به گزارش خبرگزاري فارس، به نقل از اداره كل روابط عمومي و اطلاع‌رساني سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، در مقدمه اين كتاب و در صفحه‌هاي 14تا11 پس از اشاره به شاهنامه‌خوان‌ها در ادبيات ترك از تأثيري كه «شاهنامه» در ادبيات ترك به ويژه در دوره تكوين ادبيات ديواني بر جاي گذاشته، سخن به ميان مي‌آيد.
از «شاهنامه» همچنين به عنوان منبعي بسيار مهم ياد مي‌شود كه بعضي از نقاط تاريك جنگ ايرانيان و تورانيان را روشن مي‌كند. وجود نام‌هايي چون بهزاد، جم، بهرام، جمشيد، فرهاد، خسرو، اسكندر، كيقباد، كيخسرو، قباد، نريمان، شيرين و سياوش در جوامع ترك نشان ديگري از تأثير "شاهنامه " بر تركان است.
فصل اول حاوي ترجمه خلاصه‌اي از "شاهنامه " (از آغاز خلقت تا دوره خسروپرويز) است.
فصل دوم از 9 بخش تشكيل شده است. در بخش اول از ماهيت "شاهنامه " سخن رفته است: "اثر را مي توان به سه دوره تقسيم كرد: در دوره اول حوادث اساطيري، در دوره دوم داستان هاي قهرماني و در آخرين دوره وقايع تاريخي مورد اشاره قرار گرفته‌اند. ولي در مشاهده كل اثر، اين سؤال پيش مي آيد كه آيا "شاهنامه " يك متن اساطيري است، يك رزمنامه است، يا يك متن تاريخي بشمار مي آيد؟ البته كه جواب اين سؤال به آساني بدست نمي آيد ... " (ص81). نويسندگان در اين بخش با توسل به آثار نويسندگان و پژوهشگران مختلف چون ناساكلي (Nasakli) و محمد آچا (M. Aça) كه به تحقيق درباره بعضي اساطير شرقي مبادرت ورزيده اند نتيجه مي‌گيرند كه بهتر است "شاهنامه " به عنوان يك "رزمنامه " تعريف شود؛ ولي تعريف اين اثر به شكل "داستان افسانه اي اساطيري " نيز نمي تواند درست نباشد. "
در بخش دوم عناصر اساطيري "شاهنامه " مورد مطالعه قرار گرفته است: در "شاهنامه " بعضي از عناصر و انسان‌ها ماهيت اساطيري خود را از دست داده‌اند. نخستين انسان هاي اساطيري در اين اثر به شكل انسان هاي فوق العاده و پادشاهاني با عمر دراز به تصوير كشيده شده‌اند.
در بخش سوم عناصر پهلواني "شاهنامه " مورد اشاره قرار گرفته اند كه در رأس آنها رستم جاي گرفته است. نويسندگان در اين بخش به مقايسه عناصر پهلواني در "شاهنامه " و آثاري مانند "غريب نامه " عاشق پاشا كه از سوي تركان فراهم شده، پرداخته‌اند.
در بخش چهارم عناصر داستاني "شاهنامه " از قبيل "ديو "، "كشور ديوها "، "كوه قاف "، "سيمرغ " و ... مورد مطالعه قرار گرفته است.
بخش پنجم ساختار نمادين "شاهنامه " را ترسيم مي كند. از ميان اين عناصر نمادين به ترتيب از اسب (كه مظهر صداقت و وفاداري نسبت به صاحبش است)، افسون و جادوگري (مثلاً آشنايي تهمورث با علم جادوگري)، دعا (مثلاً سام كه بر اثر دعا صاحب فرزندي به نام زال شد)، فال و فالگيري (توسل افراسياب به فالگيران)، خضر (به عنوان وزير اسكندر كه همراه با وي دنبال آب حيات مي‌گشت)، مكرو حيله (افراسياب به شكل يك تاجر در مي آيد و ارجاسب را مي‌كشد)، انتقام (مبارزه رستم و افراسياب)، خواب و تعبير خواب (خواب ديدن ضحاك) صحبت به ميان آمده است. در بخش ششم از بعضي عرف و عادات و اعتقادات ايرانيان كه در "شاهنامه " مورد اشاره قرار گرفته، سخن به ميان آمده است. از ميان اين عرف و عادات كه اكثرآً در ميان تركان نيز ديده مي شود، نامگذاري (مثلاً وقتي رودابه با زحمت و درد بسيار از زادن فرزند فارغ مي شود لفظ "رستم " بر زبان خود جاري مي كند كه در مفهوم "نجات يافتم " است)، عزاداري (وقتي منوچهر در گذشت مردم ايران ماتم گرفتند و مشغول عزاداري شدند)، پرچم كه نماد موجوديت و استقلال هر ملت است و نزد همه مقدس است (درفش كاوه آهنگر)، اعياد (ازجمله عيد نوروز و جشن سده)، دين و اعتقاد (از جمله دين مزدك)، دعا براي نجات از گرفتاري‌ها، خوشگذراني و سرگرمي ها، هديه و جشن نامزدي مورد مطالعه قرار گرفته است. ردپاي تاريخ انبيا (طوفان نوح، نجات حضرت موسي از دست فرعون، قصه حضرت يوسف، داستان حضرت ابراهيم و نمرود، ... ) را مي‌توان در بخش هفتم ملاحظه كرد.
