كتابت سازمان اسنادو کتابخانه ملّی جمهوری اسلامی ایران
كتابت. كتابت به مفهوم وسيع كلمه بيست هزار سال و با استفاده از خط و نظامهاي نوشتاري مدون، ششهزار سال پيشينه دارد. تاريخ سنگ نبشتههاي موجود در مصر و بينالنهرين به هزاره چهارم پيش از ميلاد بازميگردد؛ و در جهان باستان از شرق دور تا امپراتوري روم و در واقع در تمامي تمدنهاي بزرگ، از سنگ بهعنوان ماده ثبتِ فرمانهاي صادر شده از كاخ و معبد استفاده ميكردند. مواد ديگر نوشتن برگ درخت، چوب، استخوان، ني، لاك، و پوست درختان بودند. از استخوان حيوانات، بهويژه حيوانات درشت جثه از قبيل گوسفند، بز، شتر، و حتي اسب در بسياري از نقاط آسيا و افريقا براي نوشتن استفاده ميشده است. اعراب نيز تا قرون وسطي براي ثبت مدارك، اوراد جادويي، و آيات قرآن مجيد از استخوان استفاده ميكردهاند (2: 10-11؛ 5: 37-38).
از چوب نيز براي نوشتن استفاده شده است. نخستين نمونههاي چوب نوشته شده بهدست آمده به امپراتوري ميانه (2134 تا 1798 ق.م.) بازميگردد. يونانيان و روميها براي يادداشتبرداري از صفحات مومي استفاده ميكردند. سابقه اين كار در شرق نزديك شهر آشوري نمرود به قرن 8 ق.م. ميرسد. استفاده از پوست درخت نيز در امريكاي مركزي رواج داشته و در بخشهاي شمالي هند نيز استفاده از پوست دو نوع درخت متداول بوده است (38:5).
از فلز بهويژه از مفرغ نيز براي نوشتن استفاده ميشد. قوانين روم بر مفرغ كنده شده بود. در هند و جنوبشرقي آسيا، اسناد حقوقي مهم و متون مقدس برهمايي، بودايي، و هندو معمولا بر ورقههاي مسي نگاشته ميشدهاند. لوحهاي رسي، پوست كاغذي، پاپيروس، و كاغذ براي نوشتن ساخته ميشدند. لوحهاي گلي كه ماده نوشتار در بينالنهرين بهشمار ميآمد، نخستين ماده قابل اعتماد براي كتابت است كه با ابزار مصنوعي ساخته شده است. كاربرد لوحهاي گلي از ميانه هزاره چهارم پيش از ميلاد آغاز شد (2: 14-15؛ 5: 42).
نخستين نوشتهها بر پاپيروس را در دوران سلسله پنجم مصر (حدود 2494 تا 2345ق.م.) يافتهاند. پاپيروس در مصر و حكومتهاي بينالنهرين بيش از چهار هزار سال ماده اصلي كتابت بود (2: 15؛ 3: 10).
چرم يكي از بادوامترين و انعطافپذيرترين مواد براي نوشتن بوده است. نخستين اسناد باقيمانده بر چرم از مصر باستان بهدست آمده است (حدود 2500ق.م.). اين ماده در آسياي غربي، ايران، عراق، و بعدها تركستان رواج داشته است. كوشش براي بالا بردن كيفيت چرم سرانجام منجر به ابداع كاغذ پوستي شد. از قرن دوم ميلادي به بعد كاغذ پوستي در دنياي رومي رقابت با پاپيروس را آغاز كرد و دو قرن بعد براي ثبت كتابهاي نفيس بهكار گرفته شد (5: 46).
بر اساس رواياتِ چينيها در 105م. كاي لون[1] از درباريان سلسله هان وودي كاغذ را اختراع كرد. اين كاغذ از پوست درخت، تورهاي كهنه ماهيگيري، و پارچههاي كهنه و فرسوده تهيه ميشد. هزار سال از زمان اختراع كاغذ گذشت تا سرانجام وارد اروپا شد. ابتدا در 751 فرمانرواي مسلمان سمرقند، چينيان بسياري را به اسارت گرفت كه برخي از آنها در هنر كاغذسازي مهارت داشتند. اين افراد در سمرقند كارگاههاي كاغذسازي داير كردند. صد سال بعد، كاغذ سمرقند، مانند كاغذ چين كالايي صادراتي و ارزشمند شد. بهزودي خاورميانه، بغداد، دمشق، طبريه، حما، طرابلس، و سپس قاهره به مراكز مهم كاغذسازي تبديل شدند. اعراب در قرن 12 كاغذ را به اسپانيا و سيسيل و يك قرن بعد به هندوستان بردند (6: 27-28). تا قرن نوزدهم كاغذ را از پارچه كهنه تهيه ميكردند. پس از آن، چوب جايگزين پارچه كهنه شد؛ براي توليد فراوان كاغذ بهكار رفت.
كتابت، هم هنر و هم وسيلهاي براي معاش بود و در مورد كتابت قرآن مجيد و حديث نبوي وسيلهاي براي معاد تلقي ميشده است. وجود رواياتي با اين مضمون كه كتابت به خط خوش از مفاتيح رزق، مال براي فقير، جمال براي غني، و كمال براي حكيم است (1: ج 4، ص 128؛ 4: ج 3، ص 25)، و نيز كتابتهاي نسخه جامع قرآن بهدست دانشوران و خوشنويسان براي تبرك يافتن از كلام خداوند و تقرب از علل ترقي كتابت بود.
