نگاهی گذرا به زندگینامه نویسی / فرشته مولوي
در پهنة اسلام ردیابی زندگینامه ما را به کتب سیر میرساند که ریشه در صدر اسلام دارند و بر پایة اخبار جاهلیت و احادیث صحابه و تابعین رسولالله شکل گرفتهاند. در این کتابها که در سیر تاریخی به مناقب و مقامات عرفا و اولیا (نمونههای برجستهاش: اسرارالتوحید در شرح ابوسعید ابوالخیر به فارسی و نیز تذکرةالاولیا ی عطار به فارسی) و سیرة سلاطین میرسند، بنا به حال و هوای زمانه، چه زندگی انبیا و اولیا و عرفا محور میبود و چه زندگی خلفا و حاکمان، نگارندگان روی واقعیت را به بزک افسانه میآراستند. در میان زندگینامههای فرمانروایان کتاب تذکرة شاه طهماسب (یا تاریخ شاه طهماسب ) به روایت خودش به زبان فارسی نامآور است. برخی از اندیشمندان و دانشمندان مسلمان ایرانی نیز به نگارش شرح حال خود پرداختهاند. برای نمونه میشود از المنقذ من الضلال محمد غزالی نام برد که از جنس اعتراف و خویشتننگاری به شمار میآید . همچنین ابوعبید جوزجانی رسالهای دربارة ابنسینا دارد که بخش نخست آن را از قول خود ابنسینا نقل میکند.
پلوتارک یونانی در سدة دوم میلادی با کتابش به نام زندگیهای همرو ــ یا به بیان دایرةالمعارف مصاحب: زندگیهای مقایسه شده ــ معیار تعادل را به کار میآورد. او در این کتاب به روشی قیاسی به شرح حال بزرگان یونان و روم میپردازد و رابطة میان معیارهای اخلاقی و دستاوردهای دنیوی را به سنجش میگیرد تا سرِ آخر به نتیجهای اخلاقی و آموزنده برسد. دو سده بعد قدیس آوگوستینوس در «اعترافات» خود، با سنجش رفتار و کردار خود پیش از گرویدن به مسیحیت و پس از آن، به داوری باریکبینانة خویش مینشیند.
عبدالله مستوفی نویسندۀ کتاب « شرح زندگانی من»
رنسانس (کم و بیش از سده چهارده تا شانزده یا هفده) با خود دلبستگی به قدرت دنیوی و میل به ابراز وجود را به ارمغان میآورد. نوشتن دربارة شاعران و هنرمندان باب میشود و جورجو وازاری، نقاش ایتالیایی، زندگی هنرمندان (۱۵۵۰) را مینویسد. در همین دوره خودزندگینامه ی بنونوتو چلینی، Benvenuto Cellini ، پیکرساز و فلزکار و نویسندة سدة شانزده فلورانس، نمونهای بارز از بیان و نمایش خویشتن به شمار میآید. خاطرات سن سیمون با پرداختن به دربار لویی چهاردهم در ورسای در سدة هفدهم بیانگر تأثیر قدرت مطلق سلطنت بر زندگی مردم میشود. در همین سدة هفده در انگلستان نیز آثار نویسندگانی چون سمیوئل پیپس (Samuel Pepys) و جان اولین (Evelyn) و آیزک والتن (Izaak Walton) بیان نارسمی و خودمانی را در شرححالنویسی به کار میبندند.
در سدة نوزده روند زندگینامهنویسی شتاب میگیرد و نوشتن زندگینامههای گروهی هم رواج مییابد. از میان انبوه کارهای این سده میتوان به شعر و حقیقت گوته، یا کارهای تامس کارلایل انگلیسی، و یا زندگی عیسا ی ارنست رنان اشاره کرد. بد نیست یادآوری شود که کارلایل زندگینامه را بخشی از تاریخ میانگاشت و نگرش او بر کار نخستین زندگینامهنویسان امریکایی تأثیرگذار بوده است. در آغاز سدة بیست به برکت حضور فروید که بحث ناخودآگاه را پیش کشید، روانکاوی به زندگینامهنویسی راه مییابد. کار خود فروید به نام لئوناردو داوینچی (۱۹۱۰) و نیز روزنوشتها ی آنائیس نین، Anais Nin ، (۱۹۴۴ ـ ۱۹۳۱) از همین مقوله به شمار میآیند. در این حال لیتن استریچی (Lytton Strachey) با نوشتن آثاری جنجالبرانگیز چون ویکتوریاییهای برجسته (۱۹۱۸) و ملکه ویکتوریا (۱۹۲۱) انقلابی در کار زندگینامهنویسی تاریخی پدید میآورد و آن را از قید مدیحهگویی و شلختهگری میرهاند. گفتنی است که در این سده شمار شاعران و نویسندگانی که به نوشتن زندگی دیگران و یا خود پرداختهاند، بسیار است ــ برای نمونه: کارل سندبرگ، لوئیس آنترمایر Louis Untermeyer) ، یکی از کتابهایش به نام آفرینندگان جهان نو در ۱۳۷۲ در تهران چاپ شده)، آندره موروا، اشتفن تسوایگ، امیل لودویگ، ایروینگ استون، رومن رولان، سیمون دوبوار، آندره مالرو، و رولان بارت.
