كتابخانههاي سلطنتي. سازمان اسنادو کتابخانه ملّی جمهوری اسلامی ایران
كتابخانههاي سلطنتي. كتابخانههاي سلطنتي، كتابخانههايي هستند كه شاهان، همجوار محل سكونت خويش تأسيس ميكردند و معمولا تنها بر روي خاندان سلطنتي، درباريان، وزرا، و افراد خاص باز بودهاند.
شاهان با انگيزههاي مختلف بهگردآوري كتاب و بنيانگذاري كتابخانههاي سلطنتي ميپرداختند. علاقه به دانش و شيفتگي فرهنگي يكي از اينها بود. آشوربانيپال (قرن 7ق.م.) سلطان آشور، دانشمند بزرگ و فردي كتابدوست بود. وي را ميتوان نخستين امپراتوري دانست كه با انديشه گردآوري دستاوردهاي علمي و ادبي نسلهاي گذشته، مهمترين كتابخانه خاورميانه را در نينوا و قصر خود بنيان نهاد (2: 38، 39). عضدالدوله ديلمي (322-338ق.)، از پادشاهان آلبويه، از كساني است كه به كتاب و علم علاقه وافر داشت. او كتابخانه بزرگي در شيراز و محل كاخ خود تأسيس كرد (10: 116).
عشق امپراتوران هاپسبورگ[1] به كتاب، شكلگيري كتابخانه سلطنتي اتريش در وين را بهدنبال داشت. از ميان آنها آلبرشت سوم[2] (1365-1395م.) با علاقه بسيار به تهيه نسخههاي خطي اهتمام ورزيد و كتابخانه سلطنتي اتريش نخستين نسخههاي خطي خود را مرهون اوست.
رقابت و تقليد در مقابل اميران هم عصر يا پادشاهان قبل نيز، عامل ديگري براي تأسيس كتابخانه توسط حاكمان و پادشاهان بود. ائومنس دوم[3] (197-159ق.م.)، در غرب تركيه امروز، كتابخانه پرگاموم را به رقابت با كتابخانه اسكندريه تأسيس كرد و در حمايت از هنر و ادب چنان به توليد كتاب پرداخت كه شهرت فراواني يافت و توسعه كتابخانه بهجايي رسيد كه مصريان از صدور پاپيروس به آنجا جلوگيري ميكردند (12: 84؛ 6: 11).
محمود غزنوي (389-421ق.) به تقليد از شاهان آلبويه و سلاطين قبل از خود كتابخانه باشكوهي در غزنه تأسيس كرد كه منابع آن را از باقيمانده كتابخانههاي ديلمان، عراق، خراسان، و هندوستان فراهم آورده بود. وي پس از فتح شهرها كتابخانههاي آن را تخليه كرده، كتب كلامي يا آنچه متعلق به رافضيان و معتزليان بود ميسوزاند و مابقي كتب را به غزنه منتقل ميكرد (15: 18).
مجموعهسازي و فراهمآوري. گردآوري و تأمين منابع كتابخانههاي سلطنتي به بركت قدرت و ثروت شاهان چندان دشوار نبود. جستوجو و شناسايي كتب باارزش در اقصي نقاطِ تحت سلطه توسط مأموران ويژه، غنيمتگيري كتابخانههاي كشورهاي مغلوب در لشكركشيها، و بالاخره خريداري كتاب و يا مجموعههاي شخصي،شكلهاي مختلف فراهمآوري بوده است. ابن نديم ميگويد: اردشير بابكان پس از تكيه بر مسند حكومت دستور داد كليه كتب باقيمانده دوران گذشته كه پراكنده بود، از چين و هند گردآوري كنند و در گنجينهاي نگهداري نمايند (17: ج 13، ص 23؛ 10: 45). آشور بانيپال در قرن 7ق.م.، پس از بناي كاخي در شمال غرب نينوا دستور جمعآوري الواح و متون قديمي را صادر كرد (2: 40؛ 18: ج 8، ص 717).
كتابخانه سلطنتي سوئد كه در قرن 16 با جمعآوري كتب خاندان سلطنتي شكل گرفت بهترين منابع خود را به خاطر استعفاي ملكه و نقل مكان وي در 1654 به رم از دست داد. اين نقصان در دوره سلطنت چارلز دهم (1660-1654) از طريق خريداري و غنيمتگيري در جنگها جبران شد (19: ج 29، ص 280-281).
