در مصر، كتابخانه نوح بن منصور در خراسان، و كتابخانه عضدالدوله ديلمي در شيراز اشاره كرد؛
2. كتابخانههاي شخصي، كه متعلق به افراد عالم و دانشمند بود مانند كتابخانه فتح بن خاقان، ابوداود سجستاني، جاحظ، اسماعيل بن اسحاق، ابن عميد، و صاحب بن عباد (1: 148)؛
3. كتابخانههاي تخصصي، كه عمدهترين آنها كتابخانهها، رصدخانهها، و كتابخانههاي بيمارستاني بود كه كتابخانه رصدخانه مراغه از مشهورترين آنهاست. گروهي از سفرنامهنويسان مسلمان مانند مقدسي، ياقوت حموي، و استخري از وجود كتابخانههاي بيمارستاني خبر دادهاند.
4. كتابخانههاي عمومي كه معمولا با خريد مستقيم كتاب يا با هديه و وقف برپا ميشدند. كتابخانههاي شيراز، قرطبه، و قاهره از مهمترين كتابخانههاي اين گروه به حساب ميآمدند. و
5. كتابخانههاي مدارس، كه نمونههاي آن را بايد در مدارس نظاميه دوره سلجوقي جستوجو كرد. ايجاد اين مدارس مديون تدبير و اقتدار خواجه نظامالملك طوسي وزير آلب ارسلان و ملك شاه سلجوقي بود. وي در شهرهاي نيشابور، هرات، اصفهان، ري، مرو، بلخ، و بغداد، و جز آن اقدام به ايجاد مدارس بزرگي بهنام نظاميه كرد. منابع كتابخانهاي اين مدارس بيشتر شامل فقه، تفسير، حديث، و اندكي فلسفه بود (15: 91).
مآخد: 1) آيتي، محمدابراهيم. آندلس يا تاريخ حكومت مسلمين در اروپا. تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ، 1366؛ 2) اميرخاني، غلامرضا. "تأليف و تدوين كتاب در كتابخانههاي دوره تيموري". فصلنامه كتاب. دوره يازدهم، 1 (بهار 1379): 96-102؛ 3) انصاري، محمدابراهيم. "گزارشي از نظام كتابخانههاي عمومي كشور". پيام كتابخانه. س.اول، 2 (تابستان 1370): 7-10؛ 4) بابازاده، شهلا. "كتابخانه صاحب بن عباد". فصلنامه كتاب. دوره سيزدهم، 3(پاييز 1381): 110-115؛ 5) حائري، عبدالهادي. ايران و جهان اسلام. مشهد: آستان قدس رضوي، 1368؛ 6) خورشيد، انيس. "پاكستان، كتابخانههاي". ترجمه علي مزيناني. دائرهالمعارف كتابداري واطلاعرساني. ج. 1، ص 547-549؛ 7) رادفر، ابوالقاسم. "كتابخانه مركزي دانشگاه عثمانيه در حيدرآباد هند". كتابداري، دفتر سيوهشتم (1381): 97-114؛ 8) رجبي، محمدحسن. كتابخانه در ايران. تهران: دفتر پژوهشهاي فرهنگي، 1381؛ 9) زرينكوب، عبدالحسين. تاريخ ايران بعد از اسلام. تهران: اميركبير، 1363؛ 10) زيباكلام، صادق. ما چگونه ما شديم؟ ريشهيابي علل عقبماندگي در ايران. تهران: روزنه، 1373؛ 11) سباعي، محمدمكي. نقش كتابخانههاي مساجد در فرهنگ و تمدن اسلامي. ترجمه علي شكويي. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، 1372؛ 12) عش، يوسف. كتابخانههاي عمومي و نيمه عمومي عربي در قرون وسطي (بينالنهرين، سوريه و مصر). ترجمه اسدالله علوي. مشهد: آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1372؛ 13) عنان، محمد عبدالله. تاريخ دولت اسلامي در اندلس. ترجمه عبدالمحمد آيتي. تهران: كيهان، 1366؛ 14) فرخزاد، محمد. "بنياد كتابخانهها در جهان اسلام". در مجموعه مقالات كنگره بينالمللي كتاب و كتابخانه در تمدن اسلامي. مشهد: آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1379، ص 504-518؛ 15) فرشاد، مهدي. تاريخ علم در ايران. تهران: اميركبير، 1365؛ 16) "كتابخانه". دايرهالمعارف فارسي ]مصاحب[. ج 2، ص 2176-2177؛ 17) "كتابخانههاي اسلامي". در كاظم مدير شانهچي. كتاب و كتابخانه در اسلام ]مجموعه مقالات[. مشهد: آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1374، ص 63-83؛ 18) موكهرجي، اجيت كومار. تاريخ و فلسفه كتابداري. ترجمه اسدالله آزاد. مشهد: آستان قدس رضوي، معاونت فرهنگي، 1368.
سعيد مليح