رجال سازمان اسنادو کتابخانه ملّی جمهوری اسلامی ایران
رجال. اين كلمه جمع رجل، واژهاي عربي بهمعناي مردان و بهخصوص مردان بزرگ است و در اصطلاح به دانش شناخت مردان مشهور علم و ادب و دولت، و بيان احوال آنها گفته ميشود (2: ج 7، ذيل "واژه"). بهبياني ديگر، بهطور عام، دانش شناسايي گروهي از مردم كه در جهت خاصي مشتركند و اطلاع يافتن از احوال، انساب، آثار، و برخي خصوصيات ديگر آنها علم رجال ناميده ميشود (5:1). اما بهطور خاص، در حوزه علوم ديني، علم رجال علمي است كه در زمينه شناسايي راويان حديث از نظر نام و اوصافي كه در قبول يا ردّ گفته و روايت آنها دخالت دارد بحث ميكند(6:1؛ 87:3). بر همين اساس، كتابهاي رجال، در اين حوزه خاص، به كتابهايي گفته ميشود كه به بيان حالات راويان حديث از چند ديدگاه مشخص ميپردازد. مبحث اصلي اين نوع كتابها را تاريخ ولادت و وفات راوي، راستگويي و درستكرداري وي، تحقيق درباره راوياني كه از حيث نام و شهرت يكي هستند و جدا كردن مشخصات و سخنان آنها از يكديگر تشكيل ميدهد (87:3). ميزان شرح حال در كتب رجال معمولاً اندك است و گاه بهجز موارد يادشده به نسبت مشايخ روايت و كساني كه از راوي روايت كردهاند نيز اشاره ميشود (370:4). بنابراين، كتابهاي رجال گونهاي از سرگذشتنامههاي اسلامي هستند كه يا بر مبناي هدفي خاص به معرفي گروهي از افراد ميپردازند و فقط چند جنبه خاص زندگي آنها را مورد مطالعه قرار ميدهند، يا كتابهايي عمومي هستند كه طبقهاي خاص را دربر نميگيرند و بر مبناي نسبنامه نيز مرتب نشدهاند (141:5). با اين معني، كتابهاي رجال مترادف تراجم يا سرگذشتنامهنگاري هستند.
تاريخچه. تأليف كتب رجال بهدنبال تحقيق در احوال صحابه و تابعين و راويان حديث بهمنظور شناخت اِسنادها و تشخيص درجه قوت و ضعف احاديث صورت گرفت. اهميت صحابه و تابعين در اسلام سبب ديگري براي مطالعه زندگي آنان و روايت كردار و گفتارشان بود (369:4). سابقه تأليف كتب رجال بهطور عام به نيمه نخست قرن اول هجري ميرسد كه عبيداللهبن ابيرافع، كاتب اميرالمومنين علي(ع)، در حدود سال 40ق. نام عدهاي از اصحاب حضرت رسول را كه در جنگها به ياري حضرت علي(ع) آمده و همراه با وي جنگيده بودند در كتابي گردآورد (7:1-8). نام اين كتاب را تسميه من شهدالجمل والصفين ضبط كردهاند (6: ج 2، ص 485). تأليف و تدوين كتابهاي رجال كه تا قرن سوم ادامه يافته بود در اين قرن صورت گستردهتري بهخود گرفت، ولي در قرن چهارم جامعتر و دقيقتر شد. از بررسي كتابهاي قرن چهارم چنين برميآيد كه اين كتابها در مباحث محدودتر و محصورتري نگاشته شده است. تخصصگرايي در اين قرن بهشدت رواج داشت، بهطوري كه ابوالعباس احمدبن محمدبن سعيد معروف به ابن عقده، بهطور مثال، كتابي مشتمل بر رجال امام صادق(ع) فراهم آورد (11:1). از مهمترين كتابهاي رجال قرن چهارم به رجال ابن داود قمي، رجال صدوق، و فهرست حسنبن محمدبن وليد قمي ميتوان اشاره كرد(12:1). البته راويشناسان شيعه در قرن 5 و 6 ق. به كتابهايي كه درباره زندگي راويان شيعه بود "رجال" و به كتابهايي كه همه راويان را ـ چه شيعه و چه سنّي ـ دربر ميگرفت "تاريخ" ميگفتند (6: ج2، ص 485).
با رشد علم رجال و كتابهاي آن در آغاز قرن 5 ق.، چهار كتاب اصلي و معروف رجال به نگارش در آمد. تأليف اين كتابها باب تازهاي در تاريخچه اين علم گشود كه اختيار الرجال، الفهرست، و رجال تأليف ابوجعفر محمدبن حسن طوسي، و الفهرست معروف به الرجال تأليف احمدبن علي نجاشي از آن جملهاند (3: 87 -88).
شيوه تنظيم. تدوين كتابهاي رجال مانند تراجم به چندگونه بوده است:
1. ترتيب زماني. در اينگونه كتابها افراد به ترتيب سال، قرن، يا طبقه معرفي ميشوند. طبقه بهطور عام معناي نسل ميدهد ولي مؤلفان كتابهاي رجال شيوه واحدي را در محدود كردن طبقه در پيش نگرفتهاند. در مجموع، تقسيمبندي در طبقات هم بر مبناي زمان و هم بر مبناي اسناد ـ به عبارت ديگر تقارب در سن و اسناد - بوده است نه بر مبناي سال وفات. اين روش تدوين براي اهداف علم حديث روش مناسبي بود و در ابتدا نيز محدثان اين شيوه را در كتابهاي رجال در پيش گرفتند و پس از آن زندگينامههاي گروهي ديگر به اين روش تدوين گرديد (371:4-372).
2. ترتيب مكاني. اينگونه كتابها يا اساساً به ترتيب شهرها تدوين شده و يا ترتيب مكاني را در هر طبقه رعايت كردهاند. در تقسيمبندي شهرها "مدينه" در ابتدا ميآمده است؛ زيرا مهد صحابه و راويان بوده است (372:4-373).
3. ترتيب الفبايي. رايجترين شيوه تدوين در كتابهاي رجال شيوه الفبايي است. اين شيوه از آغاز قرن 3ق. رواج داشت و سهولت آن سبب شد كه تداول بيشتري پيدا كند. اينگونه كتابها برحسب اسم افراد مرتب شدهاند، ولي كتابهايي با نظم الفبايي القاب و كنيه نيز ديده ميشود. نام "محمد" و "احمد" را به تبرّك نام حضرت رسول (ص) پيش از ديگران ميآوردهاند (373:4-374).
مآخذ: 1) خامنهاي، علي. چهار كتاب اصلي علم رجال. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1369؛ 2) دهخدا، علياكبر. لغتنامه، ج 7. ذيل "رجال"؛ 3) ستوده، غلامرضا. مرجعشناسي و روش تحقيق در ادبيات فارسي. تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)، ؛1373 4) طاهري عراقي، احمد. "سرگذشتنامههاي اسلامي: سيره، رجال، تراجم". نامه انجمن كتابداران ايران. دوره يازدهم، 3 و 4 (پاييز و زمستان 1357): 367-374؛ 5) غلامرضايي، محمد. روش تحقيق و شناخت مراجع ادبي. تهران: جامي، 1374؛ 6) منزوي، علينقي، گردآورنده. فهرست كتابخانه اهدايي آقاي سيدمحمد مشكوه به كتابخانه دانشگاه تهران. تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1322.
مژده كماليفرد