ناگفته پیداست که در پی دگرگونیهای بنیادی سدة بیست در زمینههای گوناگون، سنت زندگینامهنویسی نیز چندوچونی بس دیگرگون یافته است. سوای افزایش پرشتاب شمار زندگینامهها، میبایست به رواج زندگینامههای مردمپسند و بیبهره از ارزش ادبی اشاره کرد. این دسته از زندگینامهها، برآمده از زمانة تولید انبوه کالا و فراگیر شدن خواندن، به نیت پاسخگویی به کنجکاوی عوامانة خوانندگان نوشته و روانة بازار میشوند تا در کتابفروشیها و کتابخانهها در کنار زندگینامههایی که ارزش ادبی دارند، خودنمایی کنند. دگرگونی چشمگیر دیگر روی آوردن زنان به زندگینامهنویسی و نیز حضور پررنگ آنان در زندگینامههاست که بیتردید با گسترش و رشد فمینیسم پیوند دارد. همچنین از ویژگیهای برجستة زندگینامهنویسی این زمان تحول و تنوع شکل و قالب ارائة آن است که به یمن پیشرفتهای فنآورانه صورت میگیرد و امکان زندگینامة چندرسانهای را فراهم میآورد. سینما و تلویزیون با عرضة فیلمهای مستند و نیمهمستند دربارة شخصیتهای نامدار تاریخ و ادب و هنر و یا حتی بتهای مردمی چهرة تازهای به زندگینامه بخشیدهاند. چه بسا بشود گفت که پیدایی و پرهواخواهی شبکههای تلویزیونی ماهوارهای «کانال سرگذشت» و «کانال تاریخ» نشانة پیشافتادن زندگینامة چندرسانهای از زندگینامة کتابی است. بازار فیلمهای سودآور و پرفروش پیرامون زندگی نامآوران نیز پیداست که گرم است. شکل دیگری که رایج است و بیشتر در قالب گفتگو یا مصاحبه صورت میگیرد، به جای پرداختن به واقعیتهای زندگی فرد، بر ارائة تصویری از سرشت و شخصیت و آثار او تکیه میکند. گسترش پروژههای تاریخ شفاهی نیز نوع دیگری از زندگینامة مدرن را رقم میزند. تازهترین فرم زندگینامه را هم در این زمانة چندرسانهای در دیسکهای فشرده و در شبکة جهانی به صورت مجموعهای از متن و تصویر و نماهنگ (= نماآهنگ) میتوان یافت.
منبع: سایت شورای گسترش زبان وادبیات فارسی
پلوتارک یونانی در سدة دوم میلادی با کتابش به نام زندگیهای همرو ــ یا به بیان دایرةالمعارف مصاحب: زندگیهای مقایسه شده ــ معیار تعادل را به کار میآورد. او در این کتاب به روشی قیاسی به شرح حال بزرگان یونان و روم میپردازد و رابطة میان معیارهای اخلاقی و دستاوردهای دنیوی را به سنجش میگیرد تا سرِ آخر به نتیجهای اخلاقی و آموزنده برسد. دو سده بعد قدیس آوگوستینوس در «اعترافات» خود، با سنجش رفتار و کردار خود پیش از گرویدن به مسیحیت و پس از آن، به داوری باریکبینانة خویش مینشیند.
عبدالله مستوفی نویسندۀ کتاب « شرح زندگانی من»
رنسانس (کم و بیش از سده چهارده تا شانزده یا هفده) با خود دلبستگی به قدرت دنیوی و میل به ابراز وجود را به ارمغان میآورد. نوشتن دربارة شاعران و هنرمندان باب میشود و جورجو وازاری، نقاش ایتالیایی، زندگی هنرمندان (۱۵۵۰) را مینویسد. در همین دوره خودزندگینامه ی بنونوتو چلینی، Benvenuto Cellini ، پیکرساز و فلزکار و نویسندة سدة شانزده فلورانس، نمونهای بارز از بیان و نمایش خویشتن به شمار میآید. خاطرات سن سیمون با پرداختن به دربار لویی چهاردهم در ورسای در سدة هفدهم بیانگر تأثیر قدرت مطلق سلطنت بر زندگی مردم میشود. در همین سدة هفده در انگلستان نیز آثار نویسندگانی چون سمیوئل پیپس (Samuel Pepys) و جان اولین (Evelyn) و آیزک والتن (Izaak Walton) بیان نارسمی و خودمانی را در شرححالنویسی به کار میبندند.