لويي دوازدهم، پادشاه فرانسه (1498-1515)، پس از فتح شهر پادووا[4] در ايتاليا، كتابخانه خاندان اسفورتسا[5] و خاندان ويسكونتي[6] را به غنيمت گرفت و بخشي از كتابخانه پتراك[7] را كه بر اثر حمله بهدست آورده بود بر آن افزود (8: 138).
دستور به تأليف، ترجمه، استنساخ، و توليد كتب نفيس روش ديگر غنابخشي به مجموعه كتابخانههاي سلطنتي بود. بسياري از حاكمان با دعوت و تشويق دانشمندان، نويسندگان، مترجمان، و هنرمندان، دربار خود را به مراكزي پويا مبدل ميساختند. حاصل آن نه تنها توليد، ترجمه، و استنساخ كتب، بلكه گاه ايجاد سبكهاي جديد خط، نقاشي، جلدسازي، صحافي و ديگر امور مربوط به كتاب و كتابت بود. در كتابخانه آشور بانيپال افراد بسياري تحتنظارت مسئولان آموزشديده كاخ سلطنتي به استنساخ متون مشغول بودند (2: 40). در دربار خليفه هارونالرشيد و پسرش مأمون، ناميترين دانشمندان، مترجمان، و خوشنويسان گرد آمده بودند.
غياثالدين ميرزا بايسنقر تيموري (802-838ق.)، فردي دانشدوست و هنرپرور بود كه كتابخانهاي بينظير در هرات تأسيس كرد (4: 107). او خود شعر ميسرود و خطاط چيرهدستي بود، به كتابآرايي علاقهمند بود، و به تهيه، استنساخ، و جمعآوري كتاب و رواج هنرهاي مربوط به آن عشق ميورزيد (4: 107؛ 15: 107). وي در هرات براي كتابخانه خود دارالصنايعي فراهم آورد كه در آن گروه بيشماري از زبردستترين نويسندگان، مصوران، مذهبان، وراقان، صحافان، جلدسازان، وصاقان، و حلكاران و زرافشانان بهكار اشتغال داشتند. دولتشاه سمرقندي مينويسد، در كتابخانه وي چهل نفر از خطاطان شهير شب و روز كتابت ميكردند. توجه خاص وي به تهيه كتابهاي نفيس و هنر كتابنويسي سبب شد نقاشي، تذهيب، تجليد، زرافشاني، وصّالي، و صحافي در آن دوران بسيار پيشرفت كند و مكتب هنري هرات به اوج كمال و ترقي برسد (15: 107-108).
كتابخانه سلطنتي فرانسه در دوره لويي پانزدهم جلدسازان معروفي همچون آنتوئان ميشل پادلو را استخدام كرد. پادلو جلدهاي متحدالشكلي از پوست مراكشي به رنگ قرمز براي كتابهاي كتابخانه سلطنتي ساخت. توجه به زيبايي كتابها و جلد آنها سبب شد جلدساز ديگري با قرار دادن تكههاي پوست رنگين روي جلد كتاب طرحي شبيه قاليچه براي جلدها بسازد كه بهكار موزائيك بر چرم شهرت يافت (8: 313-314).
طي قرنهاي شانزدهم و هفدهم در خاندان سلطنتي انگلستان نوع خاصي از جلدسازي كه به جلدهاي گلدوزي شده مشهور بود، مورد توجه قرار گرفت. اين جلدها كه از مخمل و ابريشم ساخته شده بود و تزيينات آن با نخهاي طلا و نقره يا ابريشم رنگين و گاه جواهر گلدوزي ميشد، در تاريخ هنر جلدسازي هم رديف جلدهاي زركوب قرار گرفت (8: 234).
سانسور و يا دريافت نسخه رايگان از آثار، راه ديگر افزودن بر منابع كتابخانههاي سلطنتي بود كه نظارت بر تأليف و چاپ را نيز به همراه داشته است.
امپراتور چين در 213 ق.م. دستور داد كليه كتابها، حتي تأليفات كنفوسيوس را بسوزانند، اما يك نسخه از همه آنها را در كتابخانه سلطنتي نگهداشت (2: 70-71).
فرانسواي اول (1515-1547)، پادشاه فرانسه، فرماني موسوم به نسخه رايگان صادر كرد كه طبق آن ناشران ملزم به ارسال يك نسخه از كتب منتشره خود براي كتابخانه سلطنتي شدند(20: ج9،ص37). اين فرمان اساس دريافت نسخه رايگان يا قانون واسپاري امروزي بود. بعدها ساير كتابخانههاي سلطنتي، مانند كتابخانه سلطنتي سوئد در 1661 (19: ج 29، ص 281)، با تصويب قانون مشابهي مجموعه خود را غنيتر ساختند.
ساختمان و تجهيزات كتابخانههاي سلطنتي. اكثر كتابخانههاي سلطنتي در كاخ يا همجوار آن قرار داشتند. توجه به معماري داخلي به همراه بهرهگيري از بهترين جنس وسايل و تجهيزات و گاه گرانبهاترين نوع تزيينات، مشخصه ساختمان اين كتابخانههاست.
كتابخانه عضدالدوله ديلمي (322-338ق.) در شيراز همجوار كاخ وي داراي تالاري طويل با اتاقهاي متعدد در اطراف آن بود كه در هر يك منابع هر علم و فهرست آنها جداگانه نگهداري ميشد. درون ديوارهاي تالار و اتاقها گنجههايي از چوب روكشدار به بلندي قد يك انسان كامل و پهناي سه ذراع قرار داشت كه درِ آن از بالا به پايين گشوده ميشد. كتابها بر اساس موضوع در گنجهاي جداگانه نگهداري ميشد و سياهه خاص خود را داشت (10: 116).
در اتريش بين سالهاي 1723-1726 امپراتور شارل ششم با نقشه مشهورترين معمار وين، جِي.بي. فيشر[8] ، ساختماني به سبك باروك براي كتابخانه سلطنتي هاپسبورگ بنا نهاد. بخش اصلي كتابخانه، تالار بزرگي بود با ستونهاي مرمر و ايوانهايي از چوب گردو براي كتابها؛ كه بهوسيله تابلوهاي ديواري، تنديسها، و آرايههاي گرانبهايي از جنس طلا تزيين شده بود. در دوره ماريا ترزا (1740-1780) دو راهرو به بناي اصلي كتابخانه اضافه شد. به هر تقدير معماري داخلي خارقالعاده اين كتابخانه سبب شد از آن بهعنوان زيباترين كتابخانه جهان ياد شود (21: ج 2، ص 119-120).
كتابداران. كتابداران كتابخانههاي سلطنتي از ميان دانشمندان، نويسندگان، فلاسفه، و هنرمندان انتخاب ميشدند كه در علم و دانش افرادي سرآمد بودند. گاه نيز شخص امپراتور رياست و اداره كتابخانه سلطنتي را برعهده ميگرفت.
هوگو بلوتيوس، دانشمند هلندي، نخستين كتابدار كتابخانه سلطنتي هاپسبورگ در قرن شانزدهم بود. او كتابهاي كتابخانه سلطنتي را كه در 1591 به حدود 9 هزار جلد رسيده بود، تنظيم و ردهبندي كرد. تنظيم فهرست الفبايي كتابخانه و فهرست نسخههاي خطي آن از ديگر فعاليتهاي وي در اين سمت بود (2: 547-548؛ 21: ج 2، ص 119).
گوتفريت ويلهلم لايبنيتس (1646-1716)، فيلسوف و رياضيدان، رياست كتابخانه سلطنتي هانوور[9] و كتابخانه دربار شهر وولفنبوتل[10] را بر عهده داشت. وي را به خاطر نظراتي كه درخصوص اداره كتابخانه عرضه كرده است ميتوان از پيشگامان توسعه علم كتابداري دانست (2: 545-546؛ 6: 114).
در ايران، مسعود سعد سلمان (438-515 ق.)، شاعر بزرگ، رياست كتابخانه مسعود بن ابراهيم غزنوي در غزنه (492ـ508ق.) را بر عهده داشت (15: 18-19) و كمالالدين بهزاد (قرن 10 ق.)، نقاش چيرهدست، رياست كتابخانه سلطنتي سلطان حسين بايقرا (842-911ق.)، آخرين پادشاه تيموري، را در 899ق. عهدهدار بود. طبق فرمان سلطان كه متن آن در كتابنامه نامي، تأليف غياثالدين ميرخواند آمده، بهزاد نه تنها در پرداختن و ساختن مجلسهاي نقاشي براي كتابها فعاليت ميكرد، بلكه به كار هنرمندان، خوشنويسان، مجلدان، و مذهبان نيز نظارت ميكرد و گفتهاند چهل نفر استاد در كارگاههاي كتابسازي سلطنتي تحت سرپرستي او مشغول كار بودند (3: 11-15؛ 15: 18). پس از غلبه شاه اسماعيل صفوي (907-930 ق.) بر تبريز و پايتخت قرار گرفتن اين شهر، بهزاد بهسمت رياست كتابخانه وي منصوب شد و امور كتابخانه به او سپرده شد (11: ج 4، ص 817).
