پانويس سازمان اسناد و کتابخانه ملّی جمهوری اسلامی ایران
پانويسها ممكن است در پايين صفحات، انتهاي فصلها، يا در پايان نوشته تحقيقي ظاهر شوند. هرگاه پانويس در پايين صفحه بيايد ميتوان شماره پانويسها را در هر صفحه مستقلا آغاز كرد (3: 98) و معمولا آنها را با كشيدن نيمخط يا خط ممتد از متن جدا ميكنند (5: 119؛ 7: 543). اگر پانويسها در پايان هر فصل باشد شماره پانويسهاي هر فصل مستقلا آغاز ميگردد و هرگاه در پايان نوشته ظاهر شود شمارهگذاري ميتواند از آغاز تا انتهاي نوشته بهطور مسلسل ادامه يابد (98:3؛ 67:4؛ 103:9).
تاريخچه. در حال حاضر بهندرت كتابي وجود دارد كه صرفآ از متن تشكيل شده باشد. بسياري از كتابها بسته به موضوع آنها از پانويس جهت كمك به خوانندگان استفاده ميكنند و اين استفاده تقريبآ عمر دوهزارساله دارد. پانويسي از 71 م. آغاز شد و در نتيجه جنبش مذهبي رشد يافت و بروز كامل آن در سال 1066 و كمي بعد از فتح نرماندي بوده است. استعمال اين واژه نيز در سال 1841 م. باب گرديد (10: 47).
پانويس قسمتي از هر كار مهم علمي است، ولي گاه نويسندگان طراز اول كه عمري را در كار تحقيق سپري كرده و داراي نظريات و ديدگاههاي علمي بنياني بودهاند نيازي به استناد به منابع ديگران احساس نميكردهاند. به طور مثال، نميتوان ايراد گرفت كه چرا عطاملك جويني در تاريخ جهانگشاي خود ارجاع نداده است و سعدي در گلستان ذكري از مآخذ به ميان نياورده است (6: 165-166).
اهداف. آوردن پانويس در نوشته تحقيقي ممكن است به دلايل زير باشد: 1) دادن مآخذ تحقيق بهمنظور بالا بردن ميزان اعتبار كار محقق؛ 2) رعايت امانت علمي در استفاده از انديشههاي ديگران؛ 3) توضيح پارهاي از مطالب فشرده متن و رفع ابهام؛ و 4) ارجاع خوانندگان به ديگر منابع و هدايت آنان به مطالبي افزون بر آنچه در متن آمده است (88:2؛ 5: 118؛ 103:9). افراط در ذكر پانويس سبب گسستگي متن ميشود ودرك مطلب را دشوار ميسازد (10: 47-69).
پانويسها را از لحاظ نوع اطلاعات ميتوان به سه گروه عمده توضيحي، ارجاعي، و تلفيقي تقسيم كرد.
پانويس توضيحي. اينگونه پانويسها ممكن است صرفآ معادل واژههاي زبانهاي ديگر، شرح اصطلاحات دشوار، توضيح نسبتآ مفصلي درباره يك شخص يا پديده، و يا نقد و نظر درباره مطلبي باشد كه نويسنده حضور آن را ضروري ميشمارد ولي وارد كردن آن در پيكره اصلي دستنوشته را مناسب نميداند (98:3؛ 68:4). پانويس توضيحي ميتواند از آن مؤلف باشد يا بهوسيله مترجم يا ويراستار به متن اضافه شود. در هر صورت، در پانويسها اصل بر فشردهنويسي است (68:1). در معادلگذاريها نبايد افراط شود، آوردن شرح و توصيف پديدههايي كه براي خواننده معمولي بديهي است در پانويس ضرورتي ندارد، و از افراط در نقد فرد يا انديشهاي خاص نيز پرهيز ميشود (99:3؛ 68:4). در واقع، هدف پانويس توضيحي روشن ساختن بيشتر ذهن خوانندگان است و دشواري و پيچيدگي پانويسها نقض غرض خواهد بود (1: 527).
پانويس ارجاعي. در اينگونه پانويس، نويسنده مشخصات كامل اثري را كه در بيان مطالب بهطور مستقيم يا غير مستقيم مورد استناد يا استفاده قرار داده به خواننده ميشناساند (528:1). اين نوع پانويس عنصر ضروري هر نوشته تحقيقي است و بهمنظور اعتبار بخشيدن بهكار تحقيقي بهكار ميرود و جلوهاي از امانتداري پژوهشگر نيز تلقي ميشود. گاه متون درسي، راهنماها، برخي دايرهالمعارفها، و نيز بعضي از مجلات غير تخصصي از اين نوع پانويس استفاده نميكنند (99:3؛ 69:4).
پانويس ارجاعي را از لحاظ محل قرار گرفتن آن به دو گروه عمده ارجاع برونمتني و ارجاع درونمتني تقسيم ميكنند.