در بخش هشتم روابط ايران - توران از منظر "شاهنامه " بررسي شده است. نويسنده معتقد است فردوسي "شاهنامه " را براساس مليت گرايي فارس استوار ساخته و بدين جهت همسايگان ايران اعم از ترك، عرب و يوناني را وابسته به ايران مي دانست و مي‌گفت كه همه آنان از نسل و تبار ايرانيان آمده اند. در اين بخش از مبارزه بي امان دو ملت كه گاهي به پيروزي يكي و شكست ديگري مي انجاميد، سخن رفته است.
آخرين بخش فصل دوم حاوي اعلام است و در آن نام اشخاص، حيوانات و اماكن مهم كه در "شاهنامه " ديده مي شوند و اكثراً در شعر تركي راه يافته اند، ذكر شده است.
كتاب با بخش نتيجه (صص 174-173) به پايان مي رسد. در اين بخش از تعامل فرهنگي ميان تركان و ايرانيان سخن رفته و اشاره شده است كه ارزش هاي "شاهنامه " را نمي توان منحصر و محدود به ايرانيان دانست، كه ارزش هاي مشتركي در آن وجود دارد كه يا همزمان از يك منبع مشترك گرفته شده اند يا در زواياي تاريخ از تركان به ايرانيان منتقل شده اند.
قابل ذكر است نويسندگان از منابعي استفاده كرده‌اند كه بخشي از آنها را در كتابشناسي پايان كتاب (صص 177-175) و بخشي ديگر را ضمن پاورقي ها معرفي كرده اند. ترجمه تركي "شاهنامه " از سوي نجاتي لوغال (در 4 مجلد) و ترجمه شريفي (در 4 مجلد) كه اولي از سوي وزارت آموزش ملي و ديگري از طرف بنياد تاريخ ترك منتشر شده اند، بيش از ساير منابع مورد استناد مؤلفان قرار گرفته است.
اين كتاب هر چند به اختصار به تحليل محتواي "شاهنامه " دست زده، مي تواند تا اندازه اي نياز شاهنامه پژوهان ترك را برطرف سازد. شايد مهمترين قسمت كتاب آخرين بخش فصل دوم باشد كه در آن ورود و نفوذ بعضي از اعلام شاهنامه در شعر تركي بررسي شده است.
"بكير شيشمان " در سامسون چشم بر جهان گشود. در سال 1991 از رشته زبان و ادبيات تركي در دانشكده ادبيات دانشگاه آتاتورك (ارزروم) فارغ التحصيل شد و به ادامه تحصيل در دانشكده اون دوقوز ماييس دست زد و به اخذ درجه فوق ليسانس نائل آمد.
وي در سال 1998 درجه دكترا از دانشگاه حاجت تپه گرفت و پس از مدتي خدمت در دانشگاه اون دوقوز ماييس و دريافت مرتبه دانشياري به قزاقستان و سپس به آلمان رفت و به تحقيق پرداخت.
"محمد قوزي باش " نيز در سامسون متولد شد. پس از اتمام تحصيلات مقدماتي در سامسون به ادامه تحصيل در رشته زبان و ادبيات ترك در دانشگاه اون دوقوز ماييس پرداخت. پس از دريافت درجه فوق ليسانس در رشته ادبيات باستان ترك به ادامه تحصيل در همان رشته دست زد و در سال 2007 به دريافت درجه دكترا موفق شد. از وي سه كتاب در دست است كه عبارتند از: "مثنوي تحفه الازهار "، "مقايسه مخزن الاسرار و نفحات الانس " و "ديوان نائل عباس حلمي پاشا ".

منبع: خبرگزاری فارس