در بين پادشاهان، لويي بناپارت همزمان با سلطنت در هلند رياست كتابخانه سلطنتي اين كشور را بين سالهاي 1806-1810 بر عهده گرفت (16: ج 13، ص 450)؛ و ناصرالدين شاه قاجار (1264-1313ق.) شخصآ رياست كتابخانه سلطنتي را بر عهده داشت (1: 543).
استفادهكنندگان. مراجعان و استفادهكنندگان كتابخانههاي سلطنتي، خاندان حاكم و وزرا و در مواردي درباريان بودند؛ اما دانشمندان، محققان، و بزرگاني هم بودند كه با اجازه وارد كتابخانه سلطنتي ميشدند و از منابع آن بهره ميبردند.
كتزياس، دانشمند و پزشك يوناني، در كتاب خود از كتابخانه بزرگ و مخصوص دربار اردشير دوم ياد ميكند و مينويسد: "هنگام اقامتش در ايران مدتي به مطالعه و تحقيق در آن كتابخانه پرداخته است" (9: 8).
ابن سينا در مورد استفاده از كتابخانه نوح بن منصور ساماني (366-387ق.) مينويسد: "روزي از او دستور خواستم كه به كتابخانهشان بروم و آنچه از كتابهاي پزشكي در آنجا هست بخوانم و مطالعه كنم، پس مرا دستوري داد و به سرايي اندر شدم كه خانههاي بسيار داشت و در هر خانهاي صندوقهاي كتاب بود" (5: ج خاء، ص 154؛ 15: 4).
سرانجامِ كتابخانههاي سلطنتي. كتابخانههاي سلطنتي همگي در يك صفت عمومي مشتركند، و آن اينكه تاريخ آنها با رويدادهاي پيدرپي مسرتانگيز يا شوم همراه بوده است (8: 275) اين كتابخانهها يا همچون كتابخانه شاه ماتياس كوروينوس[11] (1440-1490م.) كه بر اثر بيتوجهي جانشينان وي در جنگهاي داخلي، كتابهايش را از دست داد (2: 350) به طريقي نابود شدند؛ و يا با تغيير هدف و وظيفه در قالب كتابخانههاي ملي ادامه حيات دادند. برخي از آنها مثل كتابخانه سلطنتي دانمارك، كتابخانه سلطنتي سوئد، و كتابخانه سلطنتي هلند تنها با حفظ نام قبلي، وظايف جديد را بر عهده دارند و بعضي ديگر همانند كتابخانه ملي فرانسه و كتابخانه ملي اتريش علاوه بر تغيير نام، هويت كتابخانه ملي پيدا كردهاند.
كتابخانه سلطنتي ايران. اين كتابخانه در اوايل قرن سيزدهم هجري قمري بهخواست فتحعليشاه قاجار (1212-1250ق.) تأسيس شد. از آنجا كه فتحعليشاه به فن خطاطي، هنر نقاشي، و سرودن شعر توجه خاص داشت، علاوه بر تشويق خوشنويسان و هنرمندان، تهيه دستنوشتههاي مذهّب و مرصّع، جمعآوري نسخههاي نفيس و كتب خطي ارزشمند را آغاز كرد و كتابهاي بهجا مانده از پادشاهان صفويه و زنديه، و نيز ذخاير و خزاين نادرشاه افشار را در كاخ گلستان و مجموعهاي بهنام "كتابخانه شاهنشاهي" گرد آورد (1: 543؛ 14: 99).
كساني چون ميرزا شفيع (صدراعظم وقت) معتمدالدوله اصفهاني متخلص به نشاط، اديب و شاعر، كتابدار اين كتابخانه شدند. پس از فتحعليشاه در زمان محمدشاه هم كتابخانه شاهنشاهي داير بود و زماني ميرزا آغاسي بر آن نظارت مستقيم داشت. وي كتب ديني بسياري براي مجموعه تهيه كرد، اما برخي كتب نفيس از جمله شاهنامه به خط ميرعماد حسني با هفتاد مجلس و تصوير را بهعنوان صله و پاداش بخشيد. ناصرالدين ميرزا وليعهد ناراضي از بخششهاي او، از پدر خواست كه سرپرستي كتابخانه را به او واگذارد (1: 543).