الف. ارجاع برونمتني. در اين نوع ارجاع، منابع مورد استفاده در پايين هر صفحه، پايان هر فصل، يا انتهاي متن درج ميشود. در اين شيوه، هرگاه متني براي نخستين بار مورد اشاره قرار گيرد اطلاعات كامل كتابشناختي آن منعكس ميشود (69:4). در ارجاعات بعدي از يك منبع، ذكر تمام اطلاعات كتابشناختي ضروري نيست و بهصورت كوتاهشده درج ميشود؛ اما كوتاه كردن اطلاعات كتابشناختي خود تابع قواعد خاصي است (78:4) كه عمدهترين آنها به قرار زير است: 1) هرگاه از منبعي براي بار دوم يا بارهاي بعد استفاده شود و هيچ ارجاع ديگري ميان آنها قرار نگيرد از اصطلاح «همان» و سپس ذكر شماره صفحه استفاده ميشود و اگر مجددآ از همان متن و همان صفحه استفاده شود ذكر كلمه «همانجا» كفايت ميكند. در اين حالت به ذكر شماره صفحه نيازي نيست؛ و 2) هرگاه ميان دو يا چند ارجاع به منبعي واحد ارجاع به منبع يا منابع ديگري قرار گيرد ذكر نام پديدآورنده و شماره صفحه كفايت ميكند و اگر از چند اثر متعلق به نويسندهاي واحد يا آثار چند نويسنده همنام استفاده شده باشد، براي پرهيز از ايجاد ابهام، يكي دو كلمه از آغاز عنوان اثر نيز بهدنبال نام پديدآورنده ذكر ميگردد.
ب. ارجاع درونمتني. يكي از شيوههاي ارجاع، بهويژه در نوشتههاي علمي، شيوه ارجاع درونمتني است. در اين شيوه، پس از نقل مطلب در متن نوشته، مشخصات كوتاهي از مأخذ شامل نام پديدآورنده، تاريخ نشر، و شماره صفحه به ترتيب در داخل كمانك ميآيد؛ مانند: (پالمر، 1366، ص 42).
نوع ديگر ارجاع درونمتني، استفاده از شماره ترتيب مآخذ است؛ مانند (1: 42). اين ارجاع بهمعناي منبع شماره 1 در فهرست مآخذ است كه از صفحه 42 آن استفاده شده است. در اين شيوه، طبعآ بايد مآخذ پاياني كه قطعآ مورد استفاده قرار گرفته است نخست بر حسب الفبايي تنظيم شود و سپس شماره ترتيب به آنها تعلق يابد.
مزيت اينگونه ارجاع آن است كه خواننده در حين مطالعه نوشته ميتواند سند مورد استفاده نويسنده را بشناسد و احتمالا آن را ارزيابي كند (4: 80-81).
پانويس تلفيقي. اين پانويس از تلفيق پانويس توضيحي و پانويس ارجاعي حاصل ميشود و غالبآ زماني شكل ميگيرد كه توضيح پانويس، خود از منبعي ديگر اخذ شده باشد. در اينگونه موارد، پس از اتمام توضيح، اطلاعات كتابشناختي متن مورد استفاده در داخل پرانتز ميآيد (110:3؛ 4: 79-80) مانند پانويس زير:
در زمينه تلويزيون عدم تساوي چنان شديد است كه، به عقيده گروهي، كشورهاي جهان سوم بايد از آن چشم بپوشند (آنتوني اسميت، ژئوپوليتيك اطلاعات، ترجمه فريدون شيرواني ]تهران: سروش، 1364]، ص 49).
در كشورهاي پيشرفته، بهمنظور بالا بردن سطح مهارت دانشجويان، چگونگي نوشتن پانويس و كتابنامه در دانشگاهها آموزش داده ميشود (6: 169) و در برخي كشورها و گروهي از سازمانها نيز دستورالعملهايي را براي ويرايشگران و نويسندگان فراهم كردهاند كه از جمله آنها ميتوان به دستورالعمل گروه كشاورزي ايالات متحده[2] اشاره كرد كه در دو قسمت تهيه شده است: قسمت اول آن ناظر بر نكات فني مربوط به نظم عناصر در استناد و روشهاي پانويسي است و قسمت دوم آن كتابشناسيهاي تهيهشده از پايگاههاي اطلاعاتي را نشان ميدهد (6: 172).
در بعضي ديگر از كشورها استاندارد استفاده از پانويس و ارجاعات كتابشناختي در مقالات علمي دانشگاهي ايجاد شده است. مطالعه اشميت نشان ميدهد كه در برزيل آيين پانويسي و كتابنامهنويسي متفاوت با نشريات خارجي بهكار ميرود و براي رفع مشكلات، استاندارد رسمي در برزيل بهوجود آمده است (6: 173).
مآخذ: 1) اديب سلطاني، مير شمسالدين. راهنماي آماده ساختن كتاب. ويرايش 2. تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1374؛ 2) تك زارع، نسرين. راهنماي نگارش و ارائه پاياننامه و گزارش تحقيق و مقالات علمي. تهران: نشر طبيب، 1375؛ 3) حُرّي، عباس. آيين گزارش نويسي. تهران: هيأت امناي كتابخانههاي عمومي كشور، دبيرخانه، 1371؛ 4) همو. آيين نگارش علمي. تهران: هيأت امناي كتابخانههاي عمومي كشور، دبيرخانه، 1378؛ 5) صداقتكيش، جمشيد. گزارشنويسي. تهران: مؤسسه سحاب، 1349؛ 6) كوهزاد، ناصر. "پانويسي و كتابنامهنويسي". زير نظر فاطمه سبكروح. كتابداري. دفتر بيستويكم - بيستوسوم (1374): 163-183؛ 7) ماحوزي، مهدي. گزارشنويسي و آيين نگارش. تهران: اساطير، 1366؛ 8) مشيري، مهشيد. فرهنگ فارسي (الفبايي ـ قياسي)، ج ا. ذيل "زيرنويس"؛ 9) ياحقي، محمدجعفر؛ ناصح، محمدمهدي. راهنماي نگارش و ويرايش. مشهد: آستان قدس رضوي، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1371.
10) Slomanson, William R. "The Bottom line: Footnote Logic in Law Review Writing". Legal Reference Services Quarterly. Vol. 7, No. I (Spr. 1987): 47-69.
ميترا صميعي
[1]. Footnotes
[2]. U.S. Department of Agriculture