در سدة نوزده روند زندگینامهنویسی شتاب میگیرد و نوشتن زندگینامههای گروهی هم رواج مییابد. از میان انبوه کارهای این سده میتوان به شعر و حقیقت گوته، یا کارهای تامس کارلایل انگلیسی، و یا زندگی عیسا ی ارنست رنان اشاره کرد. بد نیست یادآوری شود که کارلایل زندگینامه را بخشی از تاریخ میانگاشت و نگرش او بر کار نخستین زندگینامهنویسان امریکایی تأثیرگذار بوده است. در آغاز سدة بیست به برکت حضور فروید که بحث ناخودآگاه را پیش کشید، روانکاوی به زندگینامهنویسی راه مییابد. کار خود فروید به نام لئوناردو داوینچی (۱۹۱۰) و نیز روزنوشتها ی آنائیس نین، Anais Nin ، (۱۹۴۴ ـ ۱۹۳۱) از همین مقوله به شمار میآیند. در این حال لیتن استریچی (Lytton Strachey) با نوشتن آثاری جنجالبرانگیز چون ویکتوریاییهای برجسته (۱۹۱۸) و ملکه ویکتوریا (۱۹۲۱) انقلابی در کار زندگینامهنویسی تاریخی پدید میآورد و آن را از قید مدیحهگویی و شلختهگری میرهاند. گفتنی است که در این سده شمار شاعران و نویسندگانی که به نوشتن زندگی دیگران و یا خود پرداختهاند، بسیار است ــ برای نمونه: کارل سندبرگ، لوئیس آنترمایر Louis Untermeyer) ، یکی از کتابهایش به نام آفرینندگان جهان نو در ۱۳۷۲ در تهران چاپ شده)، آندره موروا، اشتفن تسوایگ، امیل لودویگ، ایروینگ استون، رومن رولان، سیمون دوبوار، آندره مالرو، و رولان بارت.
ناگفته پیداست که در پی دگرگونیهای بنیادی سدة بیست در زمینههای گوناگون، سنت زندگینامهنویسی نیز چندوچونی بس دیگرگون یافته است. سوای افزایش پرشتاب شمار زندگینامهها، میبایست به رواج زندگینامههای مردمپسند و بیبهره از ارزش ادبی اشاره کرد. این دسته از زندگینامهها، برآمده از زمانة تولید انبوه کالا و فراگیر شدن خواندن، به نیت پاسخگویی به کنجکاوی عوامانة خوانندگان نوشته و روانة بازار میشوند تا در کتابفروشیها و کتابخانهها در کنار زندگینامههایی که ارزش ادبی دارند، خودنمایی کنند. دگرگونی چشمگیر دیگر روی آوردن زنان به زندگینامهنویسی و نیز حضور پررنگ آنان در زندگینامههاست که بیتردید با گسترش و رشد فمینیسم پیوند دارد. همچنین از ویژگیهای برجستة زندگینامهنویسی این زمان تحول و تنوع شکل و قالب ارائة آن است که به یمن پیشرفتهای فنآورانه صورت میگیرد و امکان زندگینامة چندرسانهای را فراهم میآورد. سینما و تلویزیون با عرضة فیلمهای مستند و نیمهمستند دربارة شخصیتهای نامدار تاریخ و ادب و هنر و یا حتی بتهای مردمی چهرة تازهای به زندگینامه بخشیدهاند. چه بسا بشود گفت که پیدایی و پرهواخواهی شبکههای تلویزیونی ماهوارهای «کانال سرگذشت» و «کانال تاریخ» نشانة پیشافتادن زندگینامة چندرسانهای از زندگینامة کتابی است. بازار فیلمهای سودآور و پرفروش پیرامون زندگی نامآوران نیز پیداست که گرم است. شکل دیگری که رایج است و بیشتر در قالب گفتگو یا مصاحبه صورت میگیرد، به جای پرداختن به واقعیتهای زندگی فرد، بر ارائة تصویری از سرشت و شخصیت و آثار او تکیه میکند. گسترش پروژههای تاریخ شفاهی نیز نوع دیگری از زندگینامة مدرن را رقم میزند. تازهترین فرم زندگینامه را هم در این زمانة چندرسانهای در دیسکهای فشرده و در شبکة جهانی به صورت مجموعهای از متن و تصویر و نماهنگ (= نماآهنگ) میتوان یافت.
منبع: سایت شورای گسترش زبان وادبیات فارسی
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۴/۰۹ ساعت 11:39 توسط محمد قجقی
|