مقارن با سلطنت ناصرالدينشاه (1264-1313ق.)، كتابخانه شاهنشاهي بيشتر مورد توجه قرار گرفت. ناصرالدينشاه پس از سفر فرنگ دستور داد در كاخ گلستان ساختماني مخصوص همراه با موزه براي كتابخانه ساخته شود (14: 99). از اين زمان كتابخانه شاهنشاهي با نام كتابخانه سلطنتي يا كتابخانه مباركه، در كاخ گلستان به فعاليت خود ادامه داد.
ناصرالدينشاه نه تنها باقيمانده كتبي را كه در تصرف خاندان افشار بود، همراه ساير كتب نفيس براي كتابخانه خريداري كرد، بلكه دستور داد كتب نفيسي همچون هزارويكشب در شش مجلد خطي با هنرنمايي استاد خط، محمدحسين تهراني، و طراحي و نقاشي ميرزاابوالحسن صنيعالدوله تهيه كنند. ناصرالدينشاه بر امور كتابخانه نظارت مستقيم داشت. مهر كتابخانه را هميشه نزد خود محفوظ داشته و خود را رئيس كتابخانه ميناميد. در اغلب نسخ، يادداشتهاي متعددي با خط وي مشاهده ميشود كه توجه او را به نگهداري اين گنجينه باارزش نشان ميدهد (1: 544).
پس از ناصرالدينشاه از رونق كتابخانه شاهنشاهي كاسته و بهتدريج امور آن مختل شد. بخشي از نفايس كتابخانه به چنگ سودجويان افتاد و به بهاي ناچيز در اروپا فروخته شد. پس از مدتي نظميه (شهرباني) تهران با كمك سفيران دولتهاي ديگر به جستوجوي كتابهاي مسروقه پرداخت و تعدادي از آنها را يافت و به كتابخانه بازگرداند (1: 544؛ 5: ج خاء، ص 169؛ 14: 99). در اواخر دوره قاجار عنايتي به كتابخانه سلطنتي نشد، چنانكه كتابهاي آن در صندوقها روي هم انباشته شدند (1: 544؛ 14: 99).
كتابخانه سلطنتي قاجاريان تا 1313ش. بسته و مهروموم شده ماند. در اين سال هيئتي متشكل از نمايندگان وزارت دربار پهلوي، نخستوزيري، وزارت دارايي، وزارت فرهنگ و بيوتات سلطنتي، به مدت سه سال به بازرسي مجموعه پرداختند و بالاخره يازده هزار و ششصد واندي جلد (7: 89) و به قولي چهارده هزار جلد از مجموعه كتابخانه سلطنتي را به كتابخانه معارف (ملي) منتقل كردند.
در 1321ش.، مسئولان بيوتات سلطنتي بهدعوت چند تن از دانشوران تصميم گرفتند فهرستي از كتب باقيمانده در كتابخانه سلطنتي و موجود در صندوقها تهيه كنند. هيئتي براي انجام كار تعيين شد. اما طبق صورتجلسات موجود پس از حدود يكماه، هيئت بدون هيچ نتيجه مثبتي بهكار خود خاتمه داد و كتابخانه همچنان متروك و قفل شده باقي ماند.
در 1335 همزمان با رياست مهدي بياني بر كتابخانه سلطنتي، تأليف فهرست نسخههاي خطي كتابخانه آغاز شد. بعدها در تالار آيينه شمسالعماره نمايشگاهي براي آثار نفيس آن برپا شد (1: 544-545).
بعد از مهدي بياني رياست اين كتابخانه مدتي بر عهده محمدحسن بديعالزمان فروزانفر، دانشمند بنام و پس از او برعهده بدري آتاباي بود. در اين دوره فهرست نسخههاي خطي كتابخانه در 9 جلد و بهنام او منتشر شد.