كتابت در تمدن اسلامي به دسته و گروه خاصي منحصر نبوده است، بلكه منزلت و فضلي بوده است كه همگان ميتوانستند آن را كسب كنند. منزلت اجتماعي كاتبان نيز در ميان مسلمان والا بوده است. بسياري از كاتبان از نخستين قرون هجري تا سدههاي مياني و پس از آن مشاغل حساس و گاه مقامهاي بلند اداري داشتهاند (7: هجده).
جايگاه كاتبان در اجتماع. در مصر و بينالنهرين باستان حرفه كتابت جايگاه والايي داشت، زيرا كاتبان در بقاي اقتصادي و سياسي اين جوامع نقش مهمي داشتند. نظام خط در اين دو تمدن چنان پيچيده بوده كه كسب مهارت كامل در آن به مطالعه و تجربهاندوزي طولاني نياز داشت و حرفه كتابت كم و بيش موروثي بود. كاتبان مصري از زندگي ممتازي برخوردار بودند و خود را از نخبگان ميدانستند،از پرداخت ماليات معاف بودند. ايشان فوقالعاده محافظهكار بودند و نميخواستند نظام نوشتاري ساده شود و شرايطي فراهم آيد كه جامعه از وابستگي به آنان رهايي يابد. در مصر طي 3000 سال، سه سبك نوشتاري هيروگليفي، دموتي، و هراتي تكامل يافت، اما اصل خط بدون تغيير باقي ماند. به همين ترتيب خط ميخي بينالنهرين نيز تا زماني كه نظام اجتماعي و اقتصادي تغيير نكرد، ثابت ماند (3: 89-93؛ 5: 188).
در ميان آزتكهاي مكزيك دانش نوشتن بهطور عمده در دست روحانيون و شاگردانشان قرار داشت و مسئوليت تهيه گزارش از جشنها و مراسم و رويدادهاي اساسي برعهده آنان بود. از آنجا كه خط تصويري آزتكها بسيار پيچيده و پيشرفته بود، موقعيت و قدرت كاتبان آزتك حتي از نفوذ و مقام همتاهاي مصري و بينالنهريني آنان تضمين شدهتر بود.
در جوامع قبيلهاي، ابزارهاي نوشتار بهطور عمده در اختيار روحانيون قرار داشت. كاهنان كاتب به مفسرين كلام خداوند براي مردم مبدل شدند كه اغلب به اراده و ميل خود فقط بخشي از اين دانش را به ديگران انتقال ميدادند. موقعيت كاتبان در ميان قوم بنياسرائيل، ابتدا بهطور عمده تحتتأثير الگوهاي مصري بود. والاترين مقام براي يك كاتب، ورود به دربار بود. در آيين يهود، كاتبان به كارشناسان نگارش طومارهاي تورات تبديل شدند. كاتباني نيز بودند كه بهعنوان دبير يا منشي ديواني در دربار خدمت ميكردند. دين و تجارت براي يهوديان اهميت بنيادين داشت و هر دو نوشتن را ايجاب ميكرد.
مسلمانان براي كاتبان، بهويژه خوشنويساني كه خود را وقف نگارش قرآن ميكردند، شأن والايي قائل بودند. در ميان اعراب مسلمان آنها كه متون و فرمانهاي حكومت تدوين ميكردند، "كاتب" ناميده ميشدند. عدهاي از كاتبان نيز در زمره دانشمندان و اديبان روزگار خود بودند.
در آيين هندو، خط و حرفه كتابت چندان بهايي نداشت؛ حتي زماني كه حاشيهنويسي بر متون مقدس آغاز شد و معابد و ساير نهادهاي مذهبي به سوي كاتبان و نسخهبرداران روي آوردند و كاتبان طبقهاي خاص با منزلت اجتماعي والا تلقي شدند. در دموكراسي يونان، شهروندان وظايف كاتبان حرفهاي در جوامع پيشين را خود برعهده داشتند. در روم باستان كاتبان برده و يا برده آزاد شده بودند و هيچگاه منزلت همتاهاي خود در مصر و بينالنهرين را بدست نياوردند.
پس از قرون وسطي به دنبال رونق حيات سياسي و اقتصادي نياز به خواندن و نوشتن بيشتر شد. از قرن 12م. به بعد كليسا، انحصار تدريس و تعليم را بهتدريج از دست داد و بازار كتاب براي تأمين نياز دانشآموزان، پژوهشگران، و طبقه تجار گسترش يافت. در شهرها، كاتبان حرفهاي به تأسيس كارگاهها اقدام كردند و صنف تشكيل دادند (5: 190، 194-197، 199). اختراع چاپ در قرن 15م.، كار نسخهبرداران و كاتبان قرون وسطي را كموبيش از رونق انداخت.
مآخذ: 1) ابن عبدربه، احمدبنمحمد. العقد الفريد. به كوشش احمد امين و ديگران. قاهره: لجنه التأليف والترجمه والنشر، 1367ق.= 1326؛ 2) ايراني، عبدالمحمد. پيدايش خط و خطاطان. تهران: فرهنگسرا (يساولي)، 1346؛ 3) فريدريش، يوهانس. زبانهاي خاموش. ترجمه يدالله ثمره و بدرالزمان قريب. تهران: مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي، 1365؛ 4) قلقشندي، احمدبنعلي. صبحالاعشي في صناعه الانشاء. قاهره :]بينا، بيتا[؛ 5) گاور، آلبرتين. تاريخ خط. ترجمه عباس مخبر و كورش صفوي، تهران: نشر مركز، 1367؛ 6) مايل هروي، نجيب. تاريخ نسخهپردازي و تصحيح انتقادي نسخههاي خطي. تهران: وزات فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، 1380؛ 7) همو. كتابآرايي در تمدن اسلامي. مشهد: آستان قدس رضوي، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1372.
حبيبالله عظيمي
[1]. Cai Lun