پس از وي و تاكنون، حسن ميرزا محمد علائيني رياست و اداره اين كتابخانه را بر عهده دارد كه زير نظر سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اداره ميشود. هماكنون حدود 3200 عدد كتاب و قطعه مرقع در اين كتابخانه موجود است كه همگي بر اساس شماره اموالي تنظيم شدهاند. براي 6 جلد از اين 9 جلد (شامل پنج جلد كتاب، دو جلد ديوان، يك جلد مرقعات، و يك جلد آلبوم) ريزفيلم تهيه شده است (13).
مآخذ: 1) آتاباي، بدري. "كتابخانه سلطنتي ايران". يغما. س 29، 9 (آذر 1355): 540-546؛ 2) استيپويچ، الكساندر. كتاب در پويه تاريخ. ترجمه حميدرضا آژير، حميدرضا شيخي. مشهد: آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1373؛ 3) افشار، ايرج. "كتابداري در كتابخانههاي ايران". بررسيهاي تاريخي. س.نهم، 2 (خرداد و تير 1353): 1-18؛ 4) اميرخاني، غلامرضا. "كتاب و كتابخانه در عصر تيموري". پاياننامه كارشناسي ارشد كتابداري و اطلاعرساني. دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه تهران، 1378؛ 5) "تاريخ تأسيس كتابخانه در ممالك قديم". دايرهالمعارف الاسلاميه ايران. ج خاء، ص 145-175؛ 6) تامپسون، جيمز. تاريخ اصول كتابداري. ترجمه محمود حقيقي. تهران: مركز نشر دانشگاهي، 1366؛ 7) خدمتگزاران عالم كتاب و معرفي برخي از كتابخانههاي عمومي و خصوصي. تهران: وزارت آموزش و پرورش، اداره كل، 1345؛ 8) دال. سوند. تاريخ كتاب: از كهنترين دوران تا عصر حاضر. ترجمه محمدعلي خاكساري. مشهد: آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1372؛ 9) شفا، شجاعالدين. اطلاعاتي درباره كتابخانه بزرگ پهلوي (كتابخانه ملي آينده ايران) و برنامههاي ساختمان فني، علمي و اداري آن. تهران: كتابخانه پهلوي، 1352؛ 10) كبير، مفيضالله. "كتابخانهها و مؤسسههاي آموزش عالي دوران آل بويه 946 تا 1055م. "ترجمه حميدرضا جمالي ممهوئي. كتابداري و اطلاعرساني. ج 3، 2 (تابستان 1379): 115-119؛ 11) گرني، جان. "بهزاد، كمالالدين". دانشنامه جهان اسلام. ج 4، ص 509-817؛ 12) موكهرجي، اجيت كومار. تاريخ فلسفه كتابداري. ترجمه اسدالله آزاد. مشهد: آستان قدس رضوي، معاونت فرهنگي، 1368؛ 13) ميرزامحمد علائيني، حسن. كتابخانه سلطنتي ايران كاخ گلستان. تهران. مصاحبه، 10 مهر 1382؛ 14) همايونفرخ، ركنالدين. تاريخچه كتابخانههاي ايران و كتابخانههاي عمومي. تهران: چاپخانه اتحاد، ]بيتا[؛ 15) همو. كتاب و كتابخانههاي شاهنشاهي ايران: تاريخچه كتابخانههاي ايران از صدراسلام تا عصر كنوني. تهران: وزارت فرهنگ و هنر، ادارهكل نگارش، 1347؛
16) Dejonge, AA. "Koninklijke Bibliotheck (Royal Library) The Netherland". Encyclopedia of Library and Information Science. Vol.13, PP. 540-455; 17) Ebrami, Hooshang. "Iran, Libraries in". Ibid. Vol. 13, PP. 15-53; 18) "Nineveh". The New Encyclopedia Britanica (Micropedia). Vol. 8, PP. 717- 718; 19) Ottervik, Gosta. "Sweden, Research Libraries". Encyclopedia of Library and Information Science. Vol. 29, PP. 277-283; 20) Salvan, Paule. "France, Libraries in". Translated by Mildreds Myers. Ibid. Vol. 9, PP. 37-66; 21) Stommvoll, Josef; Fiedler, Rudolf. "Austria, National Library of". Ibid. Vol. 2. PP. 119-127.
آذر كاتوزيان
[1]. Hapsburg
[2]. Albrecht III
[3]. Eumeness II
[4]. Padova
[5]. Sforza
[6]. Visconti
[7]. Petrach
[8]. J.B.Ficher
[9]. Hanover
[10]. Wolfenbuttel
[11]. Matthias